آدام گرنت Adam Grant یکی از روانشناسان برجسته و نویسندگان پرفروش در زمینه روانشناسی سازمانی و مدیریت است. او به عنوان استاد روانشناسی در مدرسه وارتون Wharton School دانشگاه پنسیلوانیا فعالیت میکند و تخصص او در رفتار سازمانی و روانشناسی کار است. گرنت با تحقیقها و پژوهشهای گستردهاش تأثیرات زیادی بر دنیای مدیریت و روانشناسی داشته است.
تحصیلات و سوابق
آدام گرنت دارای دکترای روانشناسی سازمانی از دانشگاه میشیگان و کارشناسی ارشد از دانشگاه هاروارد است. او به سرعت به یکی از مهمترین چهرههای دانشگاهی در زمینه روانشناسی سازمانی تبدیل شد و در سالهای 2007 تا 2009 به عنوان استادیار در دانشگاه کارولینای شمالی فعالیت میکرد. پس از انتشار چندین مقاله برجسته، در سال 2009 به عنوان دانشیار در دانشکده وارتون منصوب شد و جوانترین استاد تاریخ این دانشکده گردید.
کتابها و آثار مهم
آدام گرنت نویسنده چندین کتاب پرفروش است که به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند. برخی از کتابهای برجسته او عبارتند از:
- «بازاندیشی» (Think Again): این کتاب به بررسی اهمیت بازنگری در اعتقادات و تفکرات ما میپردازد و نشان میدهد که چگونه میتوانیم با تغییر نگرشهایمان موفقتر شویم.
- «گزینه ب» (Option B): این کتاب با همکاری شریل سندبرگ نوشته شده و به بررسی راههای مواجهه با بحرانها و بازسازی زندگی پس از شکستهای بزرگ میپردازد.
- «نوآفرینی» (Originals): در این کتاب، گرنت به تحلیل روشهای خلاقانهای که افراد و سازمانها برای نوآوری استفاده میکنند، میپردازد.
- «ببخش و بگیر» (Give and Take): این کتاب به بررسی چگونگی تأثیر نوعدوستی و همکاری بر موفقیت افراد و سازمانها میپردازد.
- «توانمندیهای نهان» (Hidden Potential): این کتاب به بررسی پتانسیلهای پنهان در افراد و چگونگی بهرهبرداری از آنها برای دستیابی به موفقیت میپردازد.
آدام گرنت با پژوهشهای خود توانسته است تأثیرات زیادی بر دنیای مدیریت و روانشناسی بگذارد. او به عنوان یکی از جوانترین پروفسورهای تمام وقت در مدرسه وارتون منصوب شد و چندین بار به عنوان یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان مدیریت جهانی شناخته شده است. آثار و نوشتههای او در رسانههای معتبر مانند نیویورک تایمز و هاروارد بیزنس ریویو منتشر شده و مورد توجه قرار گرفته است.
آدام گرنت با برگزاری سخنرانیهای متعدد در کنفرانسها و همایشهای بینالمللی، به اشتراکگذاری دانش و تجربیات خود میپردازد. او همچنین به عنوان مشاور برای بسیاری از شرکتها و سازمانهای بزرگ فعالیت میکند و به آنها در بهبود فرهنگ سازمانی و افزایش بهرهوری کمک میکند.
دلایل روانشناختی و تکاملی آرامش در ساحل
تابستان است و هوا در بسیاری از نقاط گرم است. اگر این روزها زمانی از ساعات کاری خود را صرف خیالبافی درباره استراحت در ساحلی زیبا کنید، قابل درک است. به خصوص وقتی متوجه شوید که دلایل عمیق روانشناختی وجود دارد که انسانها با دیدن آبهای باز واکنش خوبی داشته باشد.
آدام گرنت، روانشناس برجسته و نویسنده پرفروش، به تازگی علمی را توضیح داده که چرا انسانها ببه طور غیرقابل مقاومتی به شن و موجها جذب میشوند.
مغز شما در ساحل
چشمانتان را ببندید و خود را در ساحل تصور کنید. چه حسی دارید؟ آیا حس عمیقی از آرامش و رفاه به شما دست داد؟ اگر چنین است، دلیل آن تنها خاطرات خوشایند تعطیلات خانوادگی گذشته نیست؛ بلکه بیولوژی نیز نقش دارد.
گرنت در آخرین نسخه از خبرنامه خود توضیح میدهد: «تحقیقات اخیر نشان میدهد که تنها پس از دو دقیقه تماشای آب در فضای باز، فشار خون و ضربان قلب کاهش مییابد. دیدن دریاچه، استخر یا جویبار بیشتر از درختان یا چمنها آرامشبخش است. و اجسام آبی بزرگتر، آرامش بیشتری به همراه دارند.»
این تنها یکی از مطالعاتی است که او ذکر میکند و نشان میدهد که ساحل واقعاً برای کاهش استرس و آرامش ذهن ما مؤثر است. به عنوان مثال، تحقیقی دیگر نشان داده است که تماشای یک آکواریوم، قبل از جراحی دندانپزشکی، افراد را بیشتر از هیپنوتیزم آرام میکند.
دلایل تکاملی عمیق عشق انسان به دریا
گرنت به طور عمیق به اینکه چرا تماشای آب باز چنین تأثیر بزرگی بر مردم دارد نمیپردازد، اما دیگر کارشناسان این موضوع را بررسی کردهاند. والاس نیکولز، زیستشناس دریایی، در کتابی به نام «ذهن آبی» Blue Mind، توضیح میدهد که محیطهای آبی ممکن است برای اجداد ما در گذشتههای دور، مکانهای شادیآفرین بوده باشند. دیدگاههای باز به ما اجازه میداد تا شکارچیان نزدیکشونده را شناسایی و از آنها دوری کنیم.
او ادامه میدهد: «حتی بهتر از آن، میزان منابع غذایی که در آب یا نزدیک آن یافت میشد، اغلب از آنچه در خشکی پیدا میشد بیشتر بود. منابع غذایی گیاهی و حیوانی ممکن است در زمستان ناپدید شوند، اما اجداد ما میتوانستند در تمام طول سال ماهیگیری یا صدفچینی کنند.»
نیکولز اضافه میکند: «و به دلیل اینکه آب به طور طبیعی حرکت و جریان دارد، به جای اینکه مایلها سفر کنند تا غذا پیدا کنند، اجداد ما میتوانستند در طول ساحل یا کنار رودخانه قدم بزنند و ببینند که آب چه چیزی برای آنها آورده یا به کنار آب آمده است.»
آرامش ساحل: یادآورهای اولیه و اتصال به طبیعت
نیکولز میگوید: «ساحل نوعی بوفه و منبع غذایی بیپایان و پناهگاه امن برای انسانهای اولیه بود. من روانشناس نیستم – هرچند که به دلیل زندگی در یک جزیره کوچک مدیترانهای، مرتبا به ساحل میروم – اما حدس میزنم که شناوری گرم و آرامشبخش دریا به طور ذاتی آرامشبخش به نظر میرسد، شاید به عنوان یک یادآور اولیه از نه ماه شناور بودن در رحم و شاید به عنوان یک یادآور شگفتآور از ارتباط ما با جهان طبیعی.»
منبع
source