شناسایی افکار عجیب و حماقت در نامزد و همسر آینده امری ضروری است، چرا که عدم توجه به این مسئله می‌تواند به بروز مشکلات جدی در آینده منجر شود. بسیاری از ما در ابتدای رابطه درگیر دوره ماه‌عسل هستیم، جایی که همسرمان به نظر بسیار خوب و جذاب می‌آید، اما با گذشت زمان، واقعیت‌های دیگری از شخصیت او آشکار می‌شود. اگر در همان ابتدا متوجه این واقعیت‌ها نشویم، ممکن است بعدها با اظهار نظرهایی در مورد دانش، سیاست، جغرافیا و سینما مواجه شویم که بسیار پرت و نادرست باشند، و آن زمان دیگر کار از کار گذشته است.

برای جلوگیری از این مشکلات، شناسایی افکار و عقاید شریک زندگی از همان ابتدا ضروری است. این کار می‌تواند با گفتگوهای عمیق و مستقیم درباره موضوعات مختلف انجام شود. پرسیدن سوالات مشخص و بررسی واکنش‌ها و پاسخ‌ها می‌تواند به ما کمک کند تا درک بهتری از دانش و سطح فکری شریکمان داشته باشیم. همچنین، توجه به رفتارها و واکنش‌های او در مواجهه با مسائل روزمره و چالش‌ها می‌تواند نشان‌دهنده میزان آگاهی و خرد او باشد.

روش‌های مختلفی برای شناسایی افکار و عقاید عجیب شریک زندگی وجود دارد. یکی از این روش‌ها، بررسی عکس‌العمل او نسبت به اخبار و مسائل جاری است. اگر شریک زندگی شما به راحتی باورهای نادرست و شایعات را قبول می‌کند، این می‌تواند نشانه‌ای از ضعف در تفکر انتقادی باشد. همچنین، پرسش درباره موضوعات علمی و تاریخی و بررسی اطلاعات او در این زمینه‌ها می‌تواند کمک‌کننده باشد.

ضروری است که در مواجهه با اظهار نظرهای عجیب و نادرست، به جای خشم و عصبانیت، با آرامش و مهربانی به توضیح و تصحیح بپردازیم. این کار نه تنها به بهبود رابطه کمک می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که ما آماده‌اید برای پیشبرد رابطه با تلاش و صبر. اگر متوجه شدیم که شریک زندگی‌مان تمایلی به یادگیری و تغییر ندارد، باید به‌طور جدی به ادامه رابطه فکر کنیم.

در نهایت، شناسایی افکار عجیب و حماقت در شریک زندگی، به ما کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری برای آینده بگیریم و از بروز مشکلات جدی جلوگیری کنیم. این فرآیند نیازمند توجه، صبر و بررسی دقیق است تا بتوانیم بهترین انتخاب را برای زندگی مشترکمان داشته باشیم.

مثال‌هایی از کسانی که بعدا متوجه حماقت یا دانش کم همسرانشان شدند ولی کار از کار گذشته بود!

منبع: ردیت

زباله و تبخیر:

او مدام زباله می‌ریخت. واقعاً از زباله‌ریزی متنفرم. روزی که آدامسش را روی پیاده‌رو باغ وحش انداخت، به او تذکر دادم و او پاسخ داد: «تبخیر می‌شود». خندیدم و گفتم: «این خنده‌دار است،  واقعاً باید آن را در سطل زباله بیندازی». او نگاه گیج‌کننده‌ای به من انداخت. آن موقع فهمیدم که او واقعاً این باور را داشت. ما سه سال بعد از آن با هم ماندیم.

دایناسورها و انقلاب آمریکا

ما بحث داغی درباره اینکه آیا دایناسورها در زمان انقلاب آمریکا زنده بودند یا نه داشتیم. او اصرار داشت که «واقعاً نمی‌توانیم بدانیم».

تخم‌گذاری انسان

در اوایل دهه بیست، با دوست پسرم زندگی می‌کردم. وقتی پریود شدم، او اصرار داشت بداند با تخم چه کرده‌ام. او، مردی ۲۱ ساله، که مادرش پرستار بود و خواهری داشت که تازه دوقلو به دنیا آورده بود، فکر می‌کرد که زنان انسان هنگام پریود تخم می‌گذارند.

دماسنج دیجیتال

او گفت دمای خانه‌اش هرگز تغییر نمی‌کند، بنابراین نمی‌فهمید چرا همیشه سرد یا گرمش است. بسته‌بندی دماسنج دیجیتال را هرگز برنداشته بود و فقط به برچسبی که دمای ۷۲ درجه را نشان می‌داد، نگاه می‌کرد.

آلرژی به میگو

آن‌ها میگو را در غذای من گذاشتند تا ببینند آیا واقعاً به غذای دریایی آلرژی دارم یا نه و فقط «تظاهر» می‌کنم. واکنش آلرژیک شدید داشتم، آمبولانس آمد و من به بیمارستان منتقل شدم. بیمارستان به من پیشنهاد داد که شکایت کنم. آن‌ها هرگز قبول نکردند که اشتباه کرده‌اند و حتی عذرخواهی هم نکردند.

شیر نارگیل و کاکائو

همسر سابقم که تظاهر می‌کرد به شکلات آلرژی دارد (البته آلرژی نداشت)، در یک سالگرد تولدمان وقتی در رستوران بودیم، من به او مقداری میگو با شیر نارگیل تعارف کردم که او بلافاصله پس از خوردن، آن را بیرون انداخت و فریاد زد: «این میگو با شیر کاکائو بود؟» پس از این ماجرا، او سر من داد زد و گفت که شیر کاکائو و نارگیل یکی هستند. ما اکنون جدا شده‌ایم.

صداپیشگی شرک و آستین پاور

ز ما داشتیم فیلم «شرک» را تماشا می‌کردیم و او باور نمی‌کرد که همان کسی که شرک را صداپیشگی کرده، نقش آستین پاورز را نیز بازی کرده است زیرا «لهجه‌هایشان یکی نیست». وقتی به او گفتم که صدای آستین پاورز هم صدای واقعی بازیگر نیست، دیگر نمی‌توانست آن را هضم کند.

ابر داده‌ها

دوست پسر بهترین دوستم فکر می‌کرد که «ابر» داده‌ها در واقع در ابرهای واقعی قرار دارد و وقتی باران می‌بارد نگران از دست رفتن داده‌هایش بود. او ۱۹ ساله بود و در حوزه تجارت کار می‌کرد.

شوخی اول آوریل

گوگل یک شوخی اول آوریل داشت که اگر صفحه گوشی‌تان را لیس بزنید، می‌توانید طعم شیء نمایش داده شده را احساس کنید او چندین بار این کار را انجام داد و گفت که کار نمی‌کند.

کلاهبرداری از طریق ایمیل

او یک ایمیل از حسابی که به نظر اسپم می‌آمد از Best Buy دریافت کرده بود. من به او گفتم که آن را نادیده بگیرد. او از دست من عصبانی شد و تلفن را قطع کرد. گفت که از او ۴۰۰ دلار بابت نرم‌افزاری که هنگام خرید مک‌اش دریافت کرده بود، از او کسر شده. او به شماره تلفن زنگ زد و نرم‌افزاری را دانلود کرد که به کلاهبرداران اجازه دسترسی به لپ‌تاپش را داد تا نرم‌افزار را حذف کنند. به نوعی آن‌ها توانستند وارد حساب بانکی او شوند و پول‌ها را انتقال دهند. آن‌ها گفتند که به طور تصادفی ۹۰۰۰ دلار به او بازگردانده‌اند و او باید ۹۰۰۰ دلار کارت هدیه از والمارت بخرد. وقتی من به خانه رسیدم، او گریه می‌کرد و هنوز با کلاهبرداران در تماس بود. وقتی تلفن را قطع کردم، او از ترس به نفس نفس افتاد و فکر کرد که قرار است به زندان برود.

غلط بودن تلفظ “انجل”

او دوست داشت خالکوبی کند. یکی از دوستانش کلمه “Angel” (فرشته) را به اشتباه به شکل “Angle” (زاویه) روی بدنش خالکوبی کرد.

ماه و خورشید یکی هستند

یک بار با دختری که بسیار جذاب بود بودم، به ماه اشاره کردم و او گفت: «این نمی‌تواند ماه باشد!» او باور داشت که ماه و خورشید یکی هستند و فکر می‌کرد وقتی خورشید سوختش تمام می‌شود، تبدیل به ماه می‌شود.

زمین تخت

بعد از حدود شش ماه، تصمیم گرفتم که او را به دوستان بسیار قضاوت‌گرم معرفی کنم. در یک مهمانی، وقتی او به طور جدی گفت که زمین تخت است و به ویدیوهای یوتیوب برای اثبات ادعایش اشاره کرد، همه چیز به هم ریخت.

تفاوت‌های ژنتیکی

نامزد سابقم به شدت معتقد بود که سیاه‌پوستان و آسیایی‌ها نمی‌توانند با هم بچه‌دار شوند زیرا «آن‌ها از نظر ژنتیکی بسیار متفاوت هستند». ای کاش این یک شوخی بود.

اشتباه در شناخت جغرافیا

ما به کوهستانی دورافتاده برای پیاده‌روی رفته بودیم. او فکر می‌کرد که وقتی به بالای کوه رسیدیم، دریاچه‌ای که در پایین کوه بود، اقیانوس است. من شروع به خندیدن کردم تا وقتی که فهمیدم او کاملاً جدی است.

عدم فهم فناوری

او معتقد بود که ماشین‌های الکتریکی هم مانند ماشین‌های بنزینی باید اگزوز داشته باشند و وقتی نمی‌دید که اگزوزی وجود داشته باشد، باور داشت که اگزوزها زیر ماشین‌ها مخفی شده‌اند.

نادانی در مورد ویروس کرونا

وقتی کارفرمایش او را مجبور به زدن واکسن کرونا کرد، او تصمیم گرفت از معافیت مذهبی استفاده کند در حالی که اصلاً مذهبی نبود. او گفت که ویروس کرونا واقعی نیست و می‌خواهد از داروی مخصوص اسب استفاده کند. وقتی از او پرسیدم چرا اگر ویروس کرونا واقعی نیست، می‌خواهد دارو مصرف کند، بحث تمام شد و من از او جدا شدم.

عدم درک اصول آکواریوم

او وقتی آکواریوم پر از ماهی مرا دید، پرسید که چطور از سرریز شدن آن به خاطر ادرار ماهی‌ها جلوگیری می‌کنم.

اشتباه در شناخت القاعده

او فکر می‌کرد القاعده یک کشور است.

افتخار به نخواندن کتاب

او افتخار می‌کرد که هرگز کتابی نخوانده است. وقتی پرسیدم چطور درس خوانده، گفت با استفاده از خلاصه‌نویسی یا تقلب.



نوشته‌های پیشنهادی

source

توسط salamathyper.ir