آلبرت اشپیر، فردی که از یک معمار و دوست نزدیک هیتلر به «قربانی» نظام نازیها تبدیل شد، توانست با استفاده از دروغ و فریب، خود را پس از جنگ به عنوان یک فرد بیگناه معرفی کند. او به طور استراتژیک و با دقت روایت زندگی خود را به گونهای شکل داد که به عنوان یک قربانی بیگناه رژیم نازیها شناخته شود. با این حال، بررسی دقیق زندگی و اقدامات او نشان میدهد که او نه تنها یک معمار با استعداد، بلکه یک جنایتکار جنگی بیرحم و محاسبهگر بود که نقش اساسی در جنایات نازیها ایفا کرد.
کودکی و جوانی
اشپیر در ۱۹ مارس ۱۹۰۵ در مانهایم (Mannheim) به دنیا آمد. خانواده او از طبقه مرفه و بالای متوسط بودند. پدرش، آلبرت فریدریش اشپیر، یک شرکت معماری داشت و خانواده او از خانوادههای برجسته شهر بودند. کودکی او با تمام امکانات و لوکسها همراه بود، اما به دلیل ضعف جسمانی و مشکلات سلامتی، این دوران برای او خاطرهای خوش نداشت. همکلاسیها و دو برادرش او را به دلیل ضعف جسمانیاش مورد آزار و اذیت قرار میدادند. در سال ۱۹۱۸، اشپیر و خانوادهاش به هایدلبرگ (Heidelberg) نقل مکان کردند و وضعیت سلامتی او بهبود یافت. او علاقهمند به ورزشهایی مانند قایقرانی و اسکی شد و در سن ۱۷ سالگی با همسر آیندهاش، مارگارته وبر (Margarete Weber)، آشنا شد.
تحصیلات و ورود به معماری
علاقه اشپیر به معماری از پدرش الهام گرفته شد. او ابتدا به دانشگاه کارلسروهه (Karlsruhe) و سپس به دانشگاه فنی مونیخ رفت. در نهایت در سال ۱۹۲۵ به دانشگاه فنی برلین منتقل شد. پس از فارغالتحصیلی، به عنوان دستیار پروفسور هاینریش تسنو (Heinrich Tessenow) مشغول به کار شد. تسنو اولین «الهامبخش» و «کاتالیزور» اشپیر بود. احترام عمیق او به تسنو به حدی بود که سالها بعد در سال ۱۹۳۳، وقتی تسنو به دلیل حمایت از ایدههای ضد نازی از تدریس منع شد، اشپیر از موقعیت ممتاز خود استفاده کرد و او را به تدریس بازگرداند.
ورود به حزب نازی
در اواخر سال ۱۹۳۰، اشپیر برای اولین بار سخنرانی هیتلر را شنید و تحت تأثیر قدرت سخنوری او قرار گرفت. او پس از شنیدن سخنرانیهای جوزف گوبلز (Joseph Goebbels) به حزب نازی پیوست و با شماره ۴۷۴،۴۸۱ ثبت نام کرد. پس از پیوستن به حزب، اشپیر به مانهایم بازگشت و تلاش کرد به عنوان یک معمار مستقل فعالیت کند، اما وضعیت اقتصادی آلمان این امر را دشوار ساخت. در این دوره، او فرصت یافت تا مقر منطقهای حزب را برای گوبلز بازسازی کند و پس از انتخابات مارس ۱۹۳۳، گوبلز از او خواست وزارت تبلیغات را نیز بازسازی کند.
رابطه با هیتلر
اشپیر پس از موفقیتهای اولیه خود، به سرعت به یکی از نزدیکترین افراد به هیتلر تبدیل شد. او با پل تروست (Paul Troost) همکاری کرد تا ساختمان صدر اعظمی رایش را بازسازی کند و هیتلر علاقه زیادی به این پروژه داشت و تقریباً هر روز از کار بازدید میکرد. هیتلر او را به شامهای خصوصی دعوت کرد و به او افتخارات شخصی زیادی اعطا کرد. اشپیر به سرعت به معمار اصلی هیتلر تبدیل شد و مسئولیتهای بزرگتری را بر عهده گرفت. او پروژههای عظیمی را برای رژههای حزب نازی طراحی کرد، از جمله «کلیسای نور» که با استفاده از نورافکنهای عظیم تأثیر بصری عمیقی ایجاد میکرد. او همچنین استادیومی برای نازیها در نورنبرگ (Nuremberg) طراحی کرد که ظرفیت ۴۰۰ هزار تماشاگر را داشت و یکی از بزرگترین استادیومهای تاریخ میشد. علاوه بر این، او مأموریت یافت برلین را به طور کامل بازسازی کند و پروژههای بزرگی مانند تالار مردمی (Volkshalle) را طراحی کرد که هرگز به واقعیت نپیوستند.
تبدیل به وزیر تسلیحات
با شروع جنگ جهانی دوم، اشپیر به عنوان وزیر تسلیحات منصوب شد و مسئولیت تولید و مدیریت منابع جنگی آلمان را بر عهده گرفت. او با استفاده از کارگران اجباری و بردهها توانست تولید تسلیحات را افزایش دهد. او با استفاده از آمارهای جعلی موفقیتهای خود را بزرگنمایی میکرد و تلاش داشت تا هیتلر را تحت تأثیر قرار دهد. با وجود افزایش تولید تسلیحات، وضعیت جنگ به نفع آلمان نبود و بمبارانهای متفقین تولیدات را تحت تأثیر قرار داد. اشپیر وظایف خود را گسترش داد و در عملیاتهای مختلفی در اروپای شرقی شرکت کرد. او به همکاری با هاینریش هیملر (Heinrich Himmler) و سازمان تود (Organisation Todt) پرداخت و از کارگران اجباری استفاده کرد.
فعالیتهای جنگی و کارگران اجباری
اشپیر با استفاده از کارگران اجباری توانست تولید تسلیحات را افزایش دهد. او با استفاده از آمارهای جعلی موفقیتهای خود را بزرگنمایی میکرد و تلاش داشت تا هیتلر را تحت تأثیر قرار دهد. با وجود افزایش تولید تسلیحات، وضعیت جنگ به نفع آلمان نبود و بمبارانهای متفقین تولیدات را تحت تأثیر قرار داد. اشپیر وظایف خود را گسترش داد و در عملیاتهای مختلفی در اروپای شرقی شرکت کرد. او به همکاری با هاینریش هیملر (Heinrich Himmler) و سازمان تود (Organisation Todt) پرداخت و از کارگران اجباری استفاده کرد.
تلاش برای حفظ صنعت و نقش در جنایات
با ادامه جنگ و افزایش بمبارانهای متفقین، اشپیر تلاش کرد تا صنعت آلمان را حفظ کند. او با استفاده از کارگران اجباری و بردهها، تولید تسلیحات را افزایش داد و از آنها به عنوان نیروی کار ارزان استفاده کرد. او همچنین مسئولیت تخلیه یهودیان از برلین را بر عهده داشت و بسیاری از آنها را به گتوها و سپس به اردوگاههای مرگ فرستاد. با این حال، تلاشهای او برای حفظ تولید تسلیحات نتوانست مانع از سقوط نهایی آلمان شود.
پایان جنگ و محاکمه
با شکستهای نظامی آلمان و افزایش حملات هوایی متفقین، اشپیر مجبور شد بسیاری از پروژههای خود را متوقف کند و تلاش کند تا تولید تسلیحات را حفظ کند. او در آخرین ملاقات خود با هیتلر در آوریل ۱۹۴۵ خداحافظی سردی داشت و هشت روز بعد هیتلر خودکشی کرد. پس از جنگ، اشپیر در دادگاه نورنبرگ محاکمه شد و به ۲۰ سال زندان محکوم شد. او در طول دوران زندان خاطرات خود را نوشت و تلاش کرد تصویر خود را به عنوان یک «نازی خوب» ترسیم کند.
پس از زندان و میراث
اشپیر پس از آزادی در سال ۱۹۶۶ باقی عمر خود را صرف بازسازی تصویر خود کرد، اما با گذشت زمان و کشف مدارک جدید، دروغها و نقش واقعی او در جنایات نازیها آشکار شد. او در نهایت به عنوان یک جنایتکار جنگی بیرحم و محاسبهگر شناخته شد. تلاشهای او برای پنهان کردن و تغییر واقعیتهای تاریخ نتوانست مانع از شناخته شدن او به عنوان یکی از مسئولان اصلی جنایات نازیها شود. اشپیر در نهایت در سال ۱۹۸۱ درگذشت، اما میراث او به عنوان یکی از مهمترین چهرههای نازی و نقش او در جنایات جنگی همچنان مورد بحث و تحقیق قرار دارد.
source