سفر به ماه یا فرار از حقیقت؟
کارگردان:
گرگ برلانتی (Greg Berlanti)
ستارگان:
اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson)
چنینگ تیتوم (Channing Tatum)
وودی هارلسون (Woody Harrelson)
مقدمه:
فیلم «سفر به ماه» به کارگردانی گرگ برلانتی و با بازی ستارگانی چون اسکارلت جوهانسون، چنینگ تیتوم و وودی هارلسون، تلاشی است برای ترکیب داستان عاشقانه با نظریههای توطئه و نگاهی هجوآمیز به واقعیتهای تاریخی. این فیلم که در دهه ۱۹۶۰ میلادی و در آستانهی ماموریت آپولو ۱۱ ناسا میگذرد، با روایت داستانی پیچیده و نوساندار میان طنز، درام و سیاست، مخاطبان را به چالش میکشد تا از میان حقیقت و افسانه، راه خود را پیدا کنند. اما آیا این فیلم توانسته است از پس این ترکیب دشوار برآید؟ در ادامه به بررسی دقیقتر این اثر میپردازیم.
داستان فیلم: حقیقت یا توطئه؟
«سفر به ماه» با طرح یک نظریه توطئه که از مدتها قبل در بین مردم و برخی منتقدان وجود داشته، آغاز میشود. این نظریه که فرود بر ماه در سال ۱۹۶۹ ممکن است جعلی و در یک استودیو ساخته شده باشد، در این فیلم به شکل طنزآمیزی به تصویر کشیده شده . کیلی جونز (اسکارلت جوهانسون)، یک کارشناس تبلیغات زبردست از نیویورک، توسط مو برکوس (وودی هارلسون)، یکی از مأموران مخفی دولت، به مأموریتی خطرناک فراخوانده میشود: ساخت یک نسخه جعلی از فرود بر ماه، در صورتی که مأموریت واقعی شکست بخورد. این داستان، اگرچه در ابتدا جذاب به نظر میرسد، اما با گذشت زمان به ترکیبی از ژانرهای مختلف و ناپایدار تبدیل میشود که مخاطب را در درک پیام فیلم سردرگم میکند.
شخصیتها: ترکیب عشق و سیاست
یکی از نکات برجسته این فیلم، تلاش برای ایجاد یک داستان عاشقانه میان دو شخصیت اصلی، کیلی جونز و کل دیویس (چنینگ تیتوم)، مدیر مأموریت آپولو ۱۱ است. کیلی که به عنوان یک زن قدرتمند و جاهطلب به تصویر کشیده شده است، با کل که فردی اصولگرا و جدی است، وارد رابطهای پیچیده میشود. این رابطه، اگرچه در ابتدا به عنوان یک نقطه قوت برای فیلم مطرح میشود، اما به مرور زمان به یک تناقض بزرگ تبدیل میگردد. عدم وجود شیمی لازم بین این دو بازیگر و تناقضات موجود در شخصیتپردازی آنها، باعث میشود که رابطهشان بیشتر سطحی و غیرقابل باور به نظر برسد. در حالی که کیلی به عنوان زنی مستقل و باهوش به تصویر کشیده میشود، کل بیشتر به عنوان فردی سختگیر و پر از عقدههای ناشی از گذشتهاش معرفی میگردد. این تفاوتها اگرچه در ابتدا میتوانستند به نفع داستان عمل کنند، اما در نهایت به شکلی غیرمنسجم در فیلم ظاهر میشوند.
نگاه نوستالژیک به دهه ۶۰: بازگشتی به گذشته یا نقدی بر آن؟
«سفر به ماه» سعی دارد با استفاده از عناصر ظاهری دهه ۶۰ میلادی، حس نوستالژی را در مخاطب بیدار کند. از لباسها و دکورهای پر زرق و برق آن دوران گرفته تا استفاده از تصاویر آرشیوی واقعی، همه تلاش میکنند تا مخاطب را به دوران اوج رقابت فضایی میان ایالات متحده و شوروی بازگردانند. اما این فیلم، به جای اینکه واقعاً نوستالژیک باشد، بیشتر به نوعی نقد بر آن دوران تبدیل میشود. نقدی که به جای بزرگداشت دستاوردهای تاریخی، بیشتر بر روی نقاط ضعف و اشتباهات آن دوره متمرکز است. این تضاد در نگاه فیلم، باعث میشود که مخاطب در مواجهه با فیلم، حس سردرگمی و ناامیدی را تجربه کند.
طنز و سیاست: آیا ترکیب موفقی است؟
یکی از جنبههای برجسته «سفر به ماه»، تلاش برای ترکیب طنز و سیاست است. فیلم به طور همزمان تلاش میکند تا یک کمدی رمانتیک، یک هجو سیاسی و یک درام تاریخی باشد، اما در هیچکدام از این ژانرها موفق نمیشود. تلاش فیلم برای ایجاد طنز از موضوعات جدی و تاریخی، نه تنها موفق نیست، بلکه در برخی مواقع به شکلی ناهنجار و ناراحتکننده جلوه میکند. به عنوان مثال، صحنههایی که قرار است تماشاگر را به خنده بیندازند، بیشتر به دلیل ناهماهنگی در لحن و رویکرد فیلم، ناکام میمانند. در عوض، لحظات دراماتیک فیلم که میتوانستند به عمیقتر شدن داستان کمک کنند، تحت تاثیر این ناهماهنگی قرار گرفته و بیتاثیر به نظر میرسند.
تحلیل شخصیتهای فرعی: بازتابی از جامعه یا تیپهای کلیشهای؟
فیلم «سفر به ماه» تلاش میکند تا با معرفی شخصیتهای فرعی متنوع، بازتابی از جامعه دهه ۶۰ آمریکا را نشان دهد. شخصیتهایی مانند مو برکوس (وودی هارلسون) که نماینده دولت و سیاستهای پشت پرده است، یا هنری اسمالز (ری رومانو) که به عنوان یک مهندس باسابقه ناسا معرفی میشود، همگی تلاش میکنند تا لایههای بیشتری به داستان اضافه کنند. اما این شخصیتها، بیشتر به عنوان تیپهای کلیشهای و بدون عمق به تصویر کشیده میشوند. هرچند بازیگران این نقشها تلاش خود را میکنند تا به شخصیتهایشان جان بدهند، اما ضعف در فیلمنامه و نبود توسعه کافی برای هر یک از این شخصیتها، باعث میشود که آنها بیشتر به عناصری تزیینی در فیلم تبدیل شوند تا بازیگران اصلی داستان.
آیا «سفر به ماه» موفق است؟
«سفر به ماه» فیلمی است که با ایدههای بزرگ و جذاب شروع میشود، اما در اجرا و ترکیب این ایدهها دچار مشکل میشود. این فیلم که قرار بود تلفیقی از عشق، طنز، سیاست و تاریخ باشد، در نهایت به یک محصول ناپایدار و پراکنده تبدیل میشود که قادر به ارائه یک پیام منسجم و قوی نیست. با وجود بازیهای خوب از سوی جوهانسون و تیتوم، و تلاشهای بصری قابل تحسین، «سفر به ماه» بیشتر به عنوان یک تجربه ناکام و ناامیدکننده در یاد خواهد ماند. این فیلم اگرچه به دنبال ارائه نقدی هوشمندانه و طنزآمیز از تاریخ و سیاست است، اما در نهایت نتوانسته است به این اهداف دست یابد و بیشتر یک فرصت و یک ایده از دست رفته است.