فیلم «بیگانه: رومولوس» (Alien: Romulus)، ساختهٔ سال ۲۰۲۴ و به کارگردانی «فده آلوارز» (Fede Álvarez)، جدیدترین قسمت از سری فیلمهای معروف «بیگانه» است که تلاش میکند تا با بازگشت به عناصر ترسناک و هیجانانگیز فیلمهای اولیه، توجه مخاطبان جدید و قدیمی این سری را جلب کند.
بیوگرافی و سابقه فیلمسازی فده آلوارز
«فده آلوارز» از کارگردانان برجسته اروگوئهای است که با آثار ترسناک و مهیج خود به شهرت جهانی رسید. او با فیلم کوتاه «حمله به مونتهویدئو» (Ataque de Pánico!) توجهها را به خود جلب کرد و در سال ۲۰۱۳ با بازسازی فیلم کلاسیک «شیطان مرده» (Evil Dead) به عنوان کارگردانی که میتواند روح تازهای به ژانر وحشت بدهد، شناخته شد. این فیلم با استقبال گسترده منتقدان روبرو شد و نشان داد که آلوارز توانایی خلق آثار پرتنش با استفاده از فضاسازیهای تاریک و ترسناک را دارد. موفقیت بعدی او، فیلم «نفس نکش» (Don’t Breathe) در سال ۲۰۱۶ بود که به یکی از پرفروشترین فیلمهای ترسناک سال تبدیل شد و او را به یکی از کارگردانان برجسته این ژانر تبدیل کرد.
آلوارز با استفاده از عناصر بصری و فضاسازیهای پیچیده توانسته است نوعی حس تعلیق و دلهره را به مخاطب منتقل کند که در کمتر فیلمسازانی از نسل جدید مشاهده میشود. انتخاب او برای کارگردانی «بیگانه: رومولوس» از این نظر جذاب بود که میتوانست تجربههای موفق او در ژانر وحشت را با فضای علمیتخیلی ترکیب کرده و اثری جدید و جذاب خلق کند.
تاریخچه سری فیلمهای بیگانه
سری فیلمهای «بیگانه» (Alien) با اکران فیلم «بیگانه» ساخته «ریدلی اسکات» (Ridley Scott) در سال ۱۹۷۹ آغاز شد. این فیلم که ترکیبی از ژانرهای علمیتخیلی و وحشت بود، داستان گروهی از فضانوردان را روایت میکرد که در یک سفینه فضایی با موجودی ناشناخته و مرگبار به نام «زنومورف» (Xenomorph) مواجه میشوند. این موجود، که توسط هنرمند سوئیسی «اچ. آر. گیگر» (H.R. Giger) طراحی شده بود، به یکی از نمادهای ترس در سینما تبدیل شد و فیلم با فضاسازی تاریک و تعلیق بیپایان خود، به سرعت محبوبیت زیادی پیدا کرد.
در سال ۱۹۸۶، «جیمز کامرون» (James Cameron) با ساخت دنبالهای به نام «بیگانهها» (Aliens) مسیر جدیدی برای این سری ایجاد کرد. او بهجای تمرکز بر ترسهای روانشناختی فیلم اول، بر اکشن و نبردهای نظامی بین انسانها و زنومورفها تأکید کرد. این فیلم نیز به موفقیت عظیمی دست یافت و شخصیت «الن ریپلی» (Ellen Ripley) با بازی «سیگورنی ویور» (Sigourney Weaver) به یکی از محبوبترین شخصیتهای زن سینما تبدیل شد.
دنبالههای بعدی، مانند «بیگانه ۳» (Alien 3) به کارگردانی «دیوید فینچر» (David Fincher) و «بیگانه: رستاخیز» (Alien: Resurrection)، هرچند مورد استقبال قرار گرفتند، اما نتوانستند موفقیت نسخههای اولیه را تکرار کنند. در سالهای بعد، با فیلمهایی مانند «پرومته» (Prometheus) و «بیگانه: پیمان» (Alien: Covenant)، «ریدلی اسکات» تلاش کرد تا ریشههای فلسفی و علمی جهان «بیگانه» را بازآفرینی کند. این فیلمها بر موضوعاتی مانند منشأ حیات، خلقت، و هوش مصنوعی تمرکز داشتند و با وجود برخی نقدها، همچنان جایگاه خود را در میان طرفداران حفظ کردند.
داستان و مفهوم «بیگانه: رومولوس»
«بیگانه: رومولوس» یک داستان میانقالب (interquel) است که بین اتفاقات فیلم اول «بیگانه» (Alien) و دنباله آن «بیگانهها» (Aliens) قرار میگیرد. این فیلم داستان گروهی از کارگران کلونی معدنی «ستاره جکسون» را روایت میکند که در شرایط زندگی طاقتفرسا به سر میبرند. این گروه شامل «رین» (Rain) با بازی «کایلی اسپینی» و برادرش «اندی» (Andy) با بازی «دیوید جانسون» است که به امید فرار از زندگی سخت خود، وارد یک ایستگاه فضایی متروکه به نام «رومولوس» میشوند. آنها به دنبال قطعاتی برای سفینهشان هستند تا بتوانند به سیارهای بهتر سفر کنند. اما چیزی که نمیدانند این است که این ایستگاه فضایی محل تحقیقاتی بر روی زنومورفها بوده و با ورودشان به این مکان، موجودات مرگبار را بیدار میکنند و فجایع آغاز میشود.
یکی از نقاط قوت فیلم، بازگشت به همان مفاهیم ترسناک و تنشزای نسخههای اولیه است. فیلم با تمرکز بر فضاسازی تاریک و بسته، فضایی را ایجاد میکند که شخصیتها در آن حس ناامیدی و خطر را تجربه میکنند. گروه کارگران که در ابتدا به دنبال راهی برای فرار از زندگی خود هستند، به تدریج با وحشتی فراتر از تصورشان روبرو میشوند.
در این میان، شخصیت «اندی»، که یک اندروید است، پیچیدگیهای خاصی به فیلم اضافه میکند. اندرویدها در سری «بیگانه» همواره نقشی محوری داشتهاند و موضوعات اخلاقی و فلسفی مرتبط با هوش مصنوعی را مطرح کردهاند. در این فیلم نیز اندی با چالشهای اخلاقی مواجه میشود و انتخابهایش در برابر خطرات، جذابیت بیشتری به داستان میبخشد.
نقد و تحلیل فیلم «بیگانه: رومولوس»
1. بازگشت به ریشهها:
یکی از نکات برجسته «بیگانه: رومولوس» بازگشت به فرمول ترس و وحشت نسخههای اولیه است. فیلم از همان ابتدا با فضاسازی تاریک و دلهرهآور خود، مخاطب را به یاد فیلم اول «بیگانه» میاندازد. استفاده از جلوههای ویژه عملی مانند عروسکها و انیماترونیک برای به تصویر کشیدن زنومورفها، به فیلم اصالت و حس واقعیتری بخشیده است. این در حالی است که استفاده محدود از CGI، که در برخی از دنبالههای قبلی بیش از حد استفاده شده بود، باعث شده که فیلم حس کلاسیکتری داشته باشد.
2. شخصیتپردازی:
یکی از نقاط ضعف فیلم، شخصیتپردازی نسبتاً سطحی آن است. در حالی که «رین» و «اندی» به عنوان شخصیتهای اصلی توانستهاند تا حدی جذابیت داشته باشند، سایر شخصیتها به نوعی کلیشهای و پیشبینیپذیر هستند. فیلم در برخی مواقع بیشتر بر روی صحنههای اکشن و وحشتآور تمرکز میکند و از توسعه عمیقتر شخصیتها غافل میشود. در نتیجه، مخاطب به سختی میتواند با شخصیتهای جانبی ارتباط برقرار کند و مرگ آنها را به شکل احساسی تجربه کند.
3. تمهای اجتماعی و اقتصادی:
یکی از نکات جالب «بیگانه: رومولوس» بازتاب تمهای اجتماعی و اقتصادی است که در این سری همواره وجود داشته است. فیلم به وضوح شرایط زندگی سخت و استثماری کارگران کلونی معدنی را به تصویر میکشد. این کارگران تحت کنترل شرکت «ویلند-یوتانی» (Weyland-Yutani) هستند که به عنوان یک قدرت بیرحم سرمایهداری در فیلم به نمایش گذاشته میشود. این نقدها به نظام سرمایهداری و کارگری در دنیای علمیتخیلی «بیگانه» همواره بخشی از جهانبینی این سری بوده و در «بیگانه: رومولوس» نیز به شکل برجستهای دیده میشود.
4. استفاده از نوستالژی:
یکی از انتقادهای اصلی به فیلم، استفاده بیش از حد از نوستالژی و ارجاعات به نسخههای قبلی است. اگرچه بازگشت به ریشههای ترسناک و استفاده از جلوههای ویژه عملی مورد استقبال قرار گرفته است، اما برخی از ارجاعات مستقیم به دیالوگها و صحنههای کلاسیک فیلمهای قبلی، به نوعی حس تکراری بودن را به وجود آورده است. بهویژه استفاده از شخصیت «اش» (Ash) از طریق CGI که در فیلم اول حضور داشت، هم از نظر فنی غیرطبیعی به نظر میرسد و هم از نظر اخلاقی بحثبرانگیز است. این ارجاعات گاه احساس میشود که به جای افزودن به داستان، صرفاً برای جلب توجه مخاطبان قدیمی به کار رفتهاند.
5. طراحی صحنه و فضاسازی:
یکی از نقاط قوت فیلم، طراحی صحنه و فضاسازی آن است. ایستگاه فضایی «رومولوس» با جزئیات دقیق و استفاده هوشمندانه از نور و تاریکی، فضایی پر از وحشت و ناامیدی را ایجاد میکند. فیلم به خوبی از محیط بسته و محدود ایستگاه برای افزایش تنش و ایجاد حس ترس استفاده کرده است. همچنین طراحی زنومورفها و جلوههای ویژه عملی، حس واقعیتری به فیلم بخشیده و باعث شده که موجودات فیلم به مراتب ترسناکتر به نظر برسند.
6. سکانسهای اکشن و ترس:
فیلم از سکانسهای اکشن هیجانانگیزی برخوردار است که تنش و ترس را به اوج میرسانند. یکی از این سکانسها، مربوط به مواجهه شخصیتها با زنومورفها در فضای بدون جاذبه است که با استفاده هوشمندانه از جلوههای ویژه و صداگذاری، صحنهای دلهرهآور و نفسگیر خلق کرده است. همچنین سکانسهای تعقیب و گریز در تونلهای تنگ و تاریک ایستگاه، حس ترس و ناامیدی شخصیتها را به خوبی به مخاطب منتقل میکند.
چرا باید «بیگانه: رومولوس» را دید؟
اگر شما از طرفداران قدیمی سری «بیگانه» هستید، «بیگانه: رومولوس» به عنوان یک بازگشت به ریشههای ترسناک این سری میتواند برایتان جذاب باشد. فیلم با استفاده از عناصر کلاسیک مانند جلوههای ویژه عملی و فضاسازی تاریک و پرتنش، تجربهای مشابه نسخههای اولیه این سری را ارائه میدهد. هرچند که نوآوریهای زیادی در فیلم دیده نمیشود و در برخی موارد احساس تکرار به مخاطب دست میدهد، اما همچنان یک تجربه ترسناک و هیجانانگیز است که ارزش دیدن دارد.
برای مخاطبانی که به دنبال فیلمی با داستان پیچیده و شخصیتهای عمیق هستند، «بیگانه: رومولوس» ممکن است از این نظر ناکافی باشد. اما اگر هدف شما تجربه یک فیلم علمیتخیلی و ترسناک با سکانسهای اکشن مهیج و فضای دلهرهآور است، این فیلم میتواند انتظارات شما را برآورده کند.
«بیگانه: رومولوس» شاید نتواند به سطح شاهکارهایی مانند «بیگانه» برسد، اما بهعنوان یک قسمت جدید در این سری کلاسیک، تجربهای تماشایی و پر از ترس و تنش را به مخاطب ارائه میدهد.
source