در دنیایی که علم اغلب با آزمایشگاههای پیشرفته و ابزارهای مدرن تعریف میشود، جین گودال Jane Goodall راهی متفاوت را برگزید، راهی که او را به اعماق جنگلهای تاریک آفریقا و به قلب ارتباطی شگفتانگیز میان انسان و حیوان کشاند. او زنی بود که بدون مدرک دانشگاهی و بدون ابزارهای پیشرفته، اما با قلبی مملو از عشق به طبیعت، توانست درهای جدیدی را به روی علم باز کند.
جین گودال در دهه ۱۹۶۰ با رویکردی غیرمعمول پا به دنیای ناشناخته شامپانزهها گذاشت؛ دنیایی که پیش از او تنها از دور دیده شده بود. او نهتنها رفتار شامپانزهها را بهدقت مطالعه کرد، بلکه به شکلی بیسابقه با آنها ارتباط برقرار کرد.
وقتی اولین بار دید که یک شامپانزه از یک شاخه برای شکار موریانه استفاده میکند، جهان علم به لرزه افتاد. این کشف، انسان را از جایگاه منحصر به فرد خود بهعنوان تنها سازنده ابزار پایین کشید و چشماندازی جدید به روی تکامل و هوش حیوانات باز کرد. اما کار گودال تنها محدود به علم نبود؛ او مدافع حقوق حیوانات و محیط زیست شد و الهامبخش میلیونها نفر برای حفاظت از زمین گشت.
جین گودال؛ آغاز سفر یک رویاپرداز
کودکی: وقتی کنجکاوی تولد یافت
جین گودال در سوم آوریل سال ۱۹۳۴ در لندن، انگلستان به دنیا آمد. خانوادهاش بهخاطر حمایت از علایق خاص و متفاوت او شناخته میشدند. مادرش، ویکی گودال، زنی خوشفکر و حامی فرزندانش بود که نقش مهمی در شکلگیری شخصیت جین داشت. پدرش، مورتیمور گودال، تاجری بود که عشق به ماجراجویی را به دخترش القا کرد.
جین از همان سالهای نخست کودکی، شیفتگی عمیقی به حیوانات داشت. او ساعتها به تماشای حرکات و رفتارهای حیوانات خانگی، پرندگان و حشرات میپرداخت. مادرش روایت میکند که جین در پنجسالگی برای مشاهده نحوه تخمگذاری مرغها، ساعتها در انباری کوچک مرغداری پنهان شده بود. زمانی که مادرش او را پیدا کرد، جین هیجانزده از کشف جدیدش صحبت میکرد—لحظهای که بسیاری آن را جرقه عشق مادامالعمر او به مطالعه رفتار حیوانات میدانند.
او عاشق خواندن کتابهایی درباره حیوانات بود. کتاب “دکتر دولیتل” (Doctor Dolittle) اثر هیو لافتینگ و “تارزان” (Tarzan) اثر ادگار رایس باروز تخیلات او را به سمت آفریقا و ماجراجویی در جنگلها سوق دادند. جین اغلب تصور میکرد که مانند شخصیت تارزان در جنگلها زندگی میکند و با حیوانات سخن میگوید.
نوجوانی و شکلگیری رویاها
با ورود به نوجوانی، علاقه جین به طبیعت جدیتر شد. او در دوران مدرسه به زیستشناسی و مطالعات طبیعی علاقه نشان داد، اما به دلیل محدودیتهای اجتماعی آن زمان، امکان تحصیل دانشگاهی در رشتههای علمی برای دختران کمتر بود. بااینحال، جین به کار در مزارع، مراقبت از حیوانات و مطالعه خودآموز درباره زیستشناسی پرداخت.
در ۱۸ سالگی، جین برای کمک به تأمین هزینههای تحصیل، به عنوان منشی و تایپیست مشغول به کار شد. اما رؤیای سفر به آفریقا و مشاهده حیوانات در زیستگاه طبیعیشان همچنان او را به جلو میراند. جین گودال به جای پذیرش زندگی معمولی، به دنبال فرصتی بود که او را به قلب طبیعت ببرد.
سفر به آفریقا: ملاقات با سرنوشت
در سال ۱۹۵۷، زمانی که جین ۲۳ ساله بود، یکی از دوستانش او را به کنیا دعوت کرد. این دعوت، آغاز ماجراجویی بود که زندگی او را تغییر داد. با اشتیاقی وصفناپذیر، جین برای اولین بار قدم به قارهای گذاشت که همیشه در رویاهایش تصور کرده بود—قارهای که صدای حیوانات وحشی، بوی جنگلهای بارانی و دیدن حیوانات آزاد او را مسحور کرد.
در کنیا، جین با دکتر لوییس لیکی (Louis Leakey)، انسانشناس و دیرینهشناس مشهور، ملاقات کرد. لیکی از دانش و اشتیاق جین تحت تأثیر قرار گرفت و معتقد بود که او میتواند برای تحقیقاتش ارزشمند باشد. لیکی که به دنبال اثبات تئوریهای تکاملیاش بود، نیاز به کسی داشت که بتواند رفتار شامپانزهها را در طبیعت مطالعه کند تا شباهتهای رفتاری بین انسان و نخستین اجدادش آشکار شود.
چالشهای اولیه: زنی بدون مدرک در دنیای علم مردانه
اگرچه جین گودال هیچ مدرک دانشگاهی در زیستشناسی یا رفتارشناسی نداشت، اما لیکی به تواناییهای او ایمان داشت. اعتماد به نفس، عشق عمیق به حیوانات و دقت مشاهدهگری جین، لیکی را قانع کرد که او بهترین گزینه برای این پروژه است.
این تصمیم غیرمتعارف با شک و تردید زیادی در دنیای علم مواجه شد. در دهه ۱۹۶۰، زنان حضور اندکی در علوم داشتند و ایده اینکه یک زن جوان بدون مدرک تخصصی بتواند مطالعهای معتبر انجام دهد، برای بسیاری غیرقابلقبول بود. با این حال، جین اجازه نداد این موانع او را متوقف کنند.
زندگی در جنگل گومبه؛ تغییر درک ما از حیوانات
ورود به گومبه: رویارویی با ناشناختهها
در جولای سال ۱۹۶۰، جین گودال که تنها ۲۶ سال داشت، وارد پارک ملی گومبه استریم در تانزانیا شد—جایی که قرار بود تحقیقات پیشگامانهاش درباره شامپانزهها آغاز شود. این منطقه با جنگلهای انبوه و رودخانههای پرپیچوخم، میزبان گروههای متعددی از شامپانزههای وحشی بود.
برای جین، این تجربه چیزی فراتر از یک مطالعه علمی بود؛ او به دنبال شکستن مرزهای بین انسان و حیوانات و کشف حقیقتی ژرفتر درباره رفتار و ارتباط آنها بود. برخلاف روشهای سنتی علمی که فاصلهای سرد و محاسبهشده با موضوع تحقیق داشتند، جین تصمیم گرفت بخشی از دنیای شامپانزهها شود و زندگی روزمره آنها را از نزدیک مشاهده کند.
چالشهای اولیه: غریبهای در قلمرو شامپانزهها
تحقیقات اولیه جین با دشواریهای فراوانی همراه بود. شامپانزهها از حضور او وحشت داشتند و حتی با کوچکترین حرکت، پا به فرار میگذاشتند. هفتهها و ماهها طول کشید تا جین بتواند خود را به آنها نزدیک کند.
او ساعتها در گرمای شدید جنگل بهطور بیحرکت مینشست، بوتهها را زیر نظر میگرفت و منتظر کوچکترین نشانهای از رفتار طبیعی شامپانزهها میماند. این صبر و بردباری باعث شد که بهآرامی اعتماد گروهی از شامپانزهها را جلب کند. اولین شامپانزهای که اعتمادش را به جین نشان داد، “دیوید گریبرد” (David Greybeard) نام داشت—شامپانزهای با ریش خاکستری متمایز.
دیوید گریبرد: پلی بین انسان و حیوانات
دیوید گریبرد اولین شامپانزهای بود که نهتنها جین را پذیرفت، بلکه او را به دنیای گروه خود راه داد. این ارتباط به جین امکان داد که رفتارهای طبیعی شامپانزهها را بدون واسطه مشاهده کند.
یکی از لحظات بهیادماندنی زمانی بود که جین شاهد رفتار محبتآمیز دیوید نسبت به یک شامپانزه جوانتر شد؛ صحنهای که در آن دیوید برای آرام کردن دیگری، او را نوازش میکرد. این مشاهده، تصویر رایج از حیوانات بهعنوان موجوداتی فاقد احساسات پیچیده را زیر سؤال برد.
کشفهای تاریخی که جهان علم را تکان دادند
۱. شامپانزهها ابزار میسازند و استفاده میکنند
در یکی از مهمترین مشاهدات جین، او دید که دیوید گریبرد با استفاده از یک شاخه نازک، به داخل لانه موریانهها فرو میبرد و سپس با بیرون کشیدن آن، موریانهها را بهعنوان غذا شکار میکند.
این کشف یک شوک بزرگ برای جامعه علمی بود. تا آن زمان، تصور میشد که ساخت و استفاده از ابزار تنها ویژگی اختصاصی انسانها است و همین ویژگی ما را از دیگر حیوانات متمایز میکند. اما جین با این مشاهده، تعریف انسان بودن را به چالش کشید و مرز بین انسان و حیوانات را کمرنگ کرد.
لوییس لیکی در واکنش به این کشف تاریخی نوشت:
“اکنون باید انسان را دوباره تعریف کنیم، ابزار را بازتعریف کنیم، یا شامپانزهها را انسان بنامیم.”
۲. شامپانزهها روابط اجتماعی عمیقی دارند
جین دریافت که شامپانزهها مانند انسانها روابط پیچیدهای دارند. آنها نهتنها در گروههای اجتماعی سازمانیافته زندگی میکنند، بلکه روابط خانوادگی قوی دارند و برای اعضای گروهشان از خود مراقبت نشان میدهند.
او رفتارهایی مانند غذا دادن به یکدیگر، پرستاری از بچهها و همدلی در زمان بیماری یا مرگ اعضای گروه را ثبت کرد. این مشاهدات نشان داد که احساساتی مانند عشق، دوستی و اندوه، مختص انسانها نیستند.
۳. شامپانزهها میتوانند خشن باشند
در کنار رفتارهای محبتآمیز، جین متوجه شد که شامپانزهها قادر به اعمال خشونت نیز هستند. او مشاهده کرد که گروهی از شامپانزهها به قلمرو یک گروه دیگر حمله کردند، آنها را کشتند و حتی بدنشان را خوردند.
این رفتار که به «جنگ گومبه» مشهور شد، نشان داد که شامپانزهها نیز مانند انسانها توانایی خشونت و جنگهای قلمرویی را دارند.
شیوه مطالعاتی جین: تغییر در روشهای علمی
یکی از دلایل موفقیت جین گودال در تحقیقاتش، روش غیرسنتی او بود. برخلاف محققان دیگر که اغلب حیوانات را در اسارت مطالعه میکردند، جین بر مشاهده آنها در زیستگاه طبیعیشان تأکید داشت.
نوآوریهای جین در مطالعات علمی:
- نامگذاری بهجای شمارهگذاری:
- جین برای هر شامپانزه نام خاصی انتخاب کرد، برخلاف روش سنتی که حیوانات را با شماره شناسایی میکردند. این کار، انسانیت بیشتری به تحقیقاتش بخشید.
- مشاهده طولانیمدت:
- او بهجای بررسیهای کوتاهمدت، سالها در کنار شامپانزهها زندگی کرد تا به درک عمیقتری از رفتار آنها برسد.
- تأکید بر احساسات و روابط اجتماعی:
- برخلاف محققانی که حیوانات را فاقد احساسات پیچیده میدانستند، جین ثابت کرد که شامپانزهها دارای هیجانات و روابط عاطفی هستند.
چالشهای علمی و فرهنگی
کشفهای جین، واکنشهای متفاوتی از سوی جامعه علمی دریافت کرد. برخی از دانشمندان روشهای او را غیرعلمی میدانستند و بر استفاده از رویکردهای سنتی تأکید داشتند. بااینحال، شواهد و مستندات دقیق جین، حمایت بسیاری از دانشمندان برجسته را جلب کرد.
در سال ۱۹۶۵، جین با موفقیت دکترای خود را از دانشگاه کمبریج دریافت کرد و تحقیقاتش بهعنوان یکی از پایههای رفتارشناسی حیوانات پذیرفته شد.
تبدیل به مدافع محیط زیست و حقوق حیوانات
آغاز تغییر: از دانشمند به فعال محیط زیست
جین گودال که کار خود را بهعنوان یک دانشمند جوان و کاوشگر دنیای شامپانزهها آغاز کرده بود، بهمرور نقش خود را فراتر از یک رفتارشناس حیوانات تعریف کرد. او بهجای محدود شدن به تحقیقات علمی، به یکی از تأثیرگذارترین مدافعان محیط زیست و حقوق حیوانات در جهان تبدیل شد.
در دهه ۱۹۷۰، زمانی که جین همچنان به مطالعه شامپانزهها در گومبه ادامه میداد، شاهد کاهش سریع جمعیت این حیوانات و تخریب زیستگاههای طبیعیشان بود. جنگلزدایی، شکار غیرقانونی، و بیماریهایی که از انسان به حیوانات منتقل میشدند، تهدیدی جدی برای بقای شامپانزهها محسوب میشد.
این تهدیدها باعث شد که جین گودال نگاه علمی خود را با یک مأموریت بزرگتر ترکیب کند—نجات شامپانزهها، محافظت از محیط زیست و آگاهیبخشی به مردم درباره اهمیت تعامل هماهنگ با طبیعت.
تأسیس مؤسسه جین گودال (Jane Goodall Institute): بذر امید
در سال ۱۹۷۷، جین گودال برای پیشبرد اهداف حفاظتی خود، “مؤسسه جین گودال” را تأسیس کرد. این مؤسسه که امروزه در بیش از ۱۰۰ کشور جهان فعالیت دارد، به حفاظت از شامپانزهها، احیای جنگلها، و آموزش جوامع محلی برای حفاظت از منابع طبیعی اختصاص دارد.
اهداف اصلی مؤسسه:
- حفاظت از شامپانزهها و زیستگاههای آنها:
- ایجاد مناطق حفاظتی در آفریقا برای جلوگیری از شکار غیرقانونی.
- بازگرداندن شامپانزههای نجاتیافته به طبیعت.
- آموزش و آگاهیبخشی:
- آموزش جوامع محلی برای حفظ محیط زیست و استفاده پایدار از منابع طبیعی.
- برنامههای آموزشی برای کودکان و نوجوانان با هدف ایجاد نسل جدیدی از حافظان طبیعت.
- توسعه پایدار:
- همکاری با کشاورزان محلی برای توسعه کشاورزی پایدار و کاهش وابستگی به جنگلها.
Roots & Shoots: سرمایهگذاری روی نسل آینده
در سال ۱۹۹۱، جین گودال برنامهای آموزشی به نام “ریشهها و جوانهها” (Roots & Shoots) را راهاندازی کرد که به جوانان کمک میکند پروژههای زیستمحیطی و اجتماعی اجرا کنند.
این برنامه، که در ابتدا با ۱۲ دانشآموز تانزانیایی آغاز شد، اکنون در بیش از ۶۰ کشور جهان فعال است و صدها هزار جوان را درگیر اقدامات مثبت کرده است.
اهداف برنامه:
- آموزش عملی: تشویق کودکان و نوجوانان به انجام پروژههای واقعی برای حفاظت از محیط زیست.
- افزایش آگاهی اجتماعی: ترویج رفتارهای پایدار مانند بازیافت و صرفهجویی در مصرف آب.
- توسعه رهبری: پرورش نسل جدیدی از رهبران فعال محیط زیست.
مدافع حقوق حیوانات: صدای بیصدایان
جین گودال علاوه بر دفاع از شامپانزهها، یکی از پیشگامان مبارزه برای حقوق حیوانات در سراسر جهان شد. او بهطور خستگیناپذیر علیه آزمایشهای علمی روی حیوانات، سوءاستفاده از حیوانات در سیرکها و باغوحشها، و تجارت حیوانات وحشی مبارزه کرده است.
۱. مبارزه با آزمایش روی حیوانات:
- جین با سخنرانیها، مقالات و مصاحبههای متعدد، توجه جهانی را به رنج حیواناتی که در آزمایشگاهها مورد آزمایش قرار میگیرند، جلب کرده است.
- او خواستار استفاده از روشهای جایگزین علمی مانند آزمایشهای سلولی و شبیهسازیهای رایانهای شده است.
۲. بهبود شرایط حیوانات در اسارت:
- جین تلاش کرده است که شرایط نگهداری حیوانات در باغوحشها بهبود یابد. او تأکید میکند که حیوانات در اسارت باید فضای کافی برای حرکت و تعامل اجتماعی داشته باشند.
۳. مقابله با تجارت غیرقانونی حیوانات وحشی:
- تجارت شامپانزهها و دیگر حیوانات وحشی برای صنعت سرگرمی یا نگهداری خانگی، تهدیدی جدی برای این گونهها است. جین و مؤسسهاش با نجات شامپانزههای اسیر و بازگرداندن آنها به زیستگاه طبیعی، نقش مهمی در مقابله با این تجارت ایفا کردهاند.
جوایز و افتخارات جین گودال: تقدیر از یک عمر تلاش
- مدال طلا از انجمن جغرافیای ملی (National Geographic Society) – ۱۹۹۵: به دلیل اکتشافات علمی و الهامبخشی او در رفتارشناسی حیوانات.
- جایزه کرنفورد (Crafoord Prize) – ۲۰۰۲: جایزهای معتبر معادل نوبل در رشته زیستشناسی برای مطالعاتش درباره رفتار حیوانات.
- مدال هوبارد (Hubbard Medal) – ۲۰۲۱: به پاس خدمات برجسته در زمینه کاوشهای علمی و حفاظت از طبیعت.
- نشان افتخار بریتانیا (DBE) – ۲۰۰۴: توسط ملکه الیزابت دوم به پاس خدمات او به علم و محیط زیست.
- نشان آزادی ریاستجمهوری (Presidential Medal of Freedom) – ۲۰۰۲: یکی از بالاترین نشانهای افتخار ایالات متحده به دلیل مشارکتهای علمی و اجتماعی.
- سفیر صلح سازمان ملل (UN Messenger of Peace) – ۲۰۰۲: به دلیل تلاشهایش در زمینه حقوق حیوانات و محیط زیست.
- جایزه تمپلتون (Templeton Prize) – ۲۰۲۱: برای الهامبخشی اخلاقی و حفاظت از زمین.
- جایزه گاندی/کینگ (Gandhi/King Award) – ۲۰۰۱: برای ترویج صلح، همدلی و احترام به طبیعت.
- جایزه حیات وحش (Wildlife Conservation Award): به دلیل تعهد به حفظ حیات وحش.
تاثیر فرهنگی و رسانهای:
- “جین” (Jane – ۲۰۱۷): مستندی که با استفاده از فیلمهای آرشیوی از زندگی جین در گومبه، داستان او را روایت میکند و تحسین جهانی دریافت کرد.
- “شامپانزه” (Chimpanzee – ۲۰۱۲): فیلمی محصول دیزنی که بر پایه تحقیقات جین ساخته شد.
بانوی جنگلها و صدای طبیعت
جین گودال فقط یک دانشمند نبود؛ او نماد همدلی، احترام و کنجکاوی نسبت به دنیای طبیعت است. او به ما نشان داد که انسانها بخشی از طبیعت هستند، نه ارباب آن. داستان زندگی او یادآور این است که حتی یک نفر میتواند با اشتیاق، تلاش و عشق، تغییری بزرگ در جهان ایجاد کند.
جین گودال هنوز الهامبخش میلیونها نفر است که برای آیندهای پایدارتر و هماهنگ با طبیعت تلاش کنند.
این نوشتهها را هم بخوانید
source