زمستانی تاریک از دل زمین

در سال ۱۸۳۱، طبیعت پرده‌ای از دود و خاکستر بر زمین افکند. آسمان‌ها تیره شدند، دمای هوا کاهش یافت و زمستانی ناگهانی بر نیمکره شمالی سایه افکند. محصولات کشاورزی از بین رفتند، قحطی در مناطق مختلف جهان گسترش یافت و مردمان بسیاری با گرسنگی و سرما دست‌وپنجه نرم کردند. اما منشأ این فاجعه، همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی ماند.

آتشفشانی که با فوران عظیم خود باعث این تغییرات اقلیمی شد، به‌طرز مرموزی از دید بشر پنهان ماند. در دوران پیش از فناوری‌های نظارت پیشرفته، حتی انفجارهای عظیم طبیعی می‌توانستند دور از چشم انسان‌ها رخ دهند، به‌خصوص در مناطق دورافتاده‌ای که مسکونی نبودند. برخلاف امروز که ماهواره‌ها و سیستم‌های پایش لرزه‌ای اطلاعات فوری از فعالیت‌های زمین‌شناختی ارائه می‌دهند، در قرن نوزدهم انسان‌ها در برابر چنین رویدادهایی کاملاً ناتوان بودند.

آنچه بیشتر این معما را پیچیده‌تر می‌کرد، نداشتن شواهد مستقیم از محل وقوع فوران بود. مردم آن زمان تنها آثار غیرمستقیم آن را مشاهده کردند: آسمان‌هایی که به‌رنگ خون درآمدند، زمین‌هایی که محصولاتشان نابود شد و سرمایی غیرعادی که زندگی‌ها را مختل کرد. بسیاری از افراد، این رویداد را به پدیده‌های ماورایی نسبت دادند؛ گویی دروازه‌ای به دنیای زیرزمینی گشوده شده و خشم زمین به آسمان فوران کرده است.

در آن دوران، دانش بشری درباره آتشفشان‌ها محدود بود و نظریه‌های علمی به‌اندازه امروز پیشرفته نبودند. به همین دلیل، این حادثه نه‌تنها از نظر اقلیمی، بلکه از نظر اسطوره‌ای و فرهنگی نیز تأثیری عمیق برجای گذاشت. برخی مردم این رویداد را به نشانه‌ای از خشم خداوند تعبیر کردند، درحالی‌که برخی دیگر آن را هشدارهایی درباره پایان جهان دانستند.

با گذشت زمان و پیشرفت علم زمین‌شناسی، دانشمندان توانستند بسیاری از معماهای طبیعی را حل کنند، اما آتشفشان سال ۱۸۳۱ همچنان معمایی حل‌نشده باقی ماند. نظریه‌های مختلفی مطرح شد. برخی محققان به آتشفشان‌هایی مانند بابویان کلارو (Babuyan Claro) در فیلیپین و جزیره گراهام (Graham Island) در تنگه سیسیل اشاره کردند، اما هیچ‌کدام از این مکان‌ها شواهد قطعی برای چنین انفجاری ارائه ندادند.

پژوهش تازه؛ پرده‌برداری از معمایی ۲۰۰ ساله

اکنون، نزدیک به دو قرن پس از آن حادثه، دانشمندان با استفاده از فناوری‌های پیشرفته موفق شدند معمای این فوران مرموز را حل کنند. آن‌ها با تجزیه و تحلیل خاکسترهای ذخیره‌شده در یخ‌های گرینلند، به سرنخ‌هایی دست یافتند که به‌وضوح به آتشفشان زاواریتسکی (Zavaritskii) در جزیره سیموشیر (Simushir) از مجمع‌الجزایر کوریل (Kuril Islands) اشاره داشتند.

جزایر کوریل، زنجیره‌ای از جزایر آتشفشانی هستند که بین روسیه و ژاپن قرار دارند. این مناطق دورافتاده و خالی از سکنه، به دلیل موقعیت جغرافیایی خاصشان، از دید بشر دور مانده بودند و فوران آن‌ها به‌راحتی می‌توانست ناشناخته باقی بماند. اما امروزه، به لطف تکنولوژی‌های نوین مانند ماهواره‌ها، ایستگاه‌های لرزه‌نگاری و روش‌های پیشرفته تحلیل DNA خاکستر، دانشمندان توانستند تصویری روشن از آنچه در آن سال رخ داده است، ارائه دهند.

اهمیت این کشف در دنیای امروز

کشف منشأ این فوران نه‌تنها معمای تاریخی را حل کرده است، بلکه به ما هشدار می‌دهد که چنین فوران‌هایی می‌توانند بار دیگر رخ دهند. بسیاری از آتشفشان‌های جهان، به‌ویژه آن‌هایی که در مناطق دورافتاده قرار دارند، هنوز به‌طور کامل تحت نظارت نیستند. این بدان معناست که یک فوران دیگر، مشابه فوران سال ۱۸۳۱، می‌تواند بدون هشدار قبلی اتفاق بیفتد و تأثیراتی مشابه یا حتی شدیدتر بر اقلیم جهانی داشته باشد.

این تحقیق نشان داد که فوران‌های آتشفشانی می‌توانند چنان عظیم باشند که دمای جهانی را به‌طور موقت کاهش دهند. کاهش یک درجه سلسیوس در دما که به دلیل این فوران رخ داد، یادآور قدرت تخریب‌گر طبیعت است که حتی در عصر مدرن هم ما را به چالش می‌کشد.

با توجه به خطرات بالقوه چنین فوران‌هایی، دانشمندان تأکید می‌کنند که پایش مداوم آتشفشان‌ها، به‌خصوص در مناطق دورافتاده، ضروری است. هرچند امروزه ابزارهای پیشرفته‌ای برای نظارت وجود دارد، اما همچنان نیاز به همکاری بین‌المللی برای پیشگیری از فجایع مشابه احساس می‌شود.


پژوهش‌های علمی چگونه راز آتشفشان ۱۸۳۱ را آشکار کردند؟

دانشمندان با بررسی نمونه‌های یخ‌های گرینلند که حاوی ذرات خاکستر آتشفشانی بودند، موفق شدند این خاکسترها را با نمونه‌های جمع‌آوری‌شده از کالدرای زاواریتسکی تطبیق دهند. تطابق کامل در ترکیب شیمیایی ذرات، لحظه‌ای هیجان‌انگیز را برای محققان رقم زد که آن را «لحظه کشف» توصیف کردند.

تجزیه و تحلیل نشان داد که فوران زاواریتسکی، نوعی فوران پلینی (Plinian Eruption) بوده است—فورانی که مشابه فوران وزوو (Vesuvius) در سال ۷۹ میلادی بود و شهر پمپئی را زیر خاکستر مدفون کرد. این نوع فوران‌ها به دلیل شدت زیادشان می‌توانند تغییرات اقلیمی قابل‌توجهی ایجاد کنند.

درس‌هایی برای آینده: چگونه از تکرار فجایع جلوگیری کنیم؟

کشف این آتشفشان به ما یادآوری می‌کند که طبیعت همچنان می‌تواند ما را غافلگیر کند. بسیاری از آتشفشان‌های دورافتاده جهان هنوز به‌طور کامل شناخته نشده‌اند و می‌توانند با فوران‌های بزرگ خود تأثیری مشابه یا حتی شدیدتر بر اقلیم و جوامع انسانی داشته باشند.

دانشمندان تأکید می‌کنند که توسعه شبکه‌های نظارت بین‌المللی و تقویت همکاری‌های علمی برای پایش فعالیت‌های زمین‌شناسی باید اولویت جهانی باشد. آن‌ها همچنین پیشنهاد می‌دهند که برنامه‌های اضطراری برای واکنش سریع به فوران‌های احتمالی طراحی شود تا از وقوع فجایع گسترده جلوگیری شود.


پژوهش تازه توانست راز یکی از مهم‌ترین رویدادهای اقلیمی قرن نوزدهم را فاش کند و نشان دهد که فوران آتشفشانی زاواریتسکی در جزایر کوریل عامل سرد شدن جهانی در سال ۱۸۳۱ بوده است. این کشف نه‌تنها معمایی تاریخی را حل کرد، بلکه هشداری برای آینده ارائه داد که نشان می‌دهد نظارت بر آتشفشان‌های دورافتاده، امری حیاتی برای جلوگیری از فجایع مشابه است.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید ​

source

توسط salamathyper.ir