نیاز به دیگران یا وابستگی بیمارگونه؟
همه انسانها به نوعی به حمایت عاطفی و اجتماعی نیاز دارند. وابستگی به دیگران در زندگی روزمره امری طبیعی است، بهویژه در شرایط سخت یا در موقعیتهای خاصی که نیاز به کمک داریم. بااینحال، زمانی که این وابستگی به سطحی افراطی میرسد و فرد توانایی تصمیمگیری مستقل یا مدیریت زندگی خود را بدون تأیید و راهنمایی دیگران از دست میدهد، میتوان آن را بهعنوان یک اختلال روانی به نام «وابستگی بیمارگونه» یا «اختلال شخصیت وابسته» (Dependent Personality Disorder – DPD) شناخت.
مثالهایی از زندگی روزمره
تصور کنید فردی به نام علی بدون مشورت با والدین یا شریک زندگیاش حتی در مورد مسائل جزئی، مانند انتخاب لباس یا برنامهریزی برای یک تعطیلات کوتاه، قادر به تصمیمگیری نیست. علی زمانی که از حمایت یا تأیید دیگران محروم میشود، دچار اضطراب شدید میشود و برای بازگشت به احساس امنیت، به هر شکلی تلاش میکند تا آنها را خشنود نگه دارد. این نوع رفتارها نهتنها روابط او را تحتتأثیر قرار میدهد بلکه باعث از دست رفتن عزتنفس و استقلال شخصیاش میشود.
اشکال مختلف وابستگی بیمارگونه و علل ایجاد آن
1. وابستگی عاطفی: فرد بهطور مداوم به حضور دیگران برای حمایت احساسی نیاز دارد و در غیاب آنها دچار ترس از رها شدن یا تنهایی میشود.
2. وابستگی مالی: برخی افراد حتی توانایی مدیریت مالی خود را ندارند و همه امور اقتصادی خود را به دیگری میسپارند.
3. وابستگی تصمیمگیری: این افراد برای هر تصمیمی، حتی کوچکترین آنها، به راهنمایی و تأیید دیگران نیازمندند.
4. وابستگی رفتاری: فرد برای انجام کارهای روزمره به کمک فیزیکی یا حضور دیگران تکیه میکند.
دلایل ایجاد این اختلال:
- تجربیات دوران کودکی: تجربه ترک شدن توسط والدین، طلاق، یا روابط پرتنش میتواند فرد را به وابستگی شدید سوق دهد.
- الگوهای تربیتی غلط: والدینی که فرزندان را بهطور مداوم وابسته به خود بار میآورند، زمینه را برای توسعه این اختلال فراهم میکنند.
- تروماهای روانی: حوادثی مانند از دست دادن ناگهانی عزیزان یا حوادث آسیبزا میتوانند ترس از رها شدن را تقویت کنند.
- عوامل زیستی: برخی مطالعات نشان میدهند که عوامل ژنتیکی و ساختار مغزی ممکن است در ایجاد این اختلال نقش داشته باشند.
آیا وابستگی بیمارگونه یک اختلال روانپزشکی است؟
بله، اختلال شخصیت وابسته بهعنوان یک اختلال روانپزشکی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) شناخته شده است. افراد مبتلا به این اختلال غالباً احساس ناتوانی در کنترل زندگی خود دارند و دائماً به دنبال تأیید دیگران هستند. این اختلال میتواند منجر به افسردگی، اضطراب و حتی رفتارهای خودآسیبرسان شود. درمان این افراد معمولاً شامل رواندرمانی، مشاوره شناختی-رفتاری (CBT) و در برخی موارد دارودرمانی برای کنترل اضطراب و افسردگی همراه است.
مظاهر وابستگی بیمارگونه در دوران اینترنت
عصر دیجیتال و شبکههای اجتماعی بستر جدیدی برای بروز این اختلال فراهم کردهاند. افراد مبتلا به DPD ممکن است بهطور مداوم به دنبال لایک، کامنت، یا پیامهای تشویقی در شبکههای اجتماعی باشند تا احساس ارزشمندی کنند.
مثالها در فضای مجازی:
- شبکههای اجتماعی: افرادی که روزانه چندین پست به اشتراک میگذارند و هر گونه انتقاد یا عدم توجه باعث اضطراب شدید در آنها میشود.
- ارتباطات آنلاین: پیام دادن مکرر برای دریافت تأیید یا حمایت عاطفی از دیگران و احساس ناامنی شدید در صورت عدم پاسخ سریع.
- وابستگی به روابط مجازی: وابستگی بیشازحد به دوستان آنلاین یا گروههای حمایتی برای احساس آرامش و اطمینان.
چگونه میتوان از این حالت خارج شد؟
- افزایش خودآگاهی: شناخت علائم وابستگی بیمارگونه اولین گام برای تغییر است.
- رواندرمانی فردی: جلسات درمانی شناختی-رفتاری (CBT) میتوانند به فرد کمک کنند تا افکار ناکارآمد خود را تغییر داده و مهارتهای تصمیمگیری را تقویت کند.
- درمان گروهی: حضور در گروههای حمایتی میتواند احساس تعلق سالمی ایجاد کرده و به افراد بیاموزد چگونه روابط مستقلتری داشته باشند.
- تقویت اعتمادبهنفس: فعالیتهایی مانند یادگیری مهارتهای جدید، ورزش، یا هنر میتواند به ایجاد استقلال کمک کند.
- کاهش وابستگی تدریجی: ایجاد عادتهایی مانند تصمیمگیریهای کوچک بدون مشورت با دیگران و تمرین حل مشکلات فردی.
بازتاب در رمانها و فیلمها
وابستگی بیمارگونه موضوع محبوبی در ادبیات و سینما بوده است. شخصیتهایی مانند «بلیچ دوال» در فیلم «Misery» که نیاز شدیدی به تأیید و کنترل دارد یا شخصیت «برندا» در فیلم «The Wedding Singer» نمونههایی از این اختلال هستند. این آثار بهخوبی نشان میدهند که چگونه وابستگی افراطی میتواند به روابط آسیب بزند یا حتی به خشونت منجر شود.
وابستگی بیمارگونه (DPD) یک اختلال پیچیده است که میتواند روابط، استقلال فردی و سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد. بااینحال، آگاهی از علائم، تشخیص بهموقع، و دسترسی به روشهای درمانی میتواند به افراد کمک کند تا از این وضعیت خارج شده و زندگی مستقلتری داشته باشند. در دنیای مدرن و فضای مجازی، مراقبت از سلامت روان و حفظ تعادل بین نیاز به حمایت و استقلال امری ضروری است.
این نوشتهها را هم بخوانید