کارل سیگن زمانی با مشاهده نشانههایی در جامعه آمریکا، این نگرانیها را با تیزهوشی جمعبندی کرد و هشدار سقوط تمدن آمریکا را مطرح کرد. اما اگر نیم بنگریم این هشدار در مورد هر جامعه و کشوری میتوانند درست باشند. اگر میبینیم که اینک امریکا رقبای سخت یافته است ودر تکاپوی جدی و بیتعارف جنگهای اقتصادی و تعرفهای افتاده است، میتواند نشانی از به زحمت افتادن این تمدن باشد.
اما این نوشتهها را بیزمان و بیمکان بخوانید و حسشان کنید:
آیا تمدنها همیشه در مسیر پیشرفت باقی میمانند؟
در طول تاریخ، اندیشمندان بسیاری تلاش کردهاند تا الگوهای تکرارشوندهی پیشرفت و سقوط تمدنها را شناسایی کنند. برخی، مانند هگل (Hegel)، به این باور داشتند که حرکت تاریخ بهطور طبیعی در جهت پیشرفت است و جوامع همواره به سوی بهتر شدن میروند. اما در مقابل، ویکو (Vico)، فیلسوف ایتالیایی قرن هجدهم، نظریهای متفاوت ارائه داد. او بر این باور بود که تمدنها همانگونه که رشد میکنند، پس از مدتی به اوج میرسند و سپس دچار سقوط و افول میشوند. از نظر ویکو، این فرآیند یک چرخهی تکرارشونده است که بارها و بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. او این روند را در عبارتی مشهور چنین خلاصه میکند:
«ابتدا، انسانها درگیر نیاز هستند، سپس به کارایی روی میآورند، پس از آن به دنبال راحتی میگردند، سپس لذتطلبی در اولویت قرار میگیرد، در ادامه، جامعه در تجمل و مصرفگرایی افراطی غرق میشود و در نهایت، عقلانیت از بین رفته و هر آنچه ساخته شده، نابود میشود.»
این ایده که تمدنها میتوانند به دلایل مختلف دچار سقوط شوند، موضوعی است که در طول تاریخ بارها توسط متفکران مختلف بررسی شده است. اما یک نکتهی مهم را باید در نظر گرفت: این نوع پیشبینیها مانند پیشبینیهای هواشناسی نیستند که بتوانند زمان دقیق یک رخداد را مشخص کنند. بلکه این نظریهها، قاعدههایی کلی دربارهی سازوکار رشد و سقوط تمدنها ارائه میدهند. این به این معناست که نمیتوان دقیقاً گفت که چه زمانی یا تحت چه شرایطی یک جامعه سقوط خواهد کرد، اما میتوان الگوهایی را مشاهده کرد که نشان میدهد یک تمدن به سمت افول حرکت میکند.
هشدار کارل سیگن دربارهی افول عقلانیت در آمریکا
کارل سیگن (Carl Sagan)، دانشمند و مروج برجستهی علم، در سال ۱۹۹۵ در کتاب «دنیای تسخیرشده توسط شیاطین» (The Demon-Haunted World)، نگرانی عمیقی دربارهی آیندهی آمریکا مطرح کرد. او با مشاهدهی الگوهای فکری و اجتماعی در حال شکلگیری، هشدار داد که جامعهای که در آن تفکر علمی و عقلانیت به حاشیه رانده شود، در نهایت به خرافه و جهل بازمیگردد. سیگن نوشت:
«نگران آیندهی آمریکایی هستم که در زمان فرزندان یا نوههایم ممکن است چنین شود:
جامعهای که در آن دیگر چیزی تولید نمیشود و اقتصاد آن صرفاً بر خدمات و اطلاعات متکی است، درحالیکه صنایع تولیدی به دیگر کشورها منتقل شدهاند.
قدرت فناوریهای عظیم در اختیار گروهی اندک قرار میگیرد، و سیاستمداران دیگر توانایی درک مسائل علمی و فنی را ندارند.
مردم دیگر نمیتوانند مسیر زندگی خود را با آگاهی انتخاب کنند یا رهبرانشان را به چالش بکشند.
جامعهای که در آن، مردم درحالیکه کریستالهای انرژی را در دست گرفتهاند و مشغول طالعبینی هستند، دیگر قادر نیستند بین آنچه حس خوبی به آنها میدهد و آنچه حقیقت دارد، تمایز قائل شوند.
و درنهایت، بیآنکه متوجه شوند، به سمت خرافات و تاریکی بازمیگردند.»
این پیشبینی یک تحلیل تاریخی است، نه یک پیشبینی سیاسی خاص دربارهی یک دورهی زمانی مشخص. سیگن مشاهده کرد که وقتی یک جامعه تفکر علمی را کنار میگذارد و به جای آن، به احساسات و باورهای غیرمنطقی روی میآورد، در مسیر سقوط قرار میگیرد.
او نمیگفت که این اتفاق قطعاً در یک بازهی زمانی خاص رخ خواهد داد، بلکه میگفت که این یک روند تاریخی است که میتواند در هر جامعهای که علم را نادیده بگیرد، اتفاق بیفتد. بنابراین، این پیشبینی را نباید به یک رویداد سیاسی خاص ارتباط داد، بلکه باید آن را بهعنوان یک هشدار کلی برای جامعه در نظر گرفت.
رسانههای سطحی و تضعیف آگاهی عمومی
سیگن معتقد بود که افول عقلانیت و تفکر علمی، با تغییرات در رسانهها و نحوهی انتقال اطلاعات گره خورده است. او نوشت:
«نشانههای این زوال را میتوان در موارد زیر دید:
- کاهش محتوای علمی در رسانههای جریان اصلی
- تبدیل اخبار به کلیپهای ۳۰ ثانیهای (که حالا به ۱۰ ثانیه یا کمتر کاهش یافته)
- تمرکز بر برنامههایی که بر اساس پایینترین سطح شعور عمومی ساخته میشوند
- ترویج شبهعلم و خرافات
- و از همه بدتر، افتخار کردن به نادانی.»
سیگن باور داشت که اگر دانش عمومی مردم دربارهی علم کاهش پیدا کند، افراد نمیتوانند اطلاعات درست را از نادرست تشخیص دهند. او هشدار داد که اگر مردم درک درستی از مسائل علمی نداشته باشند، آسانتر فریب میخورند، تبلیغات نادرست را باور میکنند و نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند.
علم، تنها راه مقابله با این سقوط
کارل سیگن بر این باور بود که تنها راه جلوگیری از سقوط جامعه به خرافات و نادانی، آموزش علم و گسترش تفکر انتقادی است. به همین دلیل، او بخش بزرگی از زندگی خود را صرف نوشتن کتابهای علمی و ساخت برنامههایی مانند “کیهان” (Cosmos) کرد. او تأکید داشت که علم فقط یک مجموعه از اطلاعات نیست، بلکه یک روش تفکر است.
«ما تمدنی ساختهایم که بنیان آن بهشدت به علم و فناوری وابسته است، اما در عین حال، تقریباً هیچکس آن را درک نمیکند.
این ترکیب از جهل و قدرت، فرمولی برای فاجعه است.
شاید بتوان مدتی با آن کنار آمد، اما سرانجام، این ترکیب همهچیز را درهم خواهد شکست.»
سیگن معتقد بود که اگر جامعهای بخواهد آیندهای روشن داشته باشد، باید:
✅ تفکر علمی را در مدارس و دانشگاهها تقویت کند
✅ رسانهها را تشویق به ارائهی محتوای علمی و آموزشی کند
✅ به مردم آموزش دهد که چگونه اخبار جعلی و اطلاعات نادرست را تشخیص دهند
آیا پیشبینیهای سیگن تحقق یافتهاند؟
امروزه بسیاری بر این باورند که پیشبینیهای سیگن دربارهی افول عقلانیت و گسترش خرافات، بیش از آنچه تصور میشد، دقیق بوده است. برخی از محققان معتقدند که ترویج اطلاعات نادرست در فضای مجازی، کاهش آگاهی عمومی دربارهی علم، و گسترش شبهعلم، همه نشاندهندهی تحقق این هشدارهاست.
بااینحال، این به این معنا نیست که ما محکوم به سقوط هستیم. همانطور که سیگن باور داشت، آیندهی یک جامعه بستگی به تصمیمهای جمعی مردم آن دارد. او امید داشت که با تلاش در مسیر آموزش علمی، بتوان این روند را متوقف کرد.
منبع
نوشتههای مرتبط:
پیامی که به فارسی برای فرازمینیها ارسال شد! سلام به زبان فارسی با کاوشگر فضایی ویجر: درود بر ساکنین ماورای آسمانها + شهر سعدی
زمین، این نقطه رنگپریده آبی
کارل سیگن و عاشقیاش در تابستان 1977 – داستان صفحه طلایی ویجرها
در زادروز کارل ساگان، فیلم تماس یا contact را ببینید!
پیشنهاد کتاب نقطه آبی کمرنگ به مناسبت زادروز کارل سیگن
رمان تماس نوشته کارل سیگن – معرفی و بررسی
کارل سیگن ستارهشناس، اخترفیزیکدان، کیهانشناس، نویسنده و مرج دانش آمریکایی
این نوشتهها را هم بخوانید
source