اروپاییان همیشه در تاریخ مدرن خود را به عنوان یک تمدن پیشرفته معرفی کرده‌اند، در حالی که سایر نقاط جهان را به عنوان سرزمین‌های وحشی و عقب‌مانده ترسیم کرده‌اند. یکی از شاخص‌ترین تفاوت‌هایی که اروپاییان برای تمایز خود از سایر فرهنگ‌ها به آن اشاره می‌کردند، این بود که آن‌ها هرگز آدم‌خوار نبوده‌اند. اما پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که مصرف بخش‌هایی از بدن انسان در اروپا، نه‌تنها در دوران ماقبل تاریخ، بلکه در سراسر قرون وسطی و حتی در دوران مدرن به شکل‌های مختلف ادامه داشته است.

چرا آدم‌خواری در اروپا اتفاق می‌افتاد؟

برخلاف تصور عمومی که آدم‌خواری را به جوامع بدوی نسبت می‌دهد، شواهد نشان می‌دهد که در اروپا این عمل در موقعیت‌های گوناگونی رخ داده است. دلایل آن شامل موارد زیر بود:

نیاز غذایی: در دوره‌های قحطی شدید و گرسنگی، مردم ناچار می‌شدند از گوشت انسان تغذیه کنند. گزارش‌های تاریخی زیادی از آدم‌خواری در زمان جنگ‌ها، محاصره‌های طولانی‌مدت و بحران‌های اقتصادی وجود دارد.

استفاده‌های پزشکی: در برخی فرهنگ‌های اروپایی، اعتقاد بر این بود که برخی از اعضای بدن انسان خاصیت درمانی دارند. مصرف خون، چربی، استخوان و سایر اندام‌ها برای درمان بیماری‌ها توصیه می‌شد.

آیین‌های مذهبی: برخی از آیین‌های مذهبی شامل مصرف بخش‌هایی از بدن مردگان یا تماس با آن‌ها برای دریافت قدرت معنوی یا شفابخشی بود.
آدم‌خواری و قوانین ضد آن

از دوره‌های اولیه تمدن، قوانین مختلفی برای مقابله با آدم‌خواری وضع شده بود. به عنوان مثال، در دوران پایانی امپراتوری روم و آغاز قرون وسطی، در کد تئودوسیانوس (Codex Theodosianus) و قانون ویزیگوتی (Visigothic Code)، قوانین سخت‌گیرانه‌ای در مورد نبش قبر و استفاده از اعضای بدن انسان به عنوان دارو تدوین شد. این قوانین تصریح می‌کردند که نبش قبر و استفاده از بقایای بدن انسان برای درمان بیماری‌ها، اقدامی ممنوع و مستوجب مجازات است.

از قرن هفتم میلادی به بعد، این قوانین حتی سخت‌گیرانه‌تر شدند، اما نکته مهم این است که گسترش این ممنوعیت‌ها خود نشان‌دهنده رایج بودن این پدیده در جامعه بود. اگر چنین کاری نادر و استثنایی بود، نیازی به قوانین سخت‌گیرانه و مجازات‌های سنگین برای مقابله با آن وجود نداشت.

تأثیر مسیحیت بر ممنوعیت آدم‌خواری

با ظهور و گسترش مسیحیت، کلیسا تلاش کرد رفتارهای اجتماعی را از طریق دست‌نامه‌های توبه (Handbooks of Penance) تنظیم کند. این کتاب‌ها، مجموعه‌ای از قوانین و مجازات‌های مربوط به گناهان مختلف را در بر می‌گرفتند.

در این کتاب‌ها، موضوع آدم‌خواری و مصرف خون انسان نیز به تفصیل بررسی شده است. برخی از مواردی که ممنوع اعلام شدند، عبارتند از:

مصرف خون یا ادرار: قوانین کلیسایی ایرلند (Hibernian Canons) مصرف خون و ادرار را ممنوع کرده و مجازات آن را هفت سال روزه‌داری با نان و آب تحت نظارت اسقف کلیسا تعیین کرده بودند.

مصرف گوشت حیواناتی که از انسان تغذیه کرده‌اند: در پایان قرن هفتم میلادی، برخی قوانین مذهبی تصریح می‌کردند که خوردن گوشت حیواناتی که گوشت یا خون انسان مصرف کرده‌اند، ناپاک و حرام است.

مصرف خون یا مایعات بدن به‌عنوان دارو: در دست‌نامه توبه «تئودور تارسی» (Theodore of Tarsus)، که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های مذهبی آن دوره بود، دو بار به صراحت مصرف خون و منی انسان حتی به دلایل درمانی ممنوع اعلام شده بود.

این قوانین به‌ویژه زنان را هدف قرار داده بودند، زیرا در باورهای عامیانه، خون مردان و خون قاعدگی زنان دارای قدرت جادویی و درمانی در نظر گرفته می‌شد. در برخی مناطق، زنان از خون همسرانشان برای درمان بیماری‌ها یا افزایش قدرت خود استفاده می‌کردند. کلیسا این کار را یک عمل شیطانی و ممنوع اعلام کرد.

آیا مسیحیان متهم به آدم‌خواری بودند؟

از همان ابتدای ظهور مسیحیت، آیین عشای ربانی (Eucharist)، که در آن نان و شراب به عنوان نماد بدن و خون مسیح مصرف می‌شد، باعث سوء‌تفاهم‌هایی شد. برخی مخالفان مسیحیت، پیروان این دین را متهم می‌کردند که در آیین‌های خود، واقعاً خون و گوشت انسان مصرف می‌کنند.

در قرون وسطی، مسیحیان خود این اتهام را علیه گروه‌های دیگر مانند یهودیان و بدعت‌گذاران مذهبی مطرح کردند. به عنوان مثال، فرقه‌ای به نام کاتافریگیان (Cataphrygians) متهم شد که در مراسم مذهبی خود، خون کودکان را با آرد مخلوط کرده و مصرف می‌کنند.

همچنین، باور عمومی بر این بود که بقایای بدن قدیسان می‌تواند شفابخش باشد. در نتیجه، نوعی آدم‌خواری مذهبی شکل گرفت که در آن، مردم اشیایی را که در تماس با بدن قدیسان قرار داشتند، مصرف می‌کردند. این پدیده از تاناتوفاژی (Thanatophagy – مصرف مردگان) به هاگیوفاژی (Hagiophagy – مصرف مقدسات) تغییر شکل داد.

ماجرای حمام خون امپراتور کنستانتین

یکی از داستان‌های مشهور مربوط به این باورها، افسانه حمام خون امپراتور کنستانتین است.

براساس این روایت، امپراتور کنستانتین به بیماری جذام مبتلا شده بود. پزشکان به او توصیه کردند که برای درمان، در خون هزاران کودک حمام کند. اما در لحظه آخر، پاپ سیلوستر اول (Saint Sylvester) و مادران کودکان، او را متقاعد کردند که به جای این درمان وحشیانه، غسل تعمید بگیرد. پس از غسل تعمید، او به طور معجزه‌آسایی درمان شد.

این داستان که از ایتالیا سرچشمه گرفت، در سراسر اروپا منتشر شد و در قرن دهم میلادی در متون شمال کاستیل (Castile) نیز به ثبت رسید.

آدم‌خواری در قرون جدید و قرن نوزدهم

حتی در دوران مدرن، تا قرن نوزدهم میلادی، برخی فرهنگ‌نامه‌های پزشکی همچنان از اعضای بدن انسان مانند چربی، خون و ادرار به عنوان دارو نام می‌بردند.

در سال ۱۸۵۵ میلادی، یک کتاب پزشکی که از نسخه فرانسوی سال ۱۷۵۹ اقتباس شده بود، هنوز مصرف این مواد را به عنوان درمان توصیه می‌کرد.

این باورها در ادبیات رمانتیک نیز دیده می‌شود. در این دوران، داستان‌هایی درباره خون‌آشام‌ها، گرگینه‌ها و موجودات آدم‌خوار رایج شد که همگی بازتابی از باورهای قدیمی درباره قدرت شفابخش خون و گوشت انسان بودند.

آیا اروپا واقعاً متمدن‌تر بود؟

این شواهد نشان می‌دهد که پیش از استعمار قاره‌های دیگر، خود اروپا نیز درگیر سنت‌هایی بود که امروز به عنوان «وحشی‌گری» شناخته می‌شوند. مسیحیت اگرچه تلاش کرد این پدیده را ممنوع کند، اما در نهایت آن را در قالبی دیگر حفظ کرد: تماس با مقدسات یا مصرف آثار باقی‌مانده از آن‌ها.

منبع

source

توسط salamathyper.ir