شاید برایت عجیب باشد، اما من همیشه فکر میکردم که برای نوشتن باید یک محیط کاملاً روشن، یک میز مرتب و یک فنجان قهوه داشته باشم. اما وقتی داستان نویسندهای که فقط در تاریکی مطلق مینوشت را شنیدم، ذهنم کاملاً به هم ریخت. تصور کن کسی که در دنیای ادبیات طنز آمریکا، با شوخطبعیهایش مردم را میخنداند، خودش برای نوشتن، چشمانش را از دنیا میبست و درون تاریکی غرق میشد! جیمز تربر (James Thurber)، این نویسنده و کارتونیست مشهور، زندگی عجیبی داشت؛ چشمانش به مرور ضعیف شد و در نهایت تقریباً نابینا شد، اما این پایان کارش نبود. او تصمیم گرفت که همچنان بنویسد، حتی اگر هیچ نوری برای راهنماییاش وجود نداشت.
وقتی درباره نویسندهای که فقط در تاریکی مطلق مینوشت بیشتر تحقیق کردم، متوجه شدم که این کار نهتنها برایش یک اجبار، بلکه یک سبک زندگی بود. او برای خلق آثار طنز و داستانهای ماندگارش، بیشتر به حافظه، تخیل و احساساتش متکی بود. شاید باور نکنی، اما روش او در نوشتن باعث شد برخی از بهترین داستانهای طنز آمریکایی شکل بگیرد. حالا فکر کن، چقدر نویسندگان دیگری بودهاند که به روشهای نامتعارف نوشتهاند؟ شاید بعضیها فقط در کافهها بنویسند، بعضیها در وان حمام، اما این مرد فقط و فقط در تاریکی. حالا که کنجکاو شدی، بیایید ۵ فکت جالب درباره این نویسنده خاص را با هم مرور کنیم.
۱. جیمز تربر تقریباً تمام آثارش در نابینایی نوشت!
او از دوران جوانی مشکلات بینایی داشت که به دلیل یک حادثه در کودکی ایجاد شده بود. در نوجوانی، یکی از چشمانش کاملاً از کار افتاد و به مرور دید چشم دیگرش نیز کاهش یافت. تا جایی که در دهههای پایانی زندگی، تقریباً نابینا شده بود. اما این مشکل او را از نوشتن باز نداشت. او حتی طنزهای تند و گزندهاش را بدون دیدن کاغذ، فقط با تخیل و حافظهاش مینوشت.
۲. نوشتن در تاریکی، بخشی از سبک کاری او شد
برخلاف بسیاری از نویسندگان که به نور و دفترهای مرتب نیاز دارند، جیمز تربر متوجه شد که وقتی در تاریکی است، ذهنش آزادتر کار میکند. او اعتقاد داشت که نور برایش مزاحم است و تمرکز او را از بین میبرد. برای همین، ترجیح میداد که در اتاقهای کاملاً تاریک یا حتی با چشمان بسته بنویسد.
۳. او از صدای ذهنیاش برای نوشتن استفاده میکرد
چون دیگر قادر نبود کلمات را روی کاغذ ببیند، راهی پیدا کرد تا همچنان بتواند داستانهای طنز و مقالاتش را خلق کند. او بیشتر متنهایش را با حافظه شنوایی (Auditory Memory) در ذهن مرور میکرد، سپس آن را برای همسرش یا دستیارش دیکته میکرد تا یادداشت کنند. این روش، یک توانایی شگفتانگیز در او ایجاد کرد؛ او میتوانست کل یک داستان را در ذهنش تنظیم کند و بعد بدون حتی یک ویرایش، آن را به کلمه درآورد.
۴. تربر حتی کارتونهایش را در تاریکی طراحی میکرد!
یکی از عجیبترین بخشهای زندگی او این بود که نهتنها مینوشت، بلکه کارتونهایش را نیز در تاریکی طراحی میکرد! او با وجود بینایی محدود، همچنان تصاویری را برای مجله نیویورکر (The New Yorker) خلق میکرد. برای طراحی، از خطوط درشت و طرحهای ساده استفاده میکرد تا بتواند حتی با لمس و حدس، آنها را اصلاح کند.
۵. آثار او تأثیر بزرگی بر طنز ادبی آمریکا گذاشت
با وجود چالشهای بینایی، تربر یکی از مشهورترین طنزنویسان قرن بیستم شد. سبک خاص او که ترکیبی از طنز تلخ، تخیل قوی و مشاهده دقیق رفتارهای انسانی بود، بر بسیاری از نویسندگان بعد از او تأثیر گذاشت. نویسندگانی مثل کرت ونهگات (Kurt Vonnegut) و دیوید سداریس (David Sedaris) از او به عنوان یک الهام بزرگ یاد کردهاند.
جیمز تربر (James Thurber) در ۸ دسامبر ۱۸۹۴ در شهر کلمبوس، اوهایو (Columbus, Ohio) به دنیا آمد. دوران کودکی او با یک حادثه تلخ همراه بود؛ وقتی برادرش در حال بازی با تیر و کمان بود، تصادفاً به چشم جیمز آسیب زد. این حادثه باعث شد که تربر بینایی یکی از چشمانش را از دست بدهد و در نهایت، چشمان دیگرش نیز به مرور ضعیف شد.
پس از آسیب جدی به یکی از چشمها، بدن گاهی به اشتباه سیستم ایمنی را علیه هر دو چشم فعال میکند. در سندروم (Sympathetic Ophthalmia)، سیستم ایمنی بدن پروتئینهای داخلی چشم آسیبدیده را به عنوان یک عامل بیگانه تشخیص میدهد. این موضوع باعث میشود که سیستم ایمنی، نهتنها چشم مجروح، بلکه چشم سالم را هم مورد حمله قرار دهد. در نتیجه، التهاب شدید، زوال بینایی و در نهایت، نابینایی تدریجی رخ میدهد.
با این وجود، او در دوران نوجوانی علاقه شدیدی به ادبیات پیدا کرد و تصمیم گرفت نویسنده شود. پس از تحصیل در دانشگاه ایالتی اوهایو (Ohio State University)، به روزنامهنگاری روی آورد و مدتی در نشریات مختلف مشغول به کار شد. در دهه ۱۹۲۰ به نیویورک (New York) نقل مکان کرد و با ورود به مجله نیویورکر (The New Yorker) مسیر حرفهای او دگرگون شد. همکاری او با این نشریه باعث شد تا استعدادش در طنزنویسی و کارتونسازی شکوفا شود. او با دوروتی پارکر (Dorothy Parker) و هارولد راس (Harold Ross)، دو تن از بزرگترین طنزنویسان و ویراستاران آن دوره، ارتباط نزدیکی داشت. به زودی، تربر به یکی از برجستهترین نویسندگان طنز آمریکا تبدیل شد و سبک خاص خود را در طنزنویسی و تصویرگری خلق کرد.
در سالهای بعد، بینایی او به شدت کاهش یافت تا جایی که تقریباً نابینا شد، اما این موضوع مانع نوشتن و خلق آثارش نشد. او همچنان به نوشتن طنز و داستانهای کوتاه ادامه داد و بسیاری از آثارش را از طریق دیکته کردن به دستیاران و همسرش به نگارش درآورد. معروفترین اثر او “زندگی پنهان والتر میتی” (The Secret Life of Walter Mitty) است که یکی از شناختهشدهترین داستانهای کوتاه آمریکایی محسوب میشود. او همچنین چندین کتاب دیگر شامل (My Life and Hard Times) و (The Thurber Carnival) را نوشت که همگی سبک طنز و نگاه تیزبینانه او را به زندگی منعکس میکردند. در کنار نویسندگی، به طراحی کارتونی هم ادامه داد و با وجود نابینایی، برخی از آثارش را به کمک تخیل و حدس و گمان روی کاغذ آورد. در دهه ۱۹۵۰، به دلیل مشکلات سلامتی و ضعف جسمانی، کمتر فعال بود اما همچنان در مجامع ادبی حضور داشت. جیمز تربر در ۲ نوامبر ۱۹۶۱ در نیویورک درگذشت و میراثی از طنز، تصویرگری و داستانهایی بینظیر از خود به جا گذاشت. با وجود چالشهایی که در زندگی داشت، او ثابت کرد که خلاقیت و طنز میتوانند حتی در تاریکی هم بدرخشند.
source