از یکی از نفسگیرترین صحنههای تاریخ فضانوردی انسان، تصویری وجود دارد که بارها در مستندهای فضایی و فیلمهای علمیتخیلی از آن الهام گرفته شده: یک فضانورد که بهطور کامل بدون اتصال، در دل تاریک و بیپایان فضا معلق مانده است؛ انگار انسان به تنهایی با جهان بیکران روبهرو شده. اما این تصویر خیال نیست، واقعیت محض است!
در سال ۱۹۸۴، فضانورد «دِیل گاردنر» (Dale Gardner) با دل و جراتی مثالزدنی، از شاتل فضایی جدا شد و تنها با تکیه بر یک کولهپشتی موشکی به نام واحد مانوردهی سرنشیندار یا MMU (Manned Maneuvering Unit) به دل فضا رفت تا یک ماهواره سرگردان را که در مدار اشتباه گیر کرده بود، با دستان خودش بگیرد.
این مأموریت ترکیبی از علم، جسارت و دقت بینظیر انسانی بود؛ پروژهای که در آن دو ماهواره گمشده باید به زمین بازمیگشتند، و برای رسیدن به این هدف، باید فضانوردان همچون شکارچیانی تنها، در سکوت و بیوزنی کامل، بهسوی هدفشان حرکت میکردند.
پیشزمینه مأموریت: چرا این کار لازم بود؟
در سال ۱۹۸۴، دو ماهوارهی ارتباطی مهم به نامهای «وِستار ۶» (Westar 6) و «پالاپا B2» (Palapa B2) به فضا فرستاده شدند، اما به دلیل نقص در موتور مرحله بالایی موشک، این دو نتوانستند به مدار صحیح برسند. پژوهشگران ناسا باید راهی برای نجات آنها پیدا میکردند؛ چون این دو ماهواره بسیار گرانقیمت بودند و رها کردنشان در مدار اشتباه، به معنای از دست رفتن میلیونها دلار بود.
اینجا بود که ناسا تصمیم گرفت عملیاتی بیسابقه را طراحی کند: فرستادن فضانوردان به دل فضا، بدون طناب، برای گرفتن دستی این ماهوارهها و بازگرداندن آنها به زمین.

توضیح مرحلهبهمرحله مأموریت فضایی بیسابقه ناسا:
🔹 مرحله ۱ – نزدیک شدن شاتل به ماهوارهی اول: پالاپا B2
فضاپیمای دیسکاوری (Discovery) به فرماندهی فضانوردان «ریک هاوک» (Rick Hauck) و «دِیوی واکر» (Dale Walker) به فاصله ۱۰ متری (حدود ۳۵ فوت) از ماهواره پالاپا رسید.
🔹 مرحله ۲ – آغاز عملیات توسط فضانورد جوزف آلن
فضانورد «جوزف آلن» (Joseph Allen) با استفاده از MMU از شاتل خارج شد. او دستگاه «استینگر» (Stinger) را به خود وصل کرد؛ ابزاری شبیه نیزهی رباتیک که قرار بود به ماهواره وصل شود.
🔹 مرحله ۳ – متوقف کردن ماهوارهی در حال چرخش
آلن با مهارت بالا به پالاپا نزدیک شد، استینگر را به موتور پشتی ماهواره وارد کرد و با استفاده از سیستم کنترل موقعیت MMU، چرخش ماهواره را متوقف کرد. این مرحله بسیار حساس بود؛ کوچکترین خطا میتوانست باعث برخورد کشنده در فضا شود.
🔹 مرحله ۴ – ورود فضانورد آنا فیشر به عملیات
در داخل شاتل، «آنا فیشر» (Anna Fisher) کنترل بازوی روباتیک RMS (Remote Manipulator System) را در اختیار داشت. او بازو را به استینگر متصل کرد و کل مجموعه (آلن + ماهواره + استینگر) را به سوی محفظه بار شاتل حرکت داد.
🔹 مرحله ۵ – ورود گاردنر برای انجام تنظیمات نهایی
در محفظه بار، «دِیل گاردنر» منتظر بود تا روی ماهواره کار کند. او باید یک سازه به نام Bridge Structure را روی بدنه ماهواره نصب میکرد. اما به دلیل مشکلی در ابعاد ماهواره، این مرحله با شکست روبهرو شد.
🔹 مرحله ۶ – فعالسازی برنامه جایگزین
در واکنش سریع، آلن MMU را جدا کرد، ولی استینگر همچنان به ماهواره و بازوی روباتیک متصل باقی ماند. آلن به داخل شاتل بازگشت و حالا گاردنر موفق شد یک آداپتور مخصوص به بخش پایینی ماهواره متصل کند و آن را در جایگاه مخصوصش در محفظه بار قفل کند.
🔹 مرحله ۷ – مأموریت دوم: گرفتن ماهوارهی Westar 6 توسط گاردنر
در مأموریت دوم، اینبار خود گاردنر با استفاده از MMU به سمت ماهواره دوم پرواز کرد. این مرحله، بدون دردسر و بسیار روان انجام شد. گاردنر با دقت بالا ماهواره را گرفت و به شاتل منتقل کرد.
نتیجه مأموریت: دو پیروزی، یک لحظه جاودانه در تاریخ
هر دو ماهواره با موفقیت به زمین بازگردانده شدند. عملیات نخست در مدت زمان ۶ ساعت، و عملیات دوم در ۵ ساعت و ۴۲ دقیقه به پایان رسید. اما آنچه در ذهن همه ثبت شد، فقط نجات ماهوارهها نبود؛ بلکه تصویر جاودانهای بود از انسانی که در خلأ کامل، بدون طناب، بهسوی یک جرم فضایی سرگردان حرکت میکند.
این مأموریت نهتنها نقطه عطفی در پژوهشهای فنی و مهندسی فضایی بود، بلکه از دید روانشناختی نیز نشان داد که انسان تا کجا میتواند برای نجات دانش، فناوری و تمدن خود پیش برود.
جمعبندی: جسارت در دل تاریکی
در جهانی که حتی یک لحظه بیوزنی میتواند احساس رهایی یا ترس مطلق را ایجاد کند، فضانوردانی مانند گاردنر و آلن، مرزهای ترس و منطق را شکستند. آنها با تکیه بر علم، تمرین و جسارت، مأموریتی را ممکن کردند که روزی تنها در تخیل جای داشت. این ماجرا، بار دیگر ثابت کرد که پژوهش علمی، در دل ماجراجوییهایی که جان انسان را در معرض خطر قرار میدهند، میتواند به معجزهای واقعی منجر شود.
source