انشا درباره تعطیلات نوروز را چگونه گذراندید : نوشتن انشا در پایه های ابتدایی و حتی دوره اول راهنمایی ضروری است. پس باید موضوع خاص و زیبا و سرگرم کننده باشد. در ادامه همراه حرف تازه باشید.
بهترین و کامل ترین انشا درباره تعطیلات نوروز را چگونه گذراندید ؟ با مقدمه،بدنه و نتیجه
انشا اول :
مقدمه :
تعطیلات عید همیشه پر از اتفاقات خوب است.
بدنه :
به رسم هر ساله، روز سال تحویل همگی کنار هم سفر سفره ی هفت سین جمع شدیم و هر کدام در دل خواسته های خود را با خداوند در میان گذاشتیم و آرزوی مشترک همه ی ما خوبی، سلامتی و سالی پر از اتفاقات خوب برای تمام مردم ایران بود. بعد از سال تحویل دید و بازدید عید شروع شد و در بیش تر روزهای تعطیل ما یا مهمان بودیم یا میزبان، که من مهمان بودن را ترجیح می دهم و موضوع خوشایند درباره ی این موضوع این است که از تمامی کارها معاف هستی و با میوه و شیرینی پذیرایی می شوی.متاسفانه امسال مسافرتی نداشتیم و بیش تر در شهر خودمان گشت و گذار کردیم و مکان هایی که قبلا فرصت نشده بود ببینیم را دیدیم که به شناخت بیش تر و بهتر من از شهرمان کمک کرد.تعطیلات سال های قبل به علت مسافرت، فرصتی برای فیلم دیدن و مطالعه برایم نمی ماند اما امسال مسافرت نرفتن را به فال نیک گرفتم و از آن جا که عاشق فیلم و کتاب هستم زمان های بیکاری ام را با فیلم دیدن و مطالعه پر کردم، که هر کدام جذابیت های خاص خودش را برایم داشت.قبل از عید به علت شلوغی بازار هیچ کدام از اعضای خانواده خرید نکرده بودند، به همین خاطر چند روزی هم برای خرید کردن سپری شد و هر کدام از ما لوازم خود را با قیمت مناسب تری نسبت به قبل از عید، تهیه کردیم. همیشه قبل از تعطیلات برنامه های زیادی برای ۱۳ روز تعطیل می چینم اما متاسفانه زودتر از آن چه که فکر می کنم این تعطیلات به پایان می رسد و کارها و برنامه های نیمه تمام بسیاری می ماند که باید دنبال فرصت دیگری برای انجام آن ها باشم.
نتیجه :
تعطیلات عید امسال اگر چه به نظرم کوتاه ولی پر بار بود و فکر می کنم به نحو احسن توانسته ام از آن روزها استفاده کنم.
انشا دوم :
مقدمه :
امسال تعطیلات ما برای عید دیدنی به خانه ی تمام افراد فامیل رفتیم و از روز سوم به بعد مسافرت ما شروع شد.
بدنه :
پدرم برنامه ریزی کرده بود که در این تعطیلات به سه شهر مسافرت کنیم. ما اول به اصفهان رفتیم و دو روزی آن جا ماندیم. اصفهان شهر بسیار زیبایی بود و آثار تاریخی زیادی داشت که من فقط عکس آن ها را دیده بودم.دومین مقصد ما استان فارس و شهر شیراز بود، پدرم قول داده بود با هم به دیدن تخت جمشید برویم و زمانی که به آن جا رفتیم من از دیدن آن ستون های بلند تعجب کردم و با خودم فکر کردم چه طور این جا ساخته شده است.در آن جا یک نفر راهنمای تور بود و ما توانستیم سوال هایمان را از او بپرسیم و اطلاعات زیادی درباره تخت جمشید کسب کنیم. خوشحال بودم که آن جا را دیده ام.شیراز هم دوست داشتنی بود، در آن جا به حافظیه و سعدیه رفتیم. حافظیه مزار حافظ است و سعدیه مزار سعدی که هر دو از شاعران معروف ایرانی هستند.زمانی که در شیراز بودیم پدرم طبع شاعری اش گل کرده بود و مدام از حافظ و سعدی شعر می خواند و جواب ما را با شعر می داد و می گفت هوای این شهر باعث می شود آدم شاعر بشود.سومین مقصد ما یزد بود. من فکر نمی کردم این شهر آن قدر زیبا باشد. خانه های زیبا و قدیمی یزد برای من بسیار جذاب بود، و دوست داشتم ما هم یک خانه ی قدیمی مثل خانه های یزد داشته باشیم و در آن زندگی کنیم.چون این خانه ها خیلی بزرگ و زیبا بودند و حیاط های بسیار قشنگی داشتند که می توانستی بدون مزاحمت برای همسایه ها در آن بازی کنی.بعد از دیدن یزد به خانه برگشتیم .
نتیجه :
به نظرم تعطیلات امسال یکی از بهترین تعطیلاتم بود و خیلی به من و خانواده ام خوش گذشت.
انشا سوم :
مقدمه :
عید امسال من و خانواده ام بیشتر تایم تعطیلات خود را به دید و بازدید از اعضای نزدیک خانواده و دیگر بستگان اختصاص دادیم؛ پدرم همیشه می گوید احترام به بزرگان فامیل واجب است و باید برای شروع کردن سال جدید با تمام اعضای فامیل دیدار تازه کنیم.
بدنه :
روز اول عید ما به دیدن پدر بزرگ و مادربزرگ هایم رفتیم و پیش آن ها ماندیم، برای من لذت بخش ترین روز عید همان روز اولی است که به خانه پدر یزرگ و مادر بزرگ هایم می رویم.بوی غذاهای خوش مزه شان که عطر آن تمام خانه را پر کرده بود و همچنین خوراکی های خوشمزه ای که برای ما نوه ها روی میز گذاشته بودند برای من بسیار لذت بخش و دوست داشتنی بود و روز اول عید را برای من پر از خاطره و حال خوب کرد.اسکناس های نو و تا نخورده ای که پدر بزرگ ها از لای قران بیرون کشیدند و به دستم می دادند برایم با ارزش ترین عیدی و هدیه بود و دوست داشتم ساعت ها آن را در دستانم نگه دارم و تماشا کنم.از روز دوم عید به بعد ما به دیدن دیگر بزرگان فامیل مانند خاله و یا عمو های بزرگ ترم رفتیم و من به خانه هر کدام که پا می گذاشتم برایم هیجان انگیز و لذت بخش بود، لذت اینکه هر کدام به من عیدی می دهند و من می توانم با جمع شدن عیدی هایم لوازم مورد علاقه ام را تهیه کنم.اعضای کوچک تر فامیل هم برای دید و بازدید عید به خانه ما می آمدند و ساعاتی را در کنار ما می مانند؛ من خیلی این رفت و آمد ها و دید و بازدید ها را دوست دارم و همیشه به مادرم می گویم کاش همیشه عید بود و ما می توانستیم زود به زود اعضای فامیل را ببینیم.یک هفته از تعطیلات نوروز با دید و بازدید و مهمانی رفتن و مهمان آمدن گذشت و ما هفته دوم تصمیم گرفتیم که به یک مسافرت کوتاه برویم و همیشه بهترین گزینه و انتخاب برای من و خانواده ام سفر به شمال است.من عاشق دریا و جنگل و سرسبزی شمال هستم، عاشق هوای ابری و بارانی اش و از بودن در شمال هیچگاه سیر نمی شوم، و این گونه بود که ما به شمال سفر کردیم؛ هر روز ساعاتی را در کنار دریا بودیم و ساعاتی را در جنگل و من سیر نمی شدم از تماشای آن همه سر سبزی و زیبایی.آن قدر آن مسافرت برایم خاطره انگیز و لذت بخش بود که به سرعت سپری شد و ما مجدد به شهر خود بازگشتیم و آخرین روز عید یعنی سیزده به در را در کنار اعضای فامیل به یک جای خوش آب و هوا رفتیم و کلی خوش گذراندیم.
نتیجه :
کاش ما انسان ها تمام روز های عمر خود را مانند روز هایی که در عید نوروز می گذرانیم سپری کنیم، زود به زود به دیدن عزیزان و بستگانمان برویم و تایم بیشتری را برای تفریح و استراحت خود اختصاص بدهیم.
source