وقتی صحبت از بحران اقتصادی در سطح جهانی باشد، شاید اولین واکنش ذهن ما تصویر صندوقهای ارزی، گزارشهای بانکی و بورسهای در حال ریزش باشد. اما در جهان فناوری، ماجرا شکل دیگری به خود گرفته است. در هفته پایانی مارس، شرکت اپل (Apple) در حرکتی بیسابقه، پنج هواپیمای باری غولپیکر را از هند به آمریکا پرواز داد؛ هرکدام مملو از آیفون، لوازم جانبی و محصولات جانبی این برند.
هدف این اقدام؟ مقابله با امواج تعرفهای بود که مثل طوفانی در حال نزدیک شدن به سواحل آمریکا بود.
طبق اطلاعات فاششده توسط مقامات هندی، این اقدام نه یک عملیات تبلیغاتی بوده و نه پاسخ به کمبود ناگهانی بازار. بلکه کاملاً حسابشده و هوشمندانه برای «پیشخرید زمانی» فضای گمرکی انجام شده تا شرکت بتواند قبل از اجرای تعرفههای سنگین، آیفونهای خود را وارد خاک آمریکا کند و چند ماهی برای تنفس بهدست آورد.
جنگ تعرفهها؛ پشت پرده یک تصمیم ناگهانی
همزمان با این عملیات هوایی، آمریکا موجی جدید از تعرفههای وارداتی علیه چین را اجرایی کرد. در ابتدا، تعرفهای ۱۰٪ برای کالاهای چینی وضع شد، اما دولت با اجرای سیاستهای جدید اقتصادی، تصمیم گرفت از نیمه شب ۹ آوریل، این تعرفهها را تا سقف ۱۰۴٪ افزایش دهد. یعنی تقریباً دو برابر قیمت اولیهی واردات!
در شرایطی که ۹۰٪ از آیفونهای جهان در چین تولید میشوند، چنین تصمیمی تهدیدی جدی برای اپل محسوب میشود. هزینه نهایی هر دستگاه میتواند صدها دلار افزایش یابد؛ هزینهای که یا باید اپل بپردازد یا مشتری آمریکایی.
اما اپل با آگاهی از این تهدید، تصمیم گرفت یک گام جلوتر باشد: پر کردن انبارهای آمریکا با محصولات بدون تعرفه، قبل از اجرای این قانون. اما همانطور که در هر پژوهش اقتصادی هم دیده میشود، انبارها محدودند و زمان گریز موقتیست.
چرا بقیه برندهای اندرویدی ساکتاند؟
در مقابل این مانور بزرگ، شرکتهای تولیدکنندهی گوشیهای اندرویدی مثل سامسونگ (Samsung)، موتورولا (Motorola) و گوگل (Google) تقریباً هیچ واکنش علنیای نشان ندادهاند. این سکوت البته عجیب نیست، بلکه گویای تفاوت عمیق در مدلهای زنجیره تأمین این شرکتهاست.
تحقیقات نشان میدهد که سامسونگ در مقایسه با اپل، زنجیرهی تأمین (Supply Chain) بسیار متنوعتری دارد. برای مثال:
– بیش از ۵۰٪ گوشیهای سامسونگ در ویتنام تولید میشوند که تعرفهی واردات آن به آمریکا حدود ۴۳٪ است؛ یعنی کمتر از چین.
– حدود ۳۰٪ از تولیدات این برند در هند انجام میشود که مشمول تعرفهی ۲۶٪ است.
– بقیه تولیدات از برزیل (Brazil) با تعرفه ۱۰٪، اندونزی (Indonesia) با ۳۲٪ و کره جنوبی (South Korea) با ۲۵٪ وارد میشوند.
این تقسیم متوازن در منابع تولید، باعث میشود سامسونگ بتواند انعطاف بیشتری در زمان بحران داشته باشد. حتی در صورتی که یک مسیر مسدود شود، راههای جایگزین آماده هستند. درحالیکه اپل هنوز وابستهی شدیدی به تولیدات چین است و حرکت به سمت هند تازه در حال شکلگیری است.
انبارها مثل کیسه شن در سیلاباند
بررسیهای تحلیلی نشان میدهد که استراتژی اپل بیشتر شبیه به ایجاد «حاشیه امن موقتی» است. درست مثل گذاشتن کیسههای شن مقابل سیل؛ این کار در بهترین حالت فقط زمان میخرد. واقعیت این است که پنج هواپیما هم برای اپل با آن مقیاس فروش، تنها چند هفته تا حداکثر دو ماه ذخیره ایجاد میکند.
بهمحض تمام شدن این موجودی، شرکت با واقعیت اقتصادی جدیدی روبهرو میشود. یا باید قیمت محصولات را افزایش دهد و ریسک کاهش فروش را بپذیرد، یا سود خود را کاهش دهد که معمولاً مورد علاقه سهامداران نیست.
از آن سو، بازار جهانی گوشیهای هوشمند بهشدت به قیمت حساس است. اپل با اینکه برند لوکس محسوب میشود، اما نمیتواند تا ابد قیمت را بالا ببرد. اگر آیفون ۱۶ ناگهان هزار دلار گرانتر شود، بسیاری از کاربران به سمت گزینههای ارزانتر اندرویدی سوق پیدا میکنند.
تأثیر دومینووار بر کل بازار
گرچه اپل در خط مقدم این نبرد قرار دارد، اما کارشناسان معتقدند تبعات این بحران به برندهای اندرویدی هم خواهد رسید. وقتی اپل قیمتهای خود را افزایش دهد، دیگر برندها هم ممکن است با آرامش بیشتری قیمت محصولاتشان را بالا ببرند تا حاشیه سودشان را حفظ کنند.
از طرفی، افزایش هزینههای واردات صرفاً به آیفون محدود نمیشود. بسیاری از قطعات الکترونیکی که در چین ساخته میشوند، در تولید گوشیهای اندرویدی هم نقش دارند. از نمایشگر گرفته تا چیپهای حافظه. پس حتی اگر خود برند در چین مستقر نباشد، زنجیره تأمینش بیتأثیر نمیماند.
رفتار مصرفکننده: هجوم پیش از طوفان
در همین حال، گزارشها از فروشگاههای اپل در آمریکا خبر از پدیدهای میدهند که بیشتر به فروش آخر سال شباهت دارد: صفهای طولانی، خریدهای هیجانی، و مشتریانی که نگرانند قیمت آیفونها بهزودی نجومی شود. برخی کارمندان این برند حتی از «تب خرید پیش از گرانی» سخن میگویند.
این رفتار در میان مصرفکنندگان، نشانهای از بیثباتی روانی در بازار است؛ چیزی که در پژوهشهای اقتصادی بهعنوان «اثر تورمی پیشبینیشده» شناخته میشود. یعنی وقتی مردم انتظار گرانی دارند، زودتر خرید میکنند، و همین خودش باعث افزایش تقاضا و در نتیجه گرانی واقعی میشود.
در آینده چه رخ میدهد؟
اگر تعرفهها ادامه پیدا کنند، ما بهزودی با دورانی مواجه خواهیم شد که گوشیهای هوشمند پرچمدار نه فقط بهعنوان وسیلهای تکنولوژیک، بلکه بهعنوان کالایی لوکس در نظر گرفته میشوند. (واضح است که مطلب در مورد کاربران امریکایی است وگرنه پرچمدارها مدتهای زیادی است که برای کاربران ایرانی لوکس شدهاند.)
بسیاری از مردم به سمت خرید گوشیهای بازسازیشده، دستدوم یا برندهای ارزانتر کشیده خواهند شد. همچنین بازار تعمیرات گوشی ممکن است رونق بگیرد، چرا که مردم کمتر مایل به تعویض سالانهی گوشیشان خواهند بود.
در نهایت، این بازی اقتصادی نه فقط جنگی میان شرکتها، بلکه جدالی میان قدرتهای جهانیست؛ جایی که فناوری دیگر فقط ابزار نیست، بلکه سلاحی در رقابتهای ژئوپولتیک و اقتصادی است.
منبع: androidauthority
source