تماشای محتوای جنسی – یا بهطور دقیقتر، هر نوع رسانهای که هدفش تحریک جنسی یا ایجاد لذت جنسی است – قرنهاست که با شکلهای مختلفی در زندگی انسانها وجود داشته؛ از نقاشیهای دیواری باستانی گرفته تا فیلمهای دیجیتال امروزی. اما چیزی که امروز آن را از گذشته متفاوت میسازد، دسترسی بیوقفه و بیمرز به این نوع محتواست. با فراگیر شدن اینترنت، موبایلهای هوشمند و پلتفرمهای متعدد، بسیاری از افراد (چه آگاهانه، چه از روی بیحوصلگی یا حتی در لحظات غمانگیز زندگی) به سمت این محتوا کشیده میشوند.
بر اساس یک پژوهش در سال ۲۰۱۸، بیش از ۹۱٪ از مردان و ۶۰٪ از زنان در یک ماه پیش از پرسش این نوع محتوا را دیدهاند. ولی پرسش اصلی اینجاست: این تجربه چه تأثیری بر مغز و روابط واقعی احساسی و جنسی ما دارد؟ و از آن مهمتر، وقتی فردی از سن دهسالگی یا حتی زودتر در معرض این محتوا قرار میگیرد، مغزش چگونه واکنش نشان میدهد؟
تغییرات مغزی ناشی از تماشای مکرر محتوای جنسی
شواهد علمی و تحقیقات تصویربرداری مغزی در سالهای اخیر نشان دادهاند که مشاهده زیاد این نوع محتوا، میتواند ساختار و عملکرد مغز را تغییر دهد. برای مثال، یک پژوهش در سال ۲۰۱۵ نشان داد مردانی که بهطور مداوم این نوع محتوا را مشاهده میکنند، دچار کاهش ماده خاکستری (Gray Matter) در بخشهایی از مغز میشوند که با پاداش، انگیزش و تصمیمگیری مرتبط هستند.
از سوی دیگر، مغز آنها نسبت به تصاویر و محرکهای جنسی واکنش کمتری نشان میدهد؛ چیزی که به آن «بیحسشدگی» یا Desensitization گفته میشود. این واکنش به دلیل کاهش ارتباط بین بخش پیشپیشانی مغز (Prefrontal Cortex) و سامانه پاداش رخ میدهد. نتیجه این چرخه، نیاز به محتوای شدیدتر، رفتارهای آنیتر و افزایش تمایل غیرارادی به تکرار این عادت است.
جالب است بدانید در یک تحقیق دیگر که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، نزدیک به نیمی از شرکتکنندگان گفته بودند به سمت محتوایی کشیده شدهاند که قبلاً علاقهای به آن نداشتند یا حتی برایشان چندشآور بوده. این یعنی مغز، در جستوجوی حس اولیه، به شکلگیری گرایشهای شدیدتر و گاه نگرانکنندهتر سوق پیدا میکند.
آسیبهای عاطفی و تأثیر بر روابط عاشقانه
ممکن است بعضی بگویند این نوع محتوا میتواند هیجان و تازگی را به روابط بیاورد، اما بیشتر پژوهشها نشان دادهاند که تأثیر آن بر روابط عاشقانه و جنسی در درازمدت، اغلب منفی است.
افرادی که بیش از اندازه درگیر این محتوا میشوند، معمولاً دچار ناارضایتی عاطفی و جنسی، کاهش تعهد، بیاعتمادی، و حتی خیانت در رابطه میشوند. همچنین در موارد زیادی، یکی از طرفین احساس میکند که دیگر برای شریکش جذاب نیست یا نسبت به او بیعلاقه شده است.
برای مثال، در یک بررسی در سال ۲۰۱۱، زنان گزارش دادهاند که رابطه جنسیشان کاهش یافته چون شریکشان بیش از حد مشغول تماشای این محتوا بوده، و مردان نیز گفتهاند که در کنار شریک زندگی خود کمتر تحریک میشوند.
همچنین در یک پژوهش در سال ۲۰۲۱ بر روی مردان جوان بین ۱۸ تا ۳۵ سال، بیش از ۲۰٪ از شرکتکنندگان گزارش کردند که دچار نوعی ناتوانی جنسی یا Erectile Dysfunction شدهاند، که این درصد نسبت به نرخ عمومی مردان در همان رده سنی، به طرز چشمگیری بالاتر است.
جوانها، مغزهای در حال شکلگیری، و تأثیرهای عمیقتر
یکی از هشداردهندهترین یافتهها، مربوط به نوجوانان است. بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۲۲، حدود ۷۳٪ نوجوانان بین ۱۳ تا ۱۷ سال دستکم یکبار در معرض این محتوا قرار گرفتهاند، و بیش از نیمی از آنها قبل از سن ۱۳ سالگی و حتی ۱۵٪ آنها در سن ۱۰ سالگی یا کمتر.
این مواجهه زودهنگام، علاوه بر اینکه میتواند نگرشهای غیرواقعی به رفتار جنسی ایجاد کند، ممکن است منجر به برقراری روابط زودرس، اختلالات شخصیتی، و رفتارهای تکانشی شود. چون مغز نوجوانان در دورهای از زندگی قرار دارد که بهشدت انعطافپذیر است؛ چیزی که در اصطلاح علمی به آن Neuroplasticity یا «انعطافپذیری عصبی» میگویند.
در یک مطالعه بزرگ روی نزدیک به ۱۱ هزار نوجوان اروپایی، مشخص شد که کسانی که در معرض این محتوا قرار گرفتهاند، بیشتر دچار رفتارهای قانونگریز، پرخاشگری، و شکستن هنجارها میشوند.
راهکارهایی برای پیشگیری و بهبود
یکی از اولین قدمها برای جلوگیری از مشکلات جدیتر، صحبتکردن آزادانه و بدون شرم درباره این موضوع است. شرم و پنهانکاری تنها باعث تعمیق مشکلات میشود. اگر در یک رابطه هستید و احساس میکنید که مصرف این نوع محتوا بین شما فاصله انداخته، بهتر است با صداقت و همراهی به گفتوگو بنشینید.
همچنین اگر فردی احساس میکند کنترل خود را از دست داده و نمیتواند این عادت را کاهش دهد، مراجعه به رواندرمانگر حرفهای که در این حوزه تخصص دارد، یکی از بهترین انتخابهاست. گروههای حمایتگر نیز میتوانند در کاهش احساس تنهایی و شرمندگی مؤثر باشند.
برای والدین نیز ضروری است که در فعالیتهای اینترنتی فرزندانشان دخالت آگاهانه و محبتآمیز داشته باشند، چون کودکان و نوجوانان بیشتر از هر گروه دیگری در معرض تأثیرات شدیدتر و طولانیمدتتر قرار دارند.
source