سلامت از آن نعمتهایی است که با هیچ کالایی قابل جایگزین نیست، اما ناترازیهای کشور که در همه زمینهها گسترده است به نظام بهداشت و درمان هم رسیده و سلامت را به کالایی گران و گاه دست نیافتنی تبدیل کرده است.
به گزارش ساعت سلامت، این روزها واژه ناترازی از جمله کلمات آشنای ایران است که به خصوص در ۶ ماه گذشته بیش از هر زمانی در میان جملات مسئولان و دولتمردان شنیده میشود. ناترازی که در حوزههای مختلف مانند اقتصاد و بودجه، آب، برق، گاز، خاک، محیط زیست، رفاه اجتماعی، درآمد، تغذیه، اشتغال، آموزش، مسکن، ناتزازی بین استانها و … به چشم میآید اما ناترازی در حوزه سلامت با بقیه فرق دارد، اینجا پای جان آدم در میان است.
ناترازی در حوزه سلامت یعنی از بین رفتن تعادل زندگی میلیونها انسانی که حق حیات دارند، حق دارند زندگی سالمی داشته باشند، بدون بیماری، بدون درد، بدون معلولیت، بدون افسردگی و بدون… اما حالا با روند افزایش مشکلات اقتصادی، سایه سنگین ناترازیها به سلامت مردم هم رسیده است.
خدمات بهداشتی به حاشیه رفته است و بیماریهای مختلف جسمی و روانی مانند دیابت، سرطان، بیماریهای قلبی و به خصوص طیف متنوع بیماریهای روان رو به افزایش است.
شاخصهای تغذیهای مردم به وضوح افت کرده و بسیاری از مردم دیگر توان خرید گوشت و میوه و لبنیات کافی را ندارند. مصرف دخانیات با وجود تبلیغات گسترده وزارت بهداشت کاهش نیافته و حتی به گروههای سنی زیر ۱۰ سال رسیده و سرانه تحرک و ورزش مردم به علت گرانی خدمات ورزشی بسیار پایین و به کمتر از ۱۴ دقیقه در روز رسیده است. شاخصهای سلامت دندان نیز دلهره آور است، هر ایرانی به طور متوسط ۶ دندان پوسیده دارد و در سن بالای ۴۰ سال این شاخص به ۱۲ دندان پوسیده میرسد.
پیامدهای ناترازی، مردمانی که پول ندارند به پزشک بروند یا دارو بگیرند
اینها تازه بخش غیر ترسناک ماجراست که بسیاری از مسئولان آن را زیر فرش میکنند زیرا آثار و پیامدهای وحشتناک آن سالهای بعد خودنمایی میکند. آنچه امروز بیش از همه نگران کننده و وحشت آور است، بخش اورژانسی ماجراست، جایی که به علت هزینههای گران دارو و درمان و کمبود دارو و امکانات پزشکی و هزینههای سنگین خدمات سرپایی و بستری بسیاری از مردم از درمان بیمارشان سر باز میزنند.
چارهای ندارند، پولش را ندارند. کمبود دارو دیگر حتی مسئولان پشت میزهای دولتی نیز قابل کتمان نیست. دولت و مسئولان وزارت بهداشت فقط آمار رسمی آن را اعلام میکنند و گاهی تلاش میکنند با تعابیر و شاخصهای رسمی مانند اینکه «نایاب بودن داروهای خارجی جزو کمبودها نیست»، تعداد اقلام دچار کمبود را کمتر نشان دهند.
تغییرات ارزی و حذف ارز ترجیحی از دارو و تجهیزات پزشکی، قیمت دارو و تجهیزات پزشکی را چندین برابر کرده است به طوری که درست مانند خرید خانه که برای بسیاری از مردم به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده، خرید دارو و دریافت خدمات درمانی آبرومند نیز از سبد زندگی بخش مهمی از جامعه خارج شده است و نه تنها برخی بیماران از خرید داروهای خود به علت قیمت بالا سر باز میزنند بلکه حتی گاهی بیماران خاص که به داروهای سهمیهای دسترسی دارند نیز این داروها را در بازار آزاد میفروشند تا بتوانند زندگی روزمره خود را سپری کنند. فروش سلامت برای بقا.
دست و پنجه با مرگ پشت در بیمارستان
مسئولان انجمن داروسازان ایران سال گذشته اعلام کردند که حدود ۳۰ درصد بیماران نسخه داروی خود را تهیه نمیکنند، جدا از صحت این ارقام هر چه هست، توان بیماران برای تهیه دارو کاهش یافته است حالا با افزایش تعرفههای پزشکی و در سال ۱۴۰۴ تعداد بیمارانی که از رفتن به پزشک و ویزیت و حتی بستری در بیمارستان ظفره میروند بیشتر میشود و باید از مسئولان پرسید چند درصد از بیماران به پزشک مراجعه نمیکنند؟
در بخش بستری بیماران بدحال نیز تعداد تختهای مراقبتهای ویژه به خصوص در بخش خصوص با نیاز مردم مطابقت ندارد و صف طولانی بیماران بدحال دچار عوارض قلبی و مغزی یا حوادث که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و پشت در بیمارستان یا بخشهای مراقبت ویژه میمانند طولانیتر شده است.
در بین کارکنان نظام سلامت هم ناترازی در پرداختها، بسیاری از پزشکان و پرستاران را بیانگیزه کرده است، تفاوت کارانه کادر درمان حتی در بخش دولتی گاه به بیش از ۵۰ تا ۱۰۰ برابر میرسد، از ۵ تا ۱۰ میلیون تومان تا بیش از ۵۰۰ میلیون تومان و حتی بیشتر در ماه متفاوت است.
بازار نظام سلامت در ایران هر سال بزرگ و بزرگتر میشود، در همین یکماه با تصویب دولت تعرفه ویزیت سرپایی پزشکان بیش از 50 تا 80 درصد افزایش یافته و در بخش بستری قیمت یک شب تخت NICU به ۱۸ میلیون تومان رسیده است.
بازار سلامت ایران به گفته رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از ۴۶۰ هزار میلیارد تومان به حدود ۸۶۰ هزار میلیارد تومان میرسد اما به علت ضعف و ناتوانی بیمهها سهم بزرگ هزینه این «کیک تلخ» بر دوش مردم است و بر خلاف قوانین کشور که باید سهم مردم از هزینههای سلامت به زیر ۲۵ درصد برسد به بالای ۶۰ رسیده، عددی که مسئولان مدتهاست رقم رسمی آن را اعلام نکردهاند.
نگرانی از عاقبت سلامت مردم
ادامه این وضعیت تصویر بسیار نگران کنندهای را پیش رو میگذارد و به نظر میرسد با ادامه این وضعیت و به خصوص با توجه به احتمال کاهش درآمدهای دولتی در ماههای آینده و ضعف ساختاری بیمههای کشور، به مرور بیمهها سطح و کیفیت خدمات خود را کاهش میدهند. به این ترتیب درصد بالاتری از مردم از دارو و درمان مناسب محروم میشوند و خدمات مناسب درمانی و داروهای موثر (ایرانی یا خارجی) به گروه محدودتری از افراد از دهکهای بالا اختصاص مییابد، ناترازی که به قیمت افزایش بیماری و مرگ تمام میشود.
راهکار این ناترازی و آشفتگی در نظام سلامت را بیش از دو دهه است که کارشناسان و سیاستگذاران کشور در اجرای برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع و سطح بندی خدمات درمانی و پوشش همگانی خدمات بیمه سلامت دانستهاند، برنامهای که بخش عمده آن در ۲۰ سال گذشته بر روی کاغذهای خاک خورده کتابهای قانون مانده است و وعده اجرای آن از دولتی به دولتی بعد تکرار میشود. اما مشکل به اجرا نشدن قوانین سلامت محدود نمیشود، راهکار اساسی نگاه جامعتر برای نجات کل اقتصاد کشور را میطلبد.
source