یک تحقیق تازه نشان میدهد که انسانها در روزهای دشوار زندگی، به شکلی غریزی به موسیقی پناه میبرند، اما نه هر موسیقیای. آنچه در لحظات سخت دلها را آرام میکند، نه ضرباهنگ تند (Tempo) یا هماهنگی پیچیدهی (Harmony) نُتها، بلکه اشعار (Lyrics) ترانههایی است که حرف دل انسان را میزنند. این پژوهش بر پایهی تحلیل ۲۸۰۴ ترانهی منتخب از ۱۱ کشور جهان، در دوران قرنطینهی کووید-۱۹ انجام شده است و به شکلی علمی و دقیق نشان میدهد که مضمون کلمات درون ترانهها، بزرگترین نقشی را در التیام احساسات آسیبدیده ایفا میکند.
اشعاری دربارهی زندگی، مرگ و تعلق: پادزهری برای اندوه و انزوا
پژوهشگران دریافتند افرادی که در دوران بحران به ترانهها روی میآوردند، اغلب به دنبال اشعاری با مضامین حساسی چون زندگی (Life)، مرگ (Death)، احساس تعلق (Belonging) و تفکر درونگرایانه (Reflection) بودند. ترانههایی که از درد فراق، از امید به رستگاری، یا از پیوند میان انسانها سخن میگفتند، توانستند به شنوندگان در مدیریت احساساتی چون سوگ، تنهایی و ترس کمک کنند. در برابر، کسانی که صرفاً به دنبال پرت کردن ذهن خود از بحران بودند، بیشتر جذب ترانههایی با مضمون فقدان (Loss) شدند؛ گویی ترانهها برایشان آیینهای شدند که دردهای پنهان را بیواسطه بازتاب میداد.
ریتم و هارمونی کماثرتر از آنچه گمان میرفت
یکی از یافتههای شگفتانگیز این تحقیق این بود که ویژگیهای صوتی موسیقی، مانند سرعت (Tempo)، گام موسیقی (Key)، یا پیچیدگی هماهنگیها (Harmony)، تأثیر مستقیمی بر انتخاب ترانههای آرامبخش نداشتند. برخلاف انتظار رایج که ملودی شاد یا ملودی غمناک را تعیینکننده حال روحی میدانیم، این پژوهش نشان داد که آنچه واقعاً اهمیت داشت، محتوای معنایی و احساسی شعر ترانه بود. در واقع، آهنگها تنها بستر و وسیلهای بودند تا اشعار، مستقیمتر و مؤثرتر بر قلب و روان انسان بنشینند.
موسیقی به مثابه زبان دومِ احساسات خاموش
این تحقیق، تصویری تازه از نقش موسیقی در زندگی انسانی ترسیم میکند: موسیقی نه تنها ابزار سرگرمی، بلکه زبان دوم احساساتی است که شاید نتوانیم با واژههای روزمره بیان کنیم. ترانهها میتوانند سخنگوی اندوههای بینام، امیدهای خاموش، خاطرات فراموششده و رؤیاهای شکننده ما شوند. شنیدن ترانهای که واژههایش با دل ما همنوا شود، به ما امکان میدهد بدون آنکه مستقیماً حرفی بزنیم، اندوه خود را فریاد بزنیم یا امید خود را بازسازی کنیم.
پیامدهای گسترده برای سلامت روان و فناوریهای نوین
پژوهشگران تأکید دارند که یافتههای این تحقیق میتواند مسیرهای تازهای برای درمانهای روانشناختی، طراحی مراسم یادبود (Memorial Services)، و حتی الگوریتمهای پیشنهاد موسیقی در پلتفرمهای استریم (Streaming) ترسیم کند. اگر سامانههای هوشمند بتوانند به جای تکیه صرف بر ریتم یا ژانر (Genre)، اشعار را تحلیل کنند، میتوانند پلیلیستهایی بسازند که واقعاً به بهبود سلامت روان شنوندگان کمک کنند. در دورانی که بحرانهای فردی و جمعی بیش از هر زمان دیگری انسانها را میآزارد، شناخت این قدرت نهفته در اشعار ترانهها میتواند به شکلی عمیق در سیاستهای سلامت روان فردی و اجتماعی تأثیر بگذارد.
اشعار، ناجیان خاموش در دل بحرانهای بزرگ
این پژوهش برای نخستین بار در ابعادی گسترده نشان داده است که اشعار ترانهها، علیرغم کوتاهی و سادگی ظاهریشان، ابزارهایی قدرتمند برای تنظیم هیجانهای انسانی هستند. آنها به ما یاری میرسانند تا با سوگهای شخصی، تنهاییهای کشنده و بحرانهای جمعی دستوپنجه نرم کنیم. شاید از این پس، باید اشعار را جدیتر بگیریم؛ چرا که در دل هر واژهی ساده، گنجینهای از همدلی و امید نهفته است.
منبع