در دنیای پزشکی، واژههایی مانند «مصونیت» و «پادتن» معمولاً در آزمایشگاهها و مقالههای علمی متولد میشوند. اما گاهی علم از جایی سربرمیآورد که نه قابل پیشبینی است و نه طبق دستورالعملهای معمول. ماجرای تیم فریده، مردی که آگاهانه خود را در معرض زهر کشندهٔ مارها قرار داد، شاید در نگاه اول شبیه یک خودآزاری جنونآمیز باشد. اما در دل این اقدامِ افراطی، یک فرصت طلایی برای علم نهفته بود: ساخت پادزهری که نه فقط برای یک مار خاص، بلکه برای دهها گونهٔ مرگبار کارایی داشته باشد. این مسیر با درد و ریسک همراه بود، اما امروز نتیجهاش چیزیست که میتواند آیندهٔ نجات انسان از مارگزیدگی را دگرگون کند.
پدیدهٔ «ایمنیِ بیشفعال»: بدن تیم چگونه به آزمایشگاه تبدیل شد؟
آنچه تیم فریده بهشکلی خودانگیخته در بدن خود رقم زد، فرآیندی است که در علم ایمنیشناسی به آن «واکنش فرا ایمنی» یا Hyperimmunization میگویند. در حالت عادی، وقتی بدن با یک مادهٔ سمی یا بیگانه روبهرو میشود، گلبولهای سفید نوع B شروع به ساخت پروتئینهایی میکنند که «پادتن» نام دارند. این پادتنها دقیقاً شکل مولکولهای مهاجم را بهخاطر میسپارند تا در آینده با سرعت بیشتری با آنها مقابله کنند.
اما کاری که تیم انجام داد، عبور از مرز معمول ایمنی بود. با تزریق مداوم و تدریجی زهر گونههای مختلف مار، او نهفقط برای یک نوع زهر مصونیت ایجاد کرد، بلکه بدنش را مجبور کرد که در برابر یک طیف گسترده از سموم عصبی، هموتوکسیک (Hemotoxic – آسیبزننده به بافت و خون) و کاردیوتوکسیک (Cardiotoxic – تأثیرگذار بر قلب)، واکنش نشان دهد.
در نتیجه، بدن او بهمرور شروع به تولید مجموعهای از پادتنهای خنثیکننده کرد که توانایی شناسایی ساختارهای مشترک در انواع زهرها را داشتند؛ چیزی که در دنیای درمان به آن «پادتنهای خنثیکنندهٔ فراگیر» یا Broadly Neutralizing Antibodies گفته میشود. این پادتنها نهفقط اختصاصی نیستند، بلکه توانایی هدفگیری طیف وسیعی از مولکولهای سمی را دارند، که دقیقاً همان چیزی است که برای تولید پادزهر جهانی لازم داریم.
چرا پادزهرهای معمولی ناکافیاند؟
پادزهرهایی که در حال حاضر در بازار وجود دارند، با روشهایی کاملاً متفاوت تولید میشوند. در بیشتر کشورها، این پادزهرها از خون حیواناتی مانند اسب یا گوسفند استخراج میشوند. این حیوانات در معرض مقادیر بسیار کمی از زهر مار قرار میگیرند، و بدنشان شروع به تولید پادتن میکند. این پادتنها بعداً استخراج و تصفیه میشوند، و به انسان تزریق میگردند.
اما این روش چندین مشکل جدی دارد:
محدود بودن درمان: هر پادزهر فقط علیه زهر یک یا دو گونهٔ خاص کارایی دارد. در کشوری مثل هند که بیش از ۲۷۰ گونه مار وجود دارد، چنین راهحلی بهشدت ناکارآمد است.
واکنشهای آلرژیک شدید: چون این پادتنها از حیوانات غیرانسانی استخراج میشوند، ممکن است بدن انسان آنها را بهعنوان عامل بیگانه شناسایی کند و واکنش آلرژیک شدید نشان دهد. این پدیده را Serum Sickness یا بیماری سرم مینامند.
قیمت و نگهداری دشوار: این پادزهرها گران هستند و باید در شرایط سرد نگهداری شوند، که در مناطق فقیر یا گرمسیری دشوار است.
ترکیب سحرآمیز: چطور پادتنهای تیم فریده تبدیل به دارو شدند؟
پژوهشگران با تحلیل خون تیم فریده موفق به استخراج دو نوع پادتن اصلی شدند:
پادتن LNX-D09: این مولکول خاص توانست در آزمایشهای حیوانی، موشها را در برابر شش نوع زهر کشنده محافظت کند. وقتی همراه با دارویی بهنام وارسپلادیب (Varespladib – بازدارندهٔ آنزیم فسفولیپاز A2) استفاده شد، دامنهٔ اثربخشیاش حتی بیشتر شد. این دارو جلوی تخریب سلولها توسط زهر را میگیرد و نوعی سد دفاعی در برابر زهر ایجاد میکند.
پادتن SNX-B03: پادتنی چندمنظوره و قوی که حتی بهتنهایی، در برابر مجموعهٔ گستردهای از زهرها پاسخ نسبی ایجاد کرد. این پادتن احتمالاً ساختارهای مشترک در زهرهای مختلف را هدف میگیرد.
دانشمندان با ترکیب این پادتنها به یک «کوکتل درمانی» رسیدند که در آزمایشهای حیوانی توانست در برابر ۱۳ گونهٔ مار محافظت کامل و در برابر ۶ گونه دیگر محافظتی جزئی فراهم کند. مهمتر از همه، این اولین بار بود که یک درمان مبتنی بر پادتن انسانی، چنین طیف وسیعی از زهرها را بیاثر میکرد.

امید به آینده: از سگهای گزیدهشده تا انسان
قبل از آنکه این پادزهر برای استفاده انسانی تأیید شود، باید مراحل زیادی را پشت سر بگذارد. فعلاً تیم تحقیقاتی قصد دارد آن را روی سگهایی آزمایش کند که در استرالیا دچار گزیدگی میشوند. این گام مهمی برای بررسی اثربخشی، ایمنی و دوز مناسب دارو در شرایط بالینی واقعی است.
در گام بعدی، تیم به دنبال ساخت نسخهٔ گستردهتری است که مارهای خانوادهٔ ویپرید (Viperidae) – شامل افعیها، گرزهمارها و بسیاری از مارهای بومی خاورمیانه و آسیا – را نیز پوشش دهد. برای این کار، آنها در حال تدوین الگویی هستند تا حداقل ترکیب موردنیاز برای بیشترین اثربخشی را شناسایی کنند.
نتیجهگیری: وقتی دانش، جسارت و ریسک به درمانی جهانی منتهی میشوند
مسیر تیم فریده هیچ شباهتی به مسیر علمی کلاسیک ندارد. او نه پزشک بود، نه پژوهشگر رسمی. اما با خطرکردنِ کنترلشده، آگاهانه و با شناختی تجربی از بدن خود، فرآیندی را آغاز کرد که شاید روزی جان میلیونها نفر را در سراسر جهان نجات دهد.
آنچه تا دیروز ماجراجویی شخصی یک مرد بهنظر میرسید، امروز در آستانهٔ تبدیلشدن به نخستین پادزهر جهانی و انسانی برای نیش مار است. پادزهری که نهتنها میتواند پوشش وسیعتری ارائه دهد، بلکه احتمال عوارض جانبیاش بهمراتب کمتر از روشهای قدیمی است.
در جهان کنونی که هر سال بیش از ۱۰۰هزار نفر بر اثر نیش مار جان خود را از دست میدهند، این خبر امیدی تازه است؛ و یادآوریِ اینکه علم گاهی از دل جسارت زاده میشود، نه از کلاس درس.
منبع: Cell Press
source