کارما، یا ایدهی عدالت کیهانی، با این فرض آغاز میشود که جهان نوعی توازن اخلاقی پنهان دارد؛ نیرو یا سازوکاری غیرشخصی که نیکی و بدی را ثبت میکند و به تناسب آن پاداش یا مجازات میدهد. این مفهوم در نگاه بسیاری از انسانها آرامشبخش است، بهویژه در زمانههایی که زندگی ناعادلانه بهنظر میرسد. اما بر پایهٔ یافتههای یک پژوهش جدید در روانشناسی دین و معنویت (Psychology of Religion and Spirituality)، همین باور آرامشبخش ممکن است با سوگیریهایی عمیق در شناخت ما نسبت به خود و دیگران همراه باشد.
پژوهشگران دریافتهاند که کسانی که به کارما اعتقاد دارند، تمایل دارند اتفاقات خوب زندگی خود را نتیجهٔ شایستگیهای اخلاقیشان بدانند؛ اما هنگامیکه دیگران دچار مشکل میشوند، آن را بهعنوان نتیجهٔ اشتباهات یا گناهان گذشتهٔ آن افراد تلقی میکنند. این تعصب، که «سوگیری مثبت نسبت به خود» یا Self-Positivity Bias نام دارد، باعث میشود عدالت کیهانی به جای اینکه ابزاری برای همدلی باشد، ابزاری برای توجیه رنج دیگران شود.
کارما چگونه در فرهنگهای مختلف معنا مییابد؟
کارما مفهومی جهانیست، اما تفسیر آن در فرهنگهای گوناگون متفاوت است. در سنتهای هندوئی (Hinduism) و بودایی (Buddhism)، کارما در بستر تناسخ و چرخهی زندگیهای پیاپی معنا پیدا میکند. در بعضی گرایشهای مسیحی نیز نشانههایی از عدالت دیررس الهی دیده میشود. حتی در فرهنگهای غیرمذهبی غربی هم، باوری ضمنی به این وجود دارد که «هرکس نتیجهٔ اعمال خودش را میبیند».
این جهانبینی به ما امکان میدهد هر رویدادی را، چه مثبت و چه منفی، در قالب نظام پاداش/مجازات اخلاقی تفسیر کنیم. برای مثال، اگر کسی پولی در خیابان پیدا کند یا شغل بهتری به دست آورد، میتواند آن را نتیجهٔ کارمای خوب خود بداند. برعکس، اگر تصادفی رخ دهد یا پرواز کسی کنسل شود، ذهن او ممکن است آن را واکنشی به اشتباهات گذشتهاش تلقی کند.
آزمایشهایی برای سنجش سوگیری در باور به کارما
برای بررسی علمی این پدیده، تیمی از روانشناسان به سرپرستی «سیندل وایت» (Cindel White) از دانشگاه یورک، دو آزمایش گسترده را با بیش از دو هزار شرکتکننده از فرهنگهای مختلف انجام دادند.
■ آزمایش اول: کارما در زندگی من یا دیگران؟
در نخستین آزمایش، ۴۷۸ نفر از آمریکا که به کارما باور داشتند، انتخاب شدند. ترکیب مذهبی این افراد شامل ۲۹٪ مسیحی، ۳۰٪ بودایی، ۲۲٪ هندو، ۴٪ سایر ادیان و ۱۵٪ غیرمذهبی بود. از آنها خواسته شد یک رخداد کارمایی را توصیف کنند؛ چه در زندگی خود و چه در زندگی فردی دیگر. سپس تحلیلگران حرفهای، دادهها را از نظر «جهت احساسی» (مثبت یا منفی) و «سوژه» (خود یا دیگران) بررسی کردند.
نتایج بسیار گویا بودند:
۸۶٪ از شرکتکنندگان دربارهٔ تجربهای شخصی نوشتند.
۵۹٪ از آن تجربهها مثبت و نشانهٔ کارمای خوب تلقی شده بود.
در مقابل، تنها ۱۴٪ درباره دیگران نوشتند، که ۹۲٪ از آنها منفی و مرتبط با کارمای بد بودند.
■ آزمایش دوم: نمونهای جهانی
در آزمایش دوم، بیش از ۱۲۰۰ نفر از آمریکا، هند و سنگاپور بهصورت تصادفی انتخاب شدند تا دربارهٔ یک تجربه کارمایی، در مورد خودشان یا فردی دیگر بنویسند.
۶۹٪ از کسانیکه دربارهٔ خودشان مینوشتند، به کارمای مثبت اشاره کردند.
فقط ۱۸٪ از کسانیکه دربارهٔ دیگران مینوشتند، کارمای مثبت ذکر کردند.
همچنین، تحلیل رایانهای واژگان استفادهشده نشان داد که نوشتههای مربوط به خود، بار احساسی مثبتتری دارند. نکتهٔ جالب اینکه این تفاوتها در شرکتکنندگان آمریکایی بیشتر به چشم میخورد، در حالیکه در نمونههای هندی و سنگاپوری، این سوگیری کمتر بود.
روانشناسی دوگانه: چرا کارمای خود مثبت و کارمای دیگران منفی است؟
دو انگیزهٔ روانی قدرتمند در پس این پدیده نهفته است:
۱. تمایل به باور به جهانی منصف: انسانها میخواهند باور کنند که عدالت برقرار است. بنابراین وقتی کسی رنج میبرد، راحتتر میتوانند آن را نتیجهٔ اشتباهات خودش بدانند.
۲. نیاز به دیدن خود بهعنوان انسان خوب: ذهن ما برای حفظ تصویر مثبت از خود، تمایل دارد اتفاقات خوب را به شایستگی خودمان نسبت دهد.
کارما، بهعنوان یک باور فرامادی، این دو نیاز را همزمان ارضا میکند: هم حس عدالت را تأمین میکند، هم به ما احساس خوبی از خودمان میدهد. اما این نگاه میتواند خطرناک باشد؛ زیرا در مواجهه با درد دیگران، همدلی را کاهش داده و آنها را سزاوار رنج میپندارد.
نگاهی انتقادی به کاربرد فرهنگی کارما
کارما میتواند ابزاری برای بازتاب اخلاقی فردی باشد، اما وقتی با سوگیری روانی همراه میشود، ممکن است به داوری ناعادلانه منجر گردد. در بسیاری از فرهنگهای آسیایی، انتقاد از خود و پذیرفتن مسئولیت نقش مهمتری دارد. اما در فرهنگهای غربی، تأکید بیشتر بر عزتنفس و تصویر مثبت از خود باعث میشود سوگیریهای مثبتنگرانه در باور به کارما بیشتر دیده شود.
جمعبندی: کارما واقعیست یا ساخته ذهن ما؟
باید پذیرفت که کارما ـ چه بهعنوان یک باور دینی و چه بهعنوان یک نگرش فرهنگی ـ بخشی از سیستم فکری بسیاری از انسانهاست. اما یافتههای روانشناسی نشان میدهند که تفسیر ما از این مفهوم عادلانه نیست. ما با خود مهربانیم، و با دیگران سختگیر. کارما بهخودیخود ممکن است بیطرف باشد، اما عینکی که با آن به کارما نگاه میکنیم، همیشه شفاف نیست.
منبع: Psychology of Religion and Spirituality
source