به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، تهران تا کرج و دوباره از کرج به تهران را گذر کرده بود، فقط به‌ دلیل اینکه «میدان ارتش» را با «خیابان ارتش» اشتباه گرفته بود. خودش که نه؛ دختر اصلا اهل پایتخت نبود و شهر را نمی‌شناخت. این سیستم موقعیت‌یاب (جی‌پی‌اس) روی موبایل بود که با اختلال، به‌ جای بلوار ارتش تهران، میدان ارتش کرج را در نقشه نشانه‌گذاری کرد. جلسه مصاحبه کاری که باید ساعت 10 صبح در آن شرکت می‌کرد، به‌ دلیل تأخیر یک‌ساعت‌ونیمه‌ای که خودش هم قصوری در آن نداشت، لغو و به روز دیگری موکول شد و او که برای ساعت 2 بعدازظهر به سمت شیراز بلیت هواپیما داشت، مجبور شد پروازش را لغو کند. نزدیک یک میلیون تومان خسارت، به‌هم‌خوردن برنامه‌ریزی‌هایش، جنگ اعصاب و میگرنی که تا دو روز رهایش نکرد، نتیجه جی‌پی‌اسی بود که کارش را درست انجام نداد. ۳۰ روز پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل، اختلال جی‌پی‌اس نیز به فهرست دردسرهای مردم ایران اضافه شده است؛ نوعی گرفتاری که زندگی روزمره‌شان را دشوار و انجام ساده‌ترین کارها را پیچیده کرده است و هزینه‌های مادی و معنوی متعددی به زیست آنها تحمیل کرده است. از رانندگان خودروها و موتورسیکلت‌هایی که مردم را به مقصدشان می‌رسانند، مسافران که با اپلیکیشن‌های آنلاین کار می‌کنند، پیک‌های و شرکت‌های باربری تا کوه‌نوردان و طبیعت‌گردانی که دور از شهر و شلوغی در میان دشت و دمن در جست‌وجوی اندکی آرامش، بدون جی‌پی‌اس راه را گم می‌کنند.

از خسارت مادی تا تهدید به اخراج؛ چون راننده‌ای پیدا نمی‌کرد

ساعت 12 ظهر بود، یکی از همین روزهای هفته‌ گذشته تهران که شاخص آلودگی مرز 300 را هم رد کرده بود. «نسترن» باید خودش را از حوالی خیابان توانیر به منزل یکی از افرادی می‌رساند که پرستاری او را به عهده دارد. او پرستار خانگی است و دو ماهی است که سه روز در هفته به منزل زنی 82‌ساله می‌رود که دیابت نوع A دارد و در نبود فرزندانش حتما باید یکی از او نگهداری کند. قرار همیشگی‌شان در این دو ماه ساعت 13 بود و با توجه به فاصله مکانی که از مبدأ یعنی خیابان ستارخان نسبت با توانیر داشت و طبق برنامه همیشگی درخواست تاکسی اینترنتی‌ را روی برنامه تلفن همراهش ثبت کرد. بعد از گذشت حدود 15 دقیقه که راننده به مقصد نرسید، با او تماس گرفت و عجیب اینکه فهمید راننده رسیده اما نه به مبدأیی که نسترن ثبت کرده بود: «راننده میدان صادقیه بود و هرچه به او می‌گفتم مبدأ من جای دیگری است اصرار داشت که اشتباه کرده‌ام و طبق نقشه‌ای که در اپلیکیشن سفر او ثبت شده، مبدأ برای او خیابان خسرو نزدیک میدان دوم صادقیه را نشان می‌دهد. بعد از کلی بحث و جدل مجبور شدم سفر را لغو کنم و اقدام به ثبت سفری دیگر کردم. اما نمی‌توانستم برنامه را روی گوشی باز کنم. بعد از حدود 10 دقیقه که برنامه باز شد، حالا نمی‌توانستم موقعیت خود را روی نقشه ثبت کنم».

نسترن در حال کلنجار رفتن با موبایلش بود که ناگهان به خودش آمد و دید ساعت از 13:35 دقیقه گذشته است و زمان زیادی برای رسیدن به مقصد ندارد. برای همین تصمیم گرفت به خیابان برود و یک خودروی شخصی یا تاکسی پیدا کند. البته همین هم تجربه خوشایندی برایش نبود: «وارد خیابان شدم و سعی کردم راه دیگری برای رسیدن به خانه بیمارم پیدا کنم. در حالی که تاکسی اینترنتی رقمی حدود 180 هزار تومان را برای این مسیر تعیین کرده بود، خودروهای شخصی و تاکسی‌ها حدود 300 هزار تومان قیمت می‌دادند. خیلی تجربه بدی بود، به‌ویژه اینکه سال‌ها بود این‌طور سوار خودروی شخصی هم نشده بودم و بعد از همه اخبار اخیر درباره گم‌شدن افراد و دزدی‌ها که به گوش می‌رسد، اعتمادم را هم از دست داده بودم. اما در نهایت از آنجایی که چاره‌ای نداشتم سوار یک تاکسی شدم و 350 هزار تومان هم پول دادم».

نسترن 40 دقیقه دیرتر از زمان تعیین‌شده به منزل بیمارش رسید. تا دو روز از طرف صاحب‌کارش به خاطر این تأخیر شماتت و حتی تهدید به اخراج شد. چند برابر پول خرج کرد و هنوز هم این مشکل ادامه دارد: «واقعا این وضعیت آزاردهنده است. یک مسیر ساده را نمی‌توانم پیدا کنم. تهران به این بزرگی است و حتی برخی راننده‌ها هم همه مسیرها را خوب بلد نیستند، چه رسد به بقیه. این‌همه مدت از جنگ گذشته و هنوز هم شرایط همین است؛ شرایطی که انگار کارهای عادی را هم برای ما دشوارتر می‌کند».

درآمد پایین و جنگ اعصاب با مسافران

در این مدت راننده‌ها هم کم دردسر نمی‌کشند. مرحله اول سختی کار برای‌شان آنجاست که باید مبدأ را پیدا کنند و پس از آن، رسیدن به مقصد است که تبدیل به دردسر می‌شود. این مشکل زمانی که مسافر داشته باشند کمی ساده‌تر است، چون دست‌کم در مسیر مقصد از راهنمایی او استفاده می‌کنند اما وقتی پیکی هستند که فقط باید باری را از یک نقطه به نقطه دیگر برسانند، شرایط دشوارتر می‌شود. «پیام» که در یک شرکت باربری فعالیت می‌کند و به عنوان پیک کار می‌کند، می‌گوید با وجود تسلطش به تهران و شناخت بالا از شهر، باز هم گم می‌شود: «12 روز که اصلا هیچ مشتری درست و حسابی نداشتیم. بعد هم که دوباره کار شروع شد، در نبود جی‌پی‌اس شغلی که سال‌هاست انجامش می‌دهم و به آن مسلطم برای من تبدیل به عذاب و شکنجه شده است. با اینکه شهر را هم به‌خوبی بلدم و میان‌برهایی را می‌شناسم که کمتر کسی آنها را بلد است، اما دردسرمان زیاد شده است. چون این‌طور نیست که جی‌پی‌اس کاملا قطع باشد، مشکل آنجاست که گمراه‌مان می‌کند. اختلال در جی‌پی‌اس باعث می‌شود سفارش‌دهنده‌های بار اشتباه کنند یا نقطه‌ای که در روی نقشه برای من و همکارانم ثبت شده است، نادرست باشد». همین‌ها هم سبب شده‌ درآمد او به‌شدت افت کند: «در دوران جنگ که مطلقا هیچ درآمدی نداشتم. بعد هم که آمدیم کار را شروع کنیم، با وضعیتی که جی‌پی‌اس برایمان ایجاد کرده است اوضاع به هم ریخته است. چندین و چند بار در طول روز توسط گشت‌ها و ایست‌های بازرسی متوقف می‌شویم چون دستور دارند تمام پیک‌ها را بگردند. از طرف دیگر به‌ دلیل همین اختلال در جی‌پی‌اس تعداد سفرهایی که در طول روز می‌رفتیم، هم برای من و هم سایر همکارانم کم شده است. بماند که علاوه بر تمام این دردسرها، جنگ اعصاب بیشتری را هم با مردم داریم. همه خسته و کلافه‌اند و این وضعیت شرایط را بغرنج‌تر هم کرده است».

چهار دور بهشت زهرا را چرخیدیم

«قبل از حرکت در خانه روی کاغذ تمام مسیر را می‌نویسم. بعد به نقشه نگاه می‌کنم و سعی می‌کنم شکل راه و مسیر خروجی‌ها را به خاطر بسپارم. در طول مسیر هم مجددا تلفن به دست و در حال گفت‌وگو با این و آن هستم تا یک‌ وقت گم نشوم. رسیدن به یک نقطه از شهر حالا دیگر شبیه عذاب شده است»؛ این روشی است که «زهرا» انتخاب کرده تا در طول روز مسیر خود را پیدا کند. چون برنامه‌های مسیریابی که داشته دیگر کار نمی‌کند و خودش هم همه تهران را بلد نیست. او هفته گذشته برای شرکت در مراسم خاک‌سپاری یکی از دوستانش که اتفاقا در اثر شلیک موشک‌های اسرائیلی جانش را از دست داده بود، به بهشت زهرا رفته بود. جایی که با وجود نقشه و برنامه‌های مسیریاب هم به‌سادگی پیدا نمی‌شد و حالا در فقدان این برنامه‌ها کار برای همه دشوارتر شده است: «شاید باورت نشود اما برای اینکه بتوانیم به مقصد برسیم چهار مرتبه تمام بهشت زهرا را دور زدیم. مدام در میان آن بزرگراه‌های ترسناک توقف می‌کردم تا بتوانم از یک نفر راه را بپرسم. من و سایر دوستانم که در خودرو بودیم هم حال خوشی نداشتیم و حالا با شرایطی که برای ما ایجاد کرده بودند حتی نمی‌توانستیم راحت عازم عزاداری برای دوستمان شویم».

برای زهرا که به آن منطقه از شهر هم آشنایی ندارد، تجربه گشتن در اتوبان‌های انتهای تهران، آن هم در روزی که عزادار دوستش بود، به تجربه‌ای تلخ و جانکاه بدل شده است: «من بچه مرکز شهر تهرانم و مشخص است که وقتی تابلوی مقابل چشمانم باقرشهر باشد، جایی را نمی‌شناسم. از یک جایی هم دیگر هیچ آدمی دیده نمی‌شد و مجبور می‌شدم توقف کنم و برای خودروهای دیگر دست تکان دهم، یا حین رانندگی از یک ماشین دیگر بخواهم که مسیر را به من بگوید. خودتان تصور کنید در آن اتوبان‌ها که همه با سرعت 120 در حال رانندگی هستند، در گرمای ظهر تابستانی به چه تجربه وحشتناکی برای یک زن تبدیل می‌شود».

خطر مرگ طبیعت‌گردان در نبود مسیریاب‌ها

معضل فقدان جی‌پی‌اس می‌تواند به افراد متعددی در حوزه‌های کاری و حتی امور عادی روزانه صدمه وارد کند. یکی دیگر از گروه‌هایی که در این شرایط با مشکل مواجه می‌شوند، کوه‌نوردان و طبیعت‌گردها هستند. «شیرین» 10 سالی می‌شود که گروه‌های طبیعت‌گردی را هدایت می‌کند و تورلیدر است. او می‌گوید از روزی که جی‌پی‌اس‌ها قطع شده است او و همکارانش هشدارهای جدی به بقیه داده‌اند که در مسیرهای خلوت تردد نکنند: «فقدان یا اختلال در جی‌پی‌اس می‌تواند خطرات جدی در حوزه کاری ما ایجاد کند. به‌ویژه برای آنهایی که به شکل انفرادی کوه‌نوردی می‌کنند، تردد در مسیرهای خلوت می‌تواند در نبود جی‌پی‌اس حتی خطر مرگ را به همراه داشته باشد».

به گفته او، در نبود جی‌پی‌اس ریسک خطا بالا می‌رود و امکان استفاده از نیروهای امدادی نیز دشوارتر می‌شود: «در وهله نخست خود فرد، هر چقدر هم که حرفه‌ای باشد امکان دارد راه را گم کند. چون طبیعت همیشه وحشی است و به‌ویژه در کوهستان‌ در چند ثانیه ممکن است همه چیز عوض شود. باران و تگرگ ببارد یا اینکه مه ایجاد شود. در آن صورت هم ریسک خطر گم‌شدن افراد بیشتر خواهد شد و هم اینکه نمی‌توان برای نیروهای امدادی لوکیشن ارسال کرد. در صورت امکان ارسال هم آنها ممکن است در فرایند پیداکردن فرد آسیب‌دیده‌ای یا کسی که نیازمند کمک است با مشکل مواجه شوند. به همین دلیل هم از روزی که «جی‌پی‌اس»‌ها در ایران با مشکل مواجه شده است، ما مدام به همه توصیه می‌کنیم که انفرادی به کوه و طبیعت نروند و در مسیرهای خلوت تردد نکنند».

افزایش 25‌درصدی لغو سفر در اسنپ

کسب‌وکارهای اقتصاد دیجیتال از 23 خردادماه که رژیم اسرائیل به ایران حمله کرد، با چالش‌های متعددی روبه‌رو شده‌اند. در این میان هم‌ اختلالات گسترده سامانه‌های موقعیت‌یابی یکی از جدی‌ترین بحران‌ها بوده است که اثر آن‌ را بر خدمت‌رسانی پلتفرم‌های آنلاین می‌توان دید. طبق گزارشی که روابط‌عمومی شرکت اسنپ در اختیار  قرار داده است، تأثیر اختلال جی‌پی‌اس بر عملکرد این مجموعه کاملا مشهود است: «تحلیل داده‌های اسنپ نشان می‌دهد به‌ طور تقریبی، از شروع جنگ (۲۳ خرداد) تاکنون، میزان لغو سفر از سوی کاربران راننده پس از پذیرش درخواست حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است. در این بازه، تعداد تماس‌ها و تیکت‌های ثبت‌شده از سوی کاربران راننده و مسافر با محوریت سه موضوع «مشکلات نمایش نقشه»، «خطای نمایش مکان فعلی» و «دریافت درخواست از مبدأ دور» رشد چشمگیری داشته است. این افزایش از تاریخ ۲۵ خرداد، یعنی دو روز پس از آغاز حملات، شروع شد و در ۳۰ خرداد به اوج خود رسید. پس از اعلام آتش‌بس و کاهش محدودیت‌های اینترنت این روند به‌تدریج نزولی شد».

طبق این گزارش، کاربران اسنپ‌ نیز گزارش‌های متعددی درباره این اختلال داده‌اند: «براساس داده‌های پشتیبانی اسنپ، میانگین تماس‌ها و تیکت‌های دریافتی روزانه درخصوص اختلالات نقشه در این بازه افزایش شش‌برابری داشته است. این داده‌ها از گزارش‌های ثبت‌شده کاربران راننده و مسافر اسنپ به دست آمده و محتمل است، به دلیل اختلالات سراسری، گروهی از کاربران اقدام به ثبت گزارش در این خصوص نکرده باشند».

با گذشت یک ماه از آغاز جنگ‌ اما خبر بد اینکه هیچ نشانه‌ای هم از بهبود اوضاع به چشم نمی‌آید. آخرین‌بار، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در این‌ باره اظهارنظر کرده بود. او چهارم تیرماه با اشاره به معضلات مرتبط با اینترنت در دوره پساجنگ عنوان کرده بود: «چون برخی کسب‌وکارها در حوزه اقتصاد دیجیتال هستند، تخصیص اعتبار برای کمک به آنان مصوب شد. مشکلات سامانه‌های مکان‌یابی نیز در حال رفع است». با وجود این، در میان حرف‌های سخنگو نه‌تنها خبری از بهبود اوضاع برای جی‌پی‌اس شنیده نشد، بلکه نشانه‌ها از استمرار این شرایط خبر می‌داد.

source

توسط salamathyper.ir