چطور آدمها در رابطۀ سمی میمانند؟ چرا کسی که ردفلگها را میبیند، هشدارها را میشنود و حتی در دلش میگوید «این درست نیست»، باز هم فلج میشود و نمیتواند رابطه را ترک کند؟
وقتی از بیرون به یک رابطۀ سمی نگاه میکنیم، ممکن است با خودمان بگوییم: «چرا ول نمیکنه و بره؟» اما برای کسی که درون رابطه است، ترک کردن به این سادگی نیست. پشت این ماندن، همیشه دلایلی پنهان است؛ از تجربههای کودکی و ترسها گرفته تا احساس گناه و صدای پنهان درونی که مدام میگوید: «بمان، شاید درست شود، شاید تغییر کند». صدایی که ما را قانع میکند بمانیم، بهانه بیاوریم و امید واهی بسازیم.
گاهی برای درک این چرخه و پیدا کردن راه خروج، نیاز به کمک حرفهای داریم. مشاوره آنلاین یا زوجدرمانگر میتواند راهنمای خوبی باشد تا بفهمیم چطور از این روابط سالم بیرون بیاییم.
در ادامه، به دلایل پنهان و پیچیدهای میپردازیم که باعث میشوند آدمها در روابط سمی بمانند.
رابطۀ سمی چیست؟
به نقل از وبسایت Calm، رابطۀ سمی رابطهای است که مدام آرامش، خوشبختی و اعتمادبهنفس شما را خراب میکند. هر کسی ممکن است در روابطش بحث یا اختلاف داشته باشد؛ این طبیعی است. اما وقتی بیاحترامی، تحقیر، دستکاری یا آسیبهای عاطفی به الگوی مداوم تبدیل شود، رابطه دیگر سالم نیست و سلامت روان شما را به خطر میاندازد. در رابطۀ سمی، شما ممکن است همیشه خسته، مضطرب و ترسیده باشید، حس کنید ارزش و حق شما نادیده گرفته میشود و حتی گاهی خودتان را زیر سؤال ببرید. این نوع رابطه انرژی شما را میگیرد و باعث میشود به جای رشد و شادی، فقط برای بقا تلاش کنید.
وقتی از «رابطۀ سمی» حرف میزنیم، ذهن بیشتر آدمها فوراً میرود سمت رابطۀ عاشقانه ناسالم. اما واقعیت این است که سمی بودن محدود به روابط عاشقانه نیست. روابط کاری، دوستیها یا حتی بعضی روابط خانوادگی هم میتوانند چنین ویژگیهایی داشته باشند.
در این نوع رابطه، بهجای اینکه احساس امنیت، رشد یا آرامش کنید، مدام انرژیتان تحلیل میرود، اعتمادبهنفستان تضعیف میشود و خودتان را درگیر تنش و اضطراب دائمی میبینید. فرقی نمیکند با چه کسی باشد؛ شریک عاطفی، همکار، دوست یا حتی یکی از اعضای خانواده. وقتی رابطه مدام شما را خسته و دلزده میکند، یعنی بیشتر آسیبزاست تا سازنده.

ویژگیهای رابطۀ سمی
رابطههای سمی همیشه آشکار نیستند و آرام آرام وارد زندگیمان میشوند. شناخت نشانهها کمک میکند بفهمیم کجا داریم آسیب میبینیم و چطور از خودمان محافظت کنیم. در ادامه به برخی از ویژگیهای رابطۀ سمی اشاره میکنیم.
· همیشه سروصدا و دعوا: رابطههای سمی مثل چرخهای بیپایان از دعوا و تنش میمانند. به جای اینکه مشکلات را حل کنند، فقط بزرگترشان میکنند و انرژیتان را میگیرند. وقتی دائم در بالا و پایینهای احساسی هستید، حتی مسائل کوچک میتوانند تبدیل به جنگ شوند و شما کمکم احساس ناامنی، خستگی و بیارزشی میکنید.
اگر همیشه در تنش و کشمکش هستید یا حتی مسائل خیلی کوچک باعث دعوا میشوند، این علامتی واضح از ناسالم بودن رابطه است و نیاز است به خودتان و احساساتتان توجه بیشتری کنید.
· گسلایتینگ: گسلایتینگ یا دستکاری روانی یعنی وقتی کسی باعث میشود شما به درکتان از واقعیت شک کنید و به خودتان اعتماد نکنید. این رفتار میتواند شامل عوض کردن داستان و اتفاقات، کم اهمیت جلوه دادن احساسات شما یا انکار حقیقت باشد. گسلایتینگ اعتمادبهنفس و باور شما به خودتان را خراب میکند و شما را در چرخهای از شک و تردید نسبت به خودتان گرفتار میکند. اگر شریک عاطفیتان چیزهایی را که میدانید درست هستند انکار میکند یا باعث میشود به حافظه خودتان شک کنید، این نشانۀ مهمی است که نیاز است به آن توجه کنید.
· آزار احساسی یا جسمی: آزار، چه به شکل احساسی، کلامی یا جسمی، یکی از واضحترین نشانههای رابطۀ سمی است. این رفتار شامل خشونت، تهدید، کنترل، تحقیر یا هر نوع آسیب دیگری میباشد. در چنین روابطی فرد ممکن است دائماً احساس تهدید، ترس یا ناامنی کند. وقتی این نشانهها تکرار میشوند، نیاز است از خودمان محافطت کنیم. گاهی مشاوره فردی میتواند کمک کند فرد موقعیت خودش را بهتر درک کند و تلاش کند از خودش در مقابل شریک آزارگرش محافظت کند.
· کنترل و حس مالکیت بیش از حد: وقتی یکی از طرفین میخواهد رفتار، انتخاب یا حتی احساسات شما را کنترل کند، این علامت واضحی از رابطۀ سمی است. این کنترل مداوم باعث میشود حس آزادی و استقلالتان کم شود و دائم تحت فشار باشید. در چنین شرایطی ممکن است احساس خشم، اضطراب یا حتی گناه کنید. مثلاً فرض بگیرید شریک زندگیتان دائم تصمیم میگیرد چه کسی را ببینید، چه کاری انجام دهید یا حتی چه احساسی داشته باشید. چنین رفتاری باعث میشود احساس کنید در قفس زندانی هستید.
· انزوا از دوستان و خانواده: در رابطۀ سمی، شریک عاطفیتان ممکن است تلاش کند شما را از دوستان و خانوادهتان دور کند تا بیشتر به او وابسته شوید. زمانی که شبکۀ اجتماعیتان محدود شود و حمایت بیرونیتان را از دست بدهید، احساس تنهایی میکنید و به او بیشتر وابسته میشوید.
· کمبود حمایت: در رابطه سمی به جای حمایت و تشویق، رفتار شریک عاطفیتان باعث میشود احساس کنید کمارزش، ناکافی یا بیکفایت هستید.
· کمبود همدلی: همدلی یعنی توانایی درک و توجه به احساسات طرف مقابل. در رابطۀ سمی، یکی یا هر دو طرف ممکن است نسبت به احساسات همدیگر بیتوجه باشند. کمبود همدلی باعث میشود فرد احساس کند شنیده و دیده نمیشود.
· عدم اعتماد: یکی دیگر از نشانههای رابطۀ سمی، دروغ، خیانت یا پنهانکاری است که اعتماد طرف مقابل را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. اگر پشتسرهم دروغ میشنوید یا متوجۀ خیانت پارتنرتان شدهاید، مشاوره فردی میتواند به شما کمک کند. صحبت با فردی که در این زمینه تجربه دارد، به شما کمک میکند از خودتان و احساساتتان مراقبت کنید.
چرا در رابطه سمی میمانیم؟
دلایل ماندن در رابطۀ سمی میتواند خیلی متفاوت باشد، اما برخی از رایجترین آنها عبارتاند از:
· زخمهای گذشته: تجربههای آسیبزا مثل رهاشدگی، سوءاستفاده یا بیتوجهی میتوانند ناخودآگاه در روابط فعلی دوباره تکرار شوند.
· آموختههای کودکی: رفتارهایی که در خانواده دیدهایم گاهی تحمل خشونت یا تحقیر را برایمان عادی میکند، بدون اینکه متوجه شویم.
· توجیه کردن رفتار طرف مقابل: میگوییم «شاید من اشتباه میکنم» یا «اگر صبر کنم بهتر میشه» و با این جملات خودمان را راضی به ماندن میکنیم.
· ترس از تنهایی: ترس از تنها ماندن یا روبهرو شدن با زندگی بدون شریک عاطفی، یکی از بزرگترین دلایل باقی ماندن در رابطه است.
· امید به بهبود رابطه: باور داریم روزی همه چیز بهتر میشود، قولهای طرف مقابل بالاخره روزی عملی میشود و این امید، ماندن را راحتتر میکند.
· مکانیزمهای دفاعی: انکار، سرکوب احساسات، خودسرزنشی و توجیه کردن، راههایی هستند که ذهن برای تحمل و ادامه رابطه استفاده میکند.
· وابستگی مالی: مسائل مالی، مراقبت از فرزندان یا وابستگی به زندگی مشترک، ترک رابطه را پیچیدهتر میکند.
· رابطه یعنی مبارزه: بعضی وقتها فکر میکنیم «رابطه همیشه سخت است، این هم یک دورۀ گذراست.» درست است که رابطه نیاز به تلاش دارد، اما هیچ رابطهای نباید باعث شود ارزشها یا اصولتان زیر سؤال برود. رابطۀ سالم باید حس امنیت و حمایت به شما بدهد، نه اضطراب و دوری از خود واقعیتان. وقتی رابطهای مدام فشار و ناراحتی ایجاد میکند، شاید وقتش باشد دوباره به خودتان فکر کنید و ببینید چه چیزی واقعاً به شما حس خوب میدهد.
· الگوی قدیمی در رابطههای جدید: گاهی در روابط عادت میکنیم بیش از حد تلاش کنیم: مشکلات را حل کنیم، شریکمان را نجات دهیم یا برای رابطه بجنگیم، حتی به قیمت خودمان. این رفتار معمولاً از تجربههای گذشته و خانواده نشأت میگیرد. وقتی همین نقش را با شریک فعلی تکرار میکنیم، رابطه برایمان آشنا و حتی جذاب به نظر میرسد. همین حس آشنایی میتواند رها کردن رابطه ناسالم را سخت کند.
· عادی شدن آسیب: وقتی خشونت و تحقیر بارها و بارها تکرار میشود، برای فرد عادی جلوه میکند، مثلاً فرد قربانی با خودش میگوید: «خوب چیکار کنم همینه دیگه، زندگی همینه».
· صدای درون: گاهی یک بخش درونی ما، که در کودکی شکل گرفته یا تحت تأثیر تجربههای تلخ گذشته است، ما را به مسیرهایی میکشاند که به خودمان آسیب میزنیم. این صدا مدام میگوید «بمان، شاید درست شد».
· عزت نفس پایین: فردی که خودش را لایق عشق و دوست داشتن نمیداند ممکن است در رابطه سمی بماند، چون فکر میکند کسی بهتر را نمیتواند پیدا کند.
· وقتی ارزش خود را به رابطه میچسبانیم: گاهی ارزش خود را با بودن در رابطه میسنجیم، شاید به خاطر فرهنگ، خانواده یا شرایط زندگی. اما واقعیت این است که وضعیت رابطه شما، هویت و ارزش شما را تعیین نمیکند. وقتی ارزش خود را به رابطه گره میزنیم، راحتتر در خیالها و امیدواریهای غیرواقعی گیر میکنیم و خودمان را نادیده میگیریم.
· چرخه سوءرفتار: در برخی روابط سمی، رفتار آسیبزننده به صورت الگوی تکراری ظاهر میشود؛ یعنی بعد از سوءرفتار، طرف مقابل رفتار خوبی نشان میدهد یا عذرخواهی میکند. این نوسان بین آسیب و محبت، حس موقت امنیت و امید ایجاد میکند و ترک رابطه را سخت میسازد.
مثلاً تصور کنید طرف مقابل شما بعد از دعوایی شدید، روز بعد با محبت و وعده تغییر ظاهر میشود. شما احساس میکنید دوباره همه چیز درست میشود، اما پس از مدتی همان رفتار آسیبزننده تکرار میشود. این چرخه، به تدریج اعتمادبهنفس و قدرت تصمیمگیری شما را کاهش میدهد و ترک رابطه را سخت میکند.
· باز شدن زخمهای دلبستگی: بر اساس وبسایت Psychology Today بعضی روابط، زخمی قدیمی از دوران کودکی را دوباره فعال میکنند. وقتی این اتفاق میافتد، ترک رابطه در نگاه اول مثل کاری غیرممکن و ترسناک به نظر میرسد، در حالی که واقعیت این است که امکانپذیر است. کسانی که در کودکی مراقبان ناپایدار داشتهاند یا نیازهای عاطفیشان در زمان رشد به درستی برآورده نشده، اغلب به سمت افرادی با ویژگیهای مشابه کشیده میشوند، فقط به این دلیل که این احساس برایشان آشناست، انگار آن فرد را همیشه میشناختهاند.
اگر حس میکنید در رابطهای سمی گیر کردهاید و نمیدانید چطور از آن خارج شوید، گرفتن کمک حرفهای میتواند بسیار مفید باشد. مشاوره فردی به شما کمک میکند موقعیت خود را بهتر بفهمید و یاد بگیرید چگونه از خودتان محافظت کنید.
همچنین اگر در تهران زندگی میکنید، میتوانید با بهترین روانشناس تهران ارتباط برقرار کنید، چه حضوری و چه آنلاین. این کمک حرفهای میتواند به شما نشان دهد چگونه از خودتان محافظت کنید و قدمهای کوچکی برای خروج از رابطه سمی بردارید، بدون اینکه احساس تنهایی کنید.
رابطه سالم یا سمی؟ تفاوتشان را بشناسید
شاید برایتان پیش آمده باشد که بعد از بحث یا اختلاف با طرف مقابلتان، احساس خستگی و تهی بودن کنید، یا برعکس، پس از بودن با کسی آرامش و امنیت پیدا کنید. این همان تفاوت بین رابطه سالم و رابطه سمی است.
رابطه سالم شما را ارتقا میدهد؛ حس میکنید شنیده میشوید و ارزشمند هستید. در این نوع رابطه، ارتباط باز و صادقانه، اعتماد، احترام متقابل و حمایت واقعی از یکدیگر وجود دارد. حتی هنگام بروز مشکل، میتوانید با همکاری هم آن را حل کنید.
رابطه سمی انرژی شما را تحلیل میبرد. کنترل، انتقاد مستمر یا دستکاری عاطفی باعث میشود احساس بیارزشی و خستگی کنید. حتی اختلافات جزئی نیز به دعوا و کشمکش تبدیل میشوند و راهحل واقعی پیدا نمیشود.
چند نشانه رایج:
· ارتباط سالم: گفتگوها شنیده میشوند، بدون ترس از قضاوت.
· ارتباط سمی: پر از سرزنش، سکوت و اجتناب از گفتگو.
· اعتماد سالم: بدون شک و حسادت، میتوان روی یکدیگر حساب کرد.
· اعتماد سمی: حسادت و تردید همیشه وجود دارد.
· حمایت سالم: تشویق به رشد و دنبال کردن اهداف.
· حمایت سمی: کنترل تصمیمات، محدود کردن آزادی و مانع شدن از پیشرفت.
در نهایت، رابطه سالم حس امنیت و ارزشمندی میبخشد، در حالی که رابطه سمی احساس خستگی، اضطراب و بیارزشی ایجاد میکند.
چطور از رابطۀ سمی بیرون بیاییم؟
ترک کردن رابطۀ سمی همیشه ساده نیست. وابستگی عاطفی، مشکلات مالی، ترس از تنهایی یا حتی امیدی که به تغییر طرف مقابل داریم، میتواند ما را در همان موقعیت نگه دارد. چرخۀ سمی بودن رابطه کمکم اعتماد به نفس و قدرت تصمیمگیریمان را کاهش میدهد و کاری میکند جدایی غیرممکن به نظر برسد. در ادامه به راهکارهایی برای ترک رابطۀ سمی اشاره میکنیم.
1. نشانهها را بشناسید
اولین قدم برای ترک رابطۀ سمی، شناخت نشانههاست. این نشانهها ممکن است شامل تحقیر، بیاحترامی، آزار جسمی یا کنترل بیش از حد باشد. حتی بیتوجهی به احساسات شما هم میتواند نشانۀ هشداردهنده باشد. وقتی نشانهها را تشخیص دهید، بهتر میتوانید برای ادامۀ رابطهتان تصمیم بگیرید.
2. حمایت بخواهید
وقتی در دل یک رابطۀ سمی سردرگم و زخمی هستیم، یادمان باشد درخواست کمک ضعف نیست، بلکه راهی برای مراقبت از خودمان است. صحبت با کسی که میتوانیم به او اعتماد کنیم، دوست، خانواده یا روانشناس، میتواند نشان دهد که تنها نیستیم و ترک رابطه آنقدرها سخت نیست. حمایت روانشناسان حرفهای، مثل تیم کلینیک روانپویشی آگاه، میتواند قوت و راهنمایی بدهد تا قدمهایمان را محکم برداریم و خودمان را از رابطۀ سمی رها کنیم.
3. فاصلهگذاری تدریجی
در روابطی که قطع ناگهانی ممکن نیست (مثل ازدواج، کار یا دوستی قدیمی)، سعی کنید آرامآرام زمان و انرژی کمتری در اختیار طرف مقابل بگذارید. هر مرزی که تعیین میکنید، قدمی به سمت رهایی از رابطۀ سمیای است که در حال تجربه کردنش هستید.
4. خودمراقبتی
این مسیر انرژی زیادی از شما میگیرد. پس برای خودتان وقت بگذارید: کارهایی که آرامتان میکند، از ورزش تا بودن با آدمهای امن زندگی.
5. برنامهریزی برای ترک رابطه
کلید عبور امن از این مسیر، برنامهریزی دقیق برای ترک رابطه است. اگر در رابطۀ زناشویی سمی هستید به این نکات نیاز است توجه کنید: محل امن برای زندگی، مدیریت مسائل مالی و قانونی مثل حضانت فرزندان. اگر لازم شد، جدا کردن تدریجی وسایل هم میتواند کمک کننده باشد.
6. قاطع بمانید
اگر تصمیم گرفتید رابطه را ترک کنید، پای آن بایستید. طرف مقابل ممکن است با احساس گناه، وعده و وعید برای تغییر یا تهدید، شما را برای ماندن مجاب کند. اگر همچین اتفاقی افتاد دلایلی که میخواستید رابطه را ترک کنید به خودتان یادآوری کنید.
7. حمایت حرفهای
گاهی وقتها، الگوهای تکراری در روابط سمی آنقدر عمیق میشوند که خودمان نمیتوانیم به تنهایی از آنها بیرون بیاییم. در این مواقع، صحبت با زوجدرمانگر یا بهترین روانشناس تهران میتواند خیلی کمککننده باشد. کسی که تجربه دارد میتواند به شما نشان بدهد چه چیزهایی مدام در روابطتان تکرار میشود، به شما کمک میکند احساساتان را بفهمید و یاد بگیرید از خودتان مراقبت کنید.
حرف آخر
رابطۀ سالم باید ما را آرامتر، امنتر و ارزشمندتر کند، نه خستهتر. اما گاهی آنقدر درگیر عشقهای نیمهکاره و امیدهای تکراری میشویم که مرز بین عشق و آسیب را گم میکنیم. به خودمان میگوییم «این هم بخشی از عشق است»، تحمل میکنیم، چشم میبندیم و در دل دعا میکنیم روزی همهچیز درست شود.
واقعیت این است که هیچکدام از ما برای تحمل بیاحترامی و بیمهری آفریده نشدهایم. ماندن در رابطهای که هر روز از ما چیزی میگیرد، فقط فاصلۀ ما را از خود واقعیمان بیشتر میکند. شجاعت در این نیست که بسوزیم و بمانیم؛ شجاعت واقعی آنجاست که مرز بگذاریم، رها کنیم و دوباره خودمان را پیدا کنیم.
یادمان باشد بیرون آمدن از رابطهای سمی که در آن آزارگری وجود دارد، کار سادهای نیست. اینکه فرد خودش را از شکنجهگری که به او عادت کرده است رها کند، نیاز به زمان و صبوری دارد. ناامید نشوید، صبوری کنید تا بتوانید خودتان را از رابطهای که به شما زخم میزند رها کنید.
منبع: لینک