سال ۱۹۱۵، در یکی از آزمایشگاه‌های روان‌شناسی دانشگاه هاروارد، جوانی به نام ویلیام مالتون مارستون (William Moulton Marston) در حال ثبت تغییرات فشار خون داوطلبان بود. او می‌خواست بفهمد آیا بدن انسان هنگام دروغ گفتن نشانه‌ای قابل اندازه‌گیری از خود بروز می‌دهد یا نه. نتیجهٔ کار او، ابداع آزمایش فشار خون سیستولیک (Systolic Blood Pressure Test) بود به عنوان جزئی از دستگاه دروغ‌سنج (Polygraph) که بعدها تکامل یافت.و

سال‌ها بعد، همین مرد وارد دنیایی کاملاً متفاوت شد. او که به روان‌شناسی اجتماعی و حقوق علاقه داشت، تصمیم گرفت نظریه‌هایش دربارهٔ صداقت، هیجان و قدرت را در قالب داستانی عامه‌فهم بیان کند. حاصل آن، خلق شخصیتی شد که میلیون‌ها نفر در جهان می‌شناسند: زن شگفت‌انگیز (Wonder Woman).

مارستون طناب طلایی جادویی او را طراحی کرد، ابزاری که هرکس در بندش گرفتار می‌شد، ناچار به گفتن حقیقت بود. در ظاهر، این یک عنصر تخیلی بود، اما در عمق آن، بازتابی از همان جست‌وجوی علمی مارستون برای کشف نشانه‌های فیزیولوژیکی حقیقت وجود داشت.

این مقاله می‌کوشد رابطهٔ میان «پژوهش دربارهٔ دروغ‌سنج» و «طناب حقیقت» را بررسی کند؛ پیوندی که در مرز میان علم و اسطوره شکل گرفت و به یکی از جذاب‌ترین هم‌نشینی‌های تاریخ روان‌شناسی و فرهنگ عامه تبدیل شد. در ادامه خواهیم دید که چگونه ذهنی علمی، با الهام از آزمایش‌های فشار خون، اسطوره‌ای ساخت که هنوز پس از یک قرن، نماد جست‌وجوی حقیقت است.

۱. ویلیام مالتون مارستون؛ روان‌شناس، مخترع و راوی حقیقت

مارستون در سال ۱۸۹۳ در ماساچوست متولد شد و از همان دوران جوانی شیفتهٔ ترکیب علم و عدالت بود. او در دانشگاه هاروارد، هم در رشتهٔ روان‌شناسی تحصیل کرد و هم مدرک حقوق گرفت؛ ترکیبی نادر که بعدها مسیر زندگی او را شکل داد. نگاهش به رفتار انسان، همزمان علمی و اخلاقی بود. او باور داشت که احساسات را می‌توان نه‌فقط با کلمات بلکه با شاخص‌های بدنی اندازه‌گیری کرد.

در همین سال‌ها نظریه‌ای دربارهٔ هیجان و صداقت مطرح کرد و نشان داد که فشار خون هنگام گفتن دروغ افزایش می‌یابد. همین مشاهده، پایهٔ اختراع آزمایش فشار خون سیستولیک (Systolic Blood Pressure Test) شد. او آن را در ۱۹۱۵ توسعه داد تا واکنش فیزیولوژیکی بدن نسبت به اضطراب و پنهان‌کاری را اندازه بگیرد. این روش بعدها در دستگاه پلی‌گراف (Polygraph) به‌کار رفت. مارستون نه صرفاً در پی تشخیص دروغ، بلکه در جست‌وجوی درک انسان بود. از نگاه او، ابزار علمی تنها وسیله‌ای برای کشف رفتار اخلاقی و تقویت اعتماد در جامعه بود. این فلسفه بعدها در ذهن او با مفهوم عدالت پیوند خورد و بذر ایده‌ای را کاشت که در دنیای کمیک به شکلی تازه متولد شد: «طناب حقیقت» زن شگفت‌انگیز.

۲. از آزمایشگاه تا اسطوره؛ ترجمهٔ علمی در قالب داستان

مارستون برخلاف بسیاری از دانشمندان هم‌عصرش، از دنیای عمومی و فرهنگ عامه فاصله نگرفت. او باور داشت که علم باید در خدمت آموزش عمومی باشد. در دههٔ ۱۹۳۰، هنگامی که رسانه‌های تصویری و داستان‌های مصور محبوبیت یافتند، او متوجه شد که ایده‌های علمی دربارهٔ صداقت و قدرت عاطفی را می‌توان از راه تخیل به میلیون‌ها نفر رساند. همین نگاه سبب شد تا با همکاری همسرش الیزابت هالووی مارستون (Elizabeth Holloway Marston) و معشوقه‌اش  اولیو بایرن (Olive Byrne) شخصیت زن شگفت‌انگیز خلق شود!

او قهرمانی طراحی کرد که بر خلاف ابرقهرمانان مردِ دوران، نه با زور بازو بلکه با نیروی درونیِ صداقت و همدلی پیروز می‌شد. طناب طلایی که از حقیقت الهام گرفته بود، استعاره‌ای مستقیم از همان دستگاهی بود که در آزمایشگاه ساخته بود: پلی‌گراف. هر دو ابزار، انسان را در لحظهٔ مواجهه با واقعیت قرار می‌دادند. در ذهن مارستون، علم و اسطوره دو زبان برای گفتن یک حقیقت بودند؛ اینکه آزادی بدون صداقت ممکن نیست.

۳. فشار خون و احساس دروغ؛ فیزیولوژی صداقت

پایهٔ علمی کار مارستون بر مشاهدهٔ تغییرات فشار خون هنگام اضطراب استوار بود. او در مطالعات خود دریافت که هنگام گفتن دروغ، بدن به شکل ناخودآگاه واکنش نشان می‌دهد: افزایش تپش قلب، بالا رفتن فشار خون و تغییر در الگوهای تنفس. در آن زمان هنوز مفهوم پاسخ گالوانیکی پوست (Galvanic Skin Response) و سنجش تعریق دروغ‌سنج‌های مدرن وجود نداشت، اما آزمایش او نخستین گام در جهت کمّی‌سازی احساسات بود. مارستون از یک فشارسنج ساده برای اندازه‌گیری تغییرات سیستولیک استفاده کرد و به نتایجی رسید که بعدها به پایهٔ آزمون‌های پلی‌گرافی تبدیل شد. اهمیت این آزمایش در آن بود که نشان داد عواطف را می‌توان در داده‌های فیزیولوژیکی بازشناخت. این دستاورد برای روان‌شناسی قرن بیستم انقلابی بود، زیرا تا آن زمان احساس و حقیقت مفاهیمی درونی و غیرقابل اندازه‌گیری تلقی می‌شدند. مارستون میان ذهن و بدن پلی زد، پلی که بعدها از مسیر کمیک‌بوک‌ها به فرهنگ عامه نیز راه یافت.

۴. زن شگفت‌انگیز؛ چهره‌ای از عدالت و صداقت

زمانی که مارستون برای شرکت دی‌سی کمیکس (DC Comics) ایده‌اش را مطرح کرد، خواست زنی خلق کند که هم نماد قدرت باشد و هم حقیقت. در اوج جنگ جهانی دوم، نیاز به قهرمانانی که امید و اخلاق را بازنمایی کنند شدید بود. نتیجه، شخصیتی شد که از تمدن آمازون الهام می‌گرفت اما فلسفه‌ای کاملاً مدرن داشت.

«زن شگفت‌انگیز» نه برای نابودی دشمن، بلکه برای آشکار کردن حقیقت مبارزه می‌کرد. طناب طلایی حقیقت (Lasso of Truth) دقیقاً همان نقشی را در داستان داشت که پلی‌گراف در آزمایشگاه مارستون ایفا می‌کرد: آشکار کردن واقعیت پنهان. او باور داشت که اگر انسان‌ها مجبور به گفتن حقیقت شوند، جنگ، خشونت و فریب از میان می‌رود. در داستان‌های اولیه، زن شگفت‌انگیز اغلب از طنابش نه برای تنبیه بلکه برای اعتراف اخلاقی استفاده می‌کرد. این جنبه فلسفی شخصیت، او را از سایر ابرقهرمانان متمایز کرد و بُعدی روان‌شناختی به جهان کمیک بخشید.

۵. پیوند میان علم و اسطوره در ذهن مارستون

مارستون همواره بر این باور بود که علم و اسطوره، دو روش متفاوت برای رسیدن به شناخت انسان هستند. از دید او، ابزار علمی مانند پلی‌گراف و ابزار نمادین مانند طناب حقیقت، هر دو در پی کشف همان چیزند: صداقت درونی. این تلفیق در ذهن او طبیعی بود زیرا پیش‌زمینه‌ای در روان‌شناسی هیجان داشت. در نظریهٔ شخصیتی که بعدها با عنوان DISC Theory شناخته شد، او چهار الگوی رفتاری اصلی انسان را توصیف کرد: سلطه‌گر (Dominance)، تأثیرگذار (Influence)، باثبات (Steadiness) و وظیفه‌شناس (Conscientiousness). او باور داشت که زنان به دلیل همدلی و درک عاطفی، پیوند بهتری با حقیقت دارند. این دیدگاه فمینیستی و روان‌شناختی در طراحی زن شگفت‌انگیز کاملاً مشهود است. طناب طلایی نماد علم بود و قلب مهربان قهرمان نماد روان‌شناسی اجتماعی. در کنار هم، تصویری ساختند که از مرز داستان فراتر رفت و به استعاره‌ای از اعتماد و صداقت انسانی بدل شد.

۶. انتقادات و چالش‌های اخلاقی

با وجود نوآوری‌های علمی، کار مارستون خالی از بحث نبود. برخی منتقدان روش او را غیرعلمی می‌دانستند زیرا افزایش فشار خون همیشه نشانهٔ دروغ نیست. اضطراب، ترس یا هیجان نیز می‌تواند همین اثر را ایجاد کند. بعدها بسیاری از روان‌شناسان اعلام کردند که دستگاه پلی‌گراف نمی‌تواند حقیقت را با دقت مطلق تعیین کند. حتی امروز نیز در دادگاه‌های بسیاری کشورها، نتیجهٔ پلی‌گراف به‌عنوان مدرک قطعی پذیرفته نمی‌شود. با این حال ارزش تاریخی کار مارستون در جهت‌گیری‌اش بود نه در دقت فنی. او می‌خواست نشان دهد که علم می‌تواند به اخلاق خدمت کند. منتقدان فرهنگی هم گاهی طناب حقیقت را نمادی از کنترل و اجبار دانسته‌اند، نه آزادی. این تضاد میان آزادی و صداقت، همچنان در تفسیرهای مدرن از شخصیت زن شگفت‌انگیز باقی است و نشان می‌دهد که هر جست‌وجوی حقیقت، مرزی باریک میان دانش و قدرت دارد.

7. میراث علمی و فرهنگی مارستون

پس از مرگ مارستون در ۱۹۴۷، هر دو دستاورد او مسیر جداگانه‌ای پیمودند اما تأثیرشان باقی ماند. پلی‌گراف در دهه‌های بعد به شکل گسترده در تحقیقات جنایی و امنیتی استفاده شد و زن شگفت‌انگیز به یکی از نمادهای پایدار فرهنگ عامه تبدیل شد. نکتهٔ مهم این است که هر دو پدیده حول یک محور می‌چرخند: جست‌وجوی حقیقت در جهانی پر از فریب. میراث او در دو عرصه متفاوت، یادآور این است که علم و داستان می‌توانند زبان واحدی برای پرسیدن داشته باشند. بسیاری از تاریخ‌نگاران امروز معتقدند که مارستون، پیش از زمان خود، مفهوم «روان‌شناسی کاربردی در رسانه» را بنیان گذاشت. او نشان داد که نظریهٔ علمی اگر به زبان هنر ترجمه شود، می‌تواند بر نسل‌ها اثر بگذارد.

خلاصه

ویلیام مالتون مارستون، روان‌شناس و خالق زن شگفت‌انگیز، با اختراع آزمایش فشار خون سیستولیک در سال ۱۹۱۵، پایهٔ نخستین شکل دروغ‌سنج را گذاشت. او باور داشت که بدن انسان هنگام دروغ گفتن واکنش فیزیولوژیکی قابل‌اندازه‌گیری نشان می‌دهد. همین ایده، بعدها در قالب دستگاه پلی‌گراف توسعه یافت. سال‌ها بعد، او در دنیای کمیک ایدهٔ «طناب حقیقت» را به‌عنوان نماد همان جست‌وجوی علمی وارد کرد. هر دو اثر، چه علمی و چه داستانی، هدفی مشترک داشتند: آشکار کردن حقیقت در جهانی پر از فریب. با وجود انتقادها به دقت پلی‌گراف، نقش فرهنگی مارستون در پیوند علم و اسطوره انکارناپذیر است. میراث او یادآور این است که انسان، در هر عصر، همواره میان دانش و اخلاق در جست‌وجوی راهی برای شناخت حقیقت بوده است.

❓سؤالات رایج (FAQ)

۱. آیا ویلیام مارستون واقعاً دروغ‌سنج را اختراع کرد؟
او یکی از نخستین افرادی بود که در ۱۹۱۵ آزمون فشار خون سیستولیک را برای تشخیص دروغ ابداع کرد. این روش بعدها جزء اصلی دستگاه پلی‌گراف شد.

۲. چه ارتباطی میان پلی‌گراف و زن شگفت‌انگیز وجود دارد؟
مارستون همان پژوهشگر بود که طناب طلایی حقیقت را خلق کرد؛ ابزاری تخیلی که کارکردی نمادین از دروغ‌سنج داشت و افراد را به گفتن حقیقت وامی‌داشت.

۳. آیا پلی‌گراف امروزی دقیق است؟
خیر. پلی‌گراف تنها واکنش‌های فیزیولوژیکی مانند تغییر فشار خون و ضربان قلب را می‌سنجد و نمی‌تواند دروغ را با دقت مطلق تشخیص دهد.

۴. هدف مارستون از ساخت دروغ‌سنج چه بود؟
او می‌خواست رابطهٔ میان احساسات و صداقت را مطالعه کند و باور داشت که علم می‌تواند ابزار اخلاق و اعتماد اجتماعی شود.

۵. آیا زندگی شخصی مارستون بر آثارش اثر گذاشت؟
بله، روابط غیرمتعارف و نگرش فمینیستی او مستقیماً در شخصیت زن شگفت‌انگیز و فلسفهٔ صداقت و عشق بازتاب یافت.

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک»

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک».
با بیش از ۲۰ سال نویسندگی «ترکیبی» مستمر در زمینهٔ پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.
باشد که با هم متفاوت بیاندیشیم!

source

توسط salamathyper.ir