در سال ۱۹۱۰، در روستای گراند پکسلی از استان ریازان، مردی با ریشی بلند و چشمانی آرام در کنار چهار پسرش ایستاده است. لباس‌های کتانی‌شان ساده و کهنه‌اند، پاهایشان برهنه،و زمین زیر پایشان ترک‌خورده از خشکی تابستانی است. این تصویر، چکیده‌ای از زندگی دهقانان روس در سال‌های پایانی امپراتوری تزاری است؛ مردمانی که بار تولید غذای کشور را بر دوش داشتند اما خود، در فقر و بی‌ثباتی زندگی می‌کردند.

در نگاه نخست، عکس صرفاً سندی از گذشته است، اما در عمق آن، نشانه‌هایی از جامعه‌ای دیده می‌شود که در آستانه‌ی طوفان سیاسی قرار داشت. این پدر، که به دوربین با غرور و آرامش می‌نگرد، نماینده میلیون‌ها دهقانی است که قرن‌ها در سایه اشراف و نظام فئودالی کار کردند و حالا، با آغاز قرن بیستم، نخستین نشانه‌های آگاهی اجتماعی در میانشان جوانه زده بود.

زندگی دهقانان روس، سرشار از تضاد بود: بین ایمان مذهبی و خشم طبقاتی، بین سنت و امید به تغییر. در همین روستاها بود که تخم انقلاب کاشته شد، نه در شهرهای بزرگ. هر تصویر از یک خانواده روستایی، روایتی است از نظامی اجتماعی که در آستانه فروپاشی قرار داشت. این مقاله می‌کوشد از خلال همین تصویر، زندگی، کار، باور و سرنوشت دهقانان روس را در آغاز قرن بیستم بررسی کند؛ مردمانی که ساده می‌زیستند، اما بار بزرگ‌ترین دگرگونی سیاسی قرن را بر دوش داشتند.

۱- ساختار زندگی دهقانی در روسیه تزاری

در آغاز قرن بیستم، بیش از هشتاد درصد جمعیت روسیه در روستاها زندگی می‌کردند. نظام اجتماعی هنوز ریشه در فئودالیسم داشت، هرچند بردگی رسمی (serfdom) در نیمه قرن نوزدهم لغو شده بود. دهقانان، زمین را از اشراف اجاره می‌کردند و بخش عمده‌ی محصولشان را به مالکان تحویل می‌دادند. ابزار کشاورزی ابتدایی بود، گاوآهن چوبی و کار با دست، هنوز شیوه‌ی غالب تولید بود.

در چنین ساختاری، فقر موروثی بود. خانواده‌ها بزرگ بودند تا نیروی کار بیشتری فراهم شود و فرزندان از کودکی وارد کار مزرعه می‌شدند. نبود آموزش، به‌ویژه در مناطق دورافتاده، مانع هرگونه پیشرفت اجتماعی می‌شد. این کشاورز ریازانی و پسرانش نماد همین طبقه‌اند؛ نسلی که سخت‌کوش بود اما در چرخه‌ای از بدهی و ناامنی گرفتار شده بود.

با این حال، در میان دهقانان حس احترام به زمین و ارزش کار وجود داشت. مالکیت زمین برای آنان نه فقط منبع درآمد، بلکه مایه‌ی هویت بود. در فرهنگ روسی آن زمان، دهقان کسی بود که زمین را می‌شناخت، به خاک وفادار بود و در برابر طبیعت فروتنی داشت. همین پیوند عاطفی با زمین بعدها نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری جنبش‌های انقلابی ایفا کرد.

۲- فشارهای اقتصادی و سیاست‌های دولت تزاری

در دهه‌های پایانی قرن نوزدهم، دولت تزار برای تأمین هزینه‌های صنعتی‌سازی، مالیات سنگینی بر روستاها وضع کرد. دهقانان مجبور بودند بخش بزرگی از محصول خود را بفروشند تا مالیات بپردازند، در نتیجه خودشان گرسنه می‌ماندند. سیاست‌های وزارت دارایی در زمان سرگئی ویته (Sergei Witte) به توسعه‌ی راه‌آهن و کارخانه‌ها انجامید، اما بهای آن را روستاها پرداختند.

خشکسالی‌های مکرر و قحطی سال ۱۸۹۱، میلیون‌ها نفر را بی‌خانمان کرد. با وجود فقر، دولت همچنان صادرات غله را برای حفظ جایگاه اقتصادی کشور ادامه داد. این تناقض، شکاف طبقاتی را عمیق‌تر کرد. دهقانان احساس کردند که نظام تزاری نه تنها از آنان محافظت نمی‌کند، بلکه بقا و نانشان را نیز قربانی سیاست می‌کند.

در چنین شرایطی، مهاجرت داخلی آغاز شد. هزاران خانواده به امید زمین بهتر به سیبری و شرق روسیه رفتند. اما بسیاری در همان فقر باقی ماندند. مرد ریازانی در عکس، شاید هرگز نمی‌دانست که سرنوشت فرزندانش به سیاست‌هایی گره خورده که صدها کیلومتر دورتر در پترزبورگ تصمیم‌گیری می‌شد. همین فاصله میان قدرت مرکزی و روستا، زمینه‌ی بی‌اعتمادی گسترده به حکومت را فراهم کرد.

۳- نهاد خانواده و ارزش‌های سنتی در فرهنگ دهقانی

خانواده در روستاهای روسیه هسته‌ی اصلی جامعه بود. نظام خانوادگی گسترده (extended family) به این معنا بود که چند نسل زیر یک سقف زندگی می‌کردند. پدر نه تنها سرپرست اقتصادی، بلکه داور اخلاقی خانواده بود. عکس کشاورز و پسرانش در واقع تصویر یک نظام ارزشی است؛ وحدت، کار جمعی و اطاعت از بزرگ‌تر.

زندگی روزانه بر پایه‌ی کار بی‌وقفه می‌چرخید. زنان مسئول خانه و باغ بودند و مردان زمین را شخم می‌زدند. در شب‌های بلند زمستان، خانواده‌ها گرد چراغ نفتی می‌نشستند و داستان‌ها و افسانه‌ها نقل می‌کردند. مذهب ارتدوکس (Orthodox Christianity) در تمام جنبه‌های زندگی حضور داشت و کشیش روستا نقشی شبیه به معلم و مشاور اجتماعی داشت.

اما پشت این ثبات ظاهری، فشار روانی و خستگی مزمن پنهان بود. فقر و کار طاقت‌فرسا، امید را از بسیاری گرفته بود. با این حال، در همین فضا، نوعی وقار و استقامت شکل گرفت که در ادبیات روسی بعداً به نماد انسان روس بدل شد؛ انسانی که در رنج می‌زید اما کرامت خود را حفظ می‌کند.

۴- از آرامش ظاهری تا انفجار اجتماعی

دهه ۱۹۱۰ آخرین سال‌های آرامش پیش از انقلاب بود. در شهرها، روشنفکران و کارگران از عدالت اجتماعی سخن می‌گفتند و در روستاها، نارضایتی خاموش به تدریج افزایش می‌یافت. بسیاری از دهقانان در جنگ روسیه و ژاپن (Russo-Japanese War) شرکت کرده بودند و پس از بازگشت، دیگر نمی‌خواستند به همان شرایط قدیم برگردند. آنان نظم امپراتوری را پوسیده می‌دیدند.

در روستاهای ریازان و تامبوف، انجمن‌های محلی (rural communes) شکل گرفتند که گاه علیه مأموران مالیات مقاومت می‌کردند. در همین دوران، شعار «زمین برای دهقانان» (Land to the Peasants) وارد ادبیات سیاسی شد. عکس ۱۹۱۰ شاید از نظر ظاهری آرام باشد، اما در پس نگاه پدر و پسرانش، می‌توان خستگی تاریخی یک طبقه را دید که در آستانه انفجار است.

سال‌های پس از آن ثابت کرد که این خشم خاموش، نیروی محرک انقلاب ۱۹۱۷ شد. زمانی که حکومت تزار سقوط کرد، اولین اقدام انقلابیون تقسیم زمین‌ها بود. برای نخستین‌بار، دهقانان احساس کردند که صدایشان شنیده شده است. اما رؤیای عدالت روستایی دیری نپایید، زیرا نظام شوروی جدید نیز به کنترل دولتی زمین روی آورد و شکل تازه‌ای از نابرابری را پدید آورد.

۵- میراث فرهنگی و معنای انسان روستایی در تاریخ روسیه

چهره‌ی دهقان روس در فرهنگ ملی این کشور همواره نمادی از استقامت و ایمان بوده است. نویسندگانی چون تولستوی و چخوف در آثارشان، دهقان را وجدان اخلاقی ملت می‌دانستند. در واقع، پایداری او در برابر فقر و سرما، استعاره‌ای از روح روسی (Russian soul) بود.

با وجود گذشت بیش از یک قرن، تصویر پدر ریازانی و پسرانش هنوز در حافظه جمعی روسیه زنده است. این تصویر یادآور نسلی است که ساده می‌زیست اما در سکوتش قدرتی نهفته بود. آنان در میان خاک و کار، پیوندی عمیق با زمین داشتند که بعدها در سیاست و فرهنگ روسیه به عنصر هویتی تبدیل شد.

از دیدگاه جامعه‌شناسی تاریخی (historical sociology)، دهقانان روس نیروی پنهانی بودند که مسیر تاریخ را تغییر دادند. انقلاب، صنعتی‌سازی و حتی اصلاحات شوروی بدون آن‌ها ممکن نبود. در حقیقت، این مردان و پسران روستایی بودند که ستون فقرات جامعه را تشکیل می‌دادند و هر تحول سیاسی بر شانه‌هایشان بنا شد.

خلاصه

عکس خانواده‌ی دهقانی ریازان در سال ۱۹۱۰ فراتر از یک سند تاریخی است؛ روایتی از دگرگونی بزرگ اجتماعی در روسیه. این خانواده، نماینده میلیون‌ها انسان است که در فقر و تلاش بی‌پایان زندگی کردند و ناخواسته زمینه‌ساز انقلاب شدند. نظام فئودالی، سیاست‌های مالیاتی ظالمانه و بی‌توجهی دولت، دهقانان را به مرز نارضایتی رساند. در کنار این، پیوند عاطفی با زمین و حس عدالت، آنان را به نیرویی اجتماعی تبدیل کرد. این مقاله نشان می‌دهد که تاریخ روسیه را نمی‌توان بدون درک روح روستایی آن فهمید. دهقانان نه بازیگران حاشیه‌ای، بلکه معماران خاموش تحولات قرن بیستم بودند؛ مردمانی که در سختی زاده شدند، در سکوت کار کردند و میراثی ماندگار از استقامت انسانی برجای گذاشتند.

سؤالات رایج (FAQ)

۱. چرا دهقانان روس در آغاز قرن بیستم نقش مهمی داشتند؟
زیرا بیش از هشتاد درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند و فشار اقتصادی بر آنان تعیین‌کنندهٔ سرنوشت کل کشور بود.

۲. وضعیت اقتصادی دهقانان روس چگونه بود؟
اکثراً فقیر بودند، زمین را اجاره می‌کردند و بخش عمده محصولشان به مالکان می‌رسید، در حالی که مالیات‌های سنگین بر آنان تحمیل می‌شد.

۳. نقش مذهب در زندگی روستاییان چه بود؟
مذهب ارتدوکس در تمام جنبه‌های زندگی حضور داشت و روحانیان محلی نقش فرهنگی و اخلاقی مهمی ایفا می‌کردند.

۴. آیا انقلاب ۱۹۱۷ زندگی دهقانان را بهبود داد؟
در ابتدا امید ایجاد کرد اما به‌زودی با کنترل دولتی زمین و جمعی‌سازی اجباری (collectivization)، مشکلات تازه‌ای پدید آمد.

۵. میراث فرهنگی دهقانان در روسیه امروز چیست؟
دهقانان به نماد استقامت، کار و اخلاق تبدیل شده‌اند و در ادبیات و حافظه ملی جایگاهی ماندگار دارند.

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک»

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک».
با بیش از ۲۰ سال نویسندگی «ترکیبی» مستمر در زمینهٔ پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.
باشد که با هم متفاوت بیاندیشیم!

source

توسط salamathyper.ir