در دنیای سینما، صدا گاهی به‌اندازهٔ چهره در ذهن تماشاگر می‌ماند. صدای گرفته، زمخت و نافذ «همفری بوگارت» (Humphrey Bogart) یکی از آن نشانه‌هایی است که به‌محض شنیده‌شدن، هویت را فاش می‌کند. در فیلم‌هایی چون کازابلانکا «Casablanca» و شاهین مالت «The Maltese Falcon»، لحن خش‌دار و بم او نه فقط شخصیتش را ساخته، بلکه به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده است. این صدا به‌قدری خاص بود که بعدها حتی اصطلاحی پزشکی با نام او شکل گرفت: «سندروم بوگارت–باکال» (Bogart–Bacall syndrome)؛ اختلالی در تارهای صوتی (vocal cords) که در اثر فشار بیش‌ازحد بر صدا ایجاد می‌شود.

اما پرسش اصلی هنوز بی‌پاسخ مانده است. آیا این صدای خاص، نتیجهٔ ژنتیک و ویژگی طبیعی او بود؟ یا محصول سال‌ها سیگار، الکل و فشار بازیگری؟ یا شاید نتیجهٔ بیماری حنجره‌ای که در نهایت به مرگ او بر اثر سرطان مری و حنجره (esophageal and laryngeal cancer) انجامید؟

روایت‌ها دربارهٔ منشأ این صدا متناقض‌اند. برخی از هم‌دوره‌هایش گفته‌اند که بوگارت حتی در زندگی روزمره هم همین لحن خسته و خش‌دار را داشت. عده‌ای دیگر معتقدند که او این صدا را عمداً به‌عنوان بخشی از «پرسونا»ی سینمایی خود پرورانده بود. در هر حال، این پرسش همچنان زنده است: آیا صدای بوگارت نوعی استعداد طبیعی بود یا نشانه‌ای از یک آسیب جسمی؟

این صدا نماد مردانگی خسته، تلخی تجربه، و رازآلودگی شد. اما پشت آن صدای پرجذبه، ممکن است واقعیتی پنهان از رنج فیزیکی، فشار عصبی یا عادت‌های ناسالم نهفته باشد. در ادامه، به لایه‌های علمی و زیستی این رمزآلودترین صدا در تاریخ هالیوود می‌پردازیم.

۱. صدای بوگارت؛ امضای هنری یا هشدار زیستی؟

از همان نخستین فیلم‌های ناطق، صدای بوگارت توجه همگان را جلب کرد. این صدا ترکیبی بود از خشونت، گرفتگی و طنین بم، گویی در گلو سنگی قرار گرفته است. ویژگی‌ای که با شخصیت‌های سرد، عصبی و درون‌گرا در فیلم‌های نوآر (film noir) کاملاً سازگار بود. اما پشت این جذابیت سینمایی، احتمال آسیب صوتی جدی نهفته بود.

پزشکان می‌گویند چنین صدایی معمولاً زمانی ایجاد می‌شود که تارهای صوتی (vocal folds) به‌صورت ناصحیح و با فشار بسته شوند. نتیجهٔ آن صدایی خش‌دار است که در کوتاه‌مدت گیرایی دارد اما در درازمدت باعث التهاب، گره (nodule) و حتی پاره‌شدن بافت می‌شود. بعدها همین پدیده به‌نام «سندروم بوگارت–باکال» شناخته شد، هرچند این نام بیش از آنکه بر پایهٔ پروندهٔ پزشکی واقعی او باشد، استعاره‌ای از صدای خاص او و «لورِن باکال» بود.

۲. سیگار، الکل و حرفه‌ای که از صدا قربانی می‌گیرد

بوگارت از نوجوانی سیگاری سنگین بود و روزانه چندین پاکت مصرف می‌کرد. در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ میلادی، این عادت در میان بازیگران امری عادی تلقی می‌شد و حتی نشانه‌ای از «استایل مردانه» به حساب می‌آمد. اما چنین مصرف شدیدی نه‌تنها به حنجره آسیب می‌زند بلکه غشای داخلی گلو را خشک کرده و ارتعاش طبیعی تارهای صوتی را مختل می‌کند.

مصرف الکل، که در مورد بوگارت هم گزارش شده، این اثر را تشدید می‌کند. الکل با کاهش رطوبت و التهاب مکرر در مجرای تنفسی، کیفیت صوت را تغییر می‌دهد. ترکیب این دو عادت باعث ایجاد صدایی می‌شود که به‌طور دائم «خش‌دار» شنیده می‌شود. در واقع، ممکن است صدای بوگارت همان نتیجهٔ تدریجی این دو عادت بوده باشد، نه ژنتیک یا بیماری ذاتی.

۳. ژنتیک یا فیزیولوژی خاص حنجره؟

با وجود تأثیرات عادات، نمی‌توان نقش ساختار طبیعی بدن را نادیده گرفت. برخی بازیگران ذاتاً دارای تارهای صوتی ضخیم‌تر یا حفرهٔ حنجره‌ای (laryngeal cavity) عمیق‌تر هستند که موجب تولید صدایی بم و پرطنین می‌شود. در مورد بوگارت، عکس‌های پزشکی باقی‌مانده نشان می‌دهد که او ساختار استخوانی قوی و گردن کشیده‌ای داشت، که می‌تواند به این طنین بم کمک کرده باشد.

اما این تفاوت‌های فیزیولوژیک به‌تنهایی نمی‌توانند شدت خش‌صدا و گرفتگی دائمی او را توضیح دهند. اگر عامل ژنتیک نقش غالبی داشت، صدای او در سال‌های جوانی باید شفاف‌تر و کم‌تغییرتر می‌ماند. در حالی که صدای بوگارت در فیلم‌های پایانی‌اش به‌مراتب گرفته‌تر و خسته‌تر شده بود. این نشانه‌ای است از فرسایش تدریجی تارهای صوتی، نه ویژگی ارثی.

۴. سندروم بوگارت–باکال؛ از هالیوود تا پزشکی

در دههٔ ۱۹۷۰ اصطلاح «Bogart–Bacall syndrome» توسط پزشکان گوش، حلق و بینی مطرح شد. این سندروم به حالتی گفته می‌شود که فرد برای تقلید صدایی بم و مسلط، تارهای صوتی خود را بیش‌ازحد تحت فشار قرار می‌دهد. نتیجهٔ آن صدایی شبیه صدای بوگارت و لورِن باکال است. مبتلایان معمولاً بازیگران، گویندگان یا معلمان‌اند که به‌طور مزمن از صدای خود کار می‌کشند.

در این اختلال، تارهای صوتی به‌صورت ناقص به‌هم می‌رسند، فشار زیرگلویی (subglottic pressure) افزایش می‌یابد و صدایی بم، گرفته و گاهی با نفس همراه تولید می‌شود. گرچه نام این سندروم از بوگارت گرفته شده، هیچ سند بالینی در دست نیست که او واقعاً به آن مبتلا بوده باشد. اما او به‌نوعی الگوی فرهنگی و زبانی این پدیده شد: مردی که برای خلق کاریزما، صدایش را سوزاند.

۵. تغییر تدریجی صدای بوگارت در طول سال‌های کاری

اگر فیلم‌های «همفری بوگارت» را از دههٔ ۳۰ تا ۵۰ میلادی پشت‌سرهم ببینیم، یک تغییر تدریجی در صدایش کاملاً مشهود است. در آثار اولیه مانند «The Petrified Forest»، صدای او هنوز شفاف‌تر و دارای طنین طبیعی‌تری است. اما با رسیدن به دورهٔ طلایی‌اش در «Casablanca» و «The Big Sleep»، همان تُن صدای خش‌دار، بم و خسته شکل می‌گیرد که بعدها امضای او شد.

در اواخر دههٔ ۴۰ و اوایل ۵۰، گرفتگی صدا در فیلم‌هایی مثل «The African Queen» به حدی بود که منتقدان معاصر هم به آن اشاره کردند. این تغییر تدریجی نشان می‌دهد که منشأ صدا بیشتر حاصل فرسایش تدریجی بافت صوتی بوده است تا یک ویژگی مادرزادی. پزشکان امروز چنین روندی را نشانهٔ التهاب مزمن حنجره (chronic laryngitis) یا گره‌های صوتی (vocal nodules) می‌دانند.

۶. نقش بازیگری در شکل دادن به صدا

بوگارت در ایفای نقش‌هایش، صدایش را ابزار اصلی شخصیت‌سازی می‌دانست. لحن آرام، مکث‌های طولانی و نوع خاص اداکردن واژه‌ها بخشی از کنترل آگاهانهٔ او بر تصویر سینمایی‌اش بود. او در مصاحبه‌ای گفته بود که «مردهای واقعی داد نمی‌زنند، آهسته حرف می‌زنند تا بقیه گوش بدهند.» این جمله به‌خوبی نشان می‌دهد که او آگاهانه صدایی بم، آهسته و گرفته را به‌عنوان نشانه‌ای از اقتدار انتخاب کرده بود.

اما این انتخاب هنری هزینه داشت. صحبت مداوم در تُن بم (low pitch phonation) و با فشار زیاد، می‌تواند باعث اختلال در ارتعاش طبیعی تارهای صوتی شود. پزشکان این پدیده را «تولید صوتی اجباری» (forced phonation) می‌نامند. در بلندمدت، این فشارها سبب آسیب می‌شوند؛ دقیقاً همان چیزی که بعدها الهام‌بخش نام‌گذاری سندروم بوگارت–باکال شد.

۷. تأثیر روانی و فرهنگی صدای بوگارت

صدای بوگارت صرفاً یک پدیدهٔ زیستی نبود، بلکه به نماد فرهنگی تبدیل شد. در دوران پس از جنگ جهانی دوم، جامعهٔ آمریکا مردان خسته از جنگ، خیانت و دگرگونی‌های سریع اجتماعی را می‌دید. صدای بوگارت در ناخودآگاه جمعی مردم، بازتاب همین خستگی بود؛ لحن مردی که دنیا را فهمیده و دیگر امیدی ندارد.

تحلیل‌گران فرهنگی معتقدند که صدای بوگارت در فیلم‌های نوآر، نوعی «پاتوس مردانه» (male pathos) را بازتاب می‌داد. خش‌صدا بودن او نشانهٔ مردی بود که در درون خود زخمی دارد. در نتیجه، این ویژگی صوتی به بخشی از الگوی جذابیت سرد و درون‌گرای مردان سینمایی بدل شد و حتی بازیگران بعدی مانند «جک نیکلسون» و «هریسون فورد» از آن الگو گرفتند.

۸. بیماری یا انتخاب آگاهانه؟

با وجود نشانه‌های احتمالی از آسیب صوتی، برخی پژوهشگران بر این باورند که صدای بوگارت بیش از هر چیز حاصل انتخاب آگاهانه بوده است. او به‌خوبی می‌دانست که در بازاری پر از بازیگران خوش‌چهره، نیاز به تفاوت دارد. بنابراین صدایی که در آغاز شاید نشانهٔ التهاب ساده بود، به‌مرور به جزئی از «برند شخصی» او تبدیل شد.

با این حال، مرگ او در سال ۱۹۵۷ بر اثر سرطان مری و حنجره نمی‌تواند تصادفی تلقی شود. پژوهش‌های پزشکی نشان می‌دهد که قرار گرفتن طولانی در معرض دود تنباکو و الکل، احتمال بروز این سرطان‌ها را به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد. از این منظر، صدای بوگارت هم نشانهٔ هنری بود و هم هشدار زیستی از آسیبی که در درون در حال شکل‌گیری بود.

۹. پزشکی امروز چه می‌گوید؟

امروزه متخصصان صدا (phoniatrists) تأکید می‌کنند که صدای گرفتهٔ مداوم، اگر بیش از سه هفته ادامه یابد، باید بررسی شود. سندروم بوگارت–باکال در واقع به پزشکان یادآوری می‌کند که تقلید از صدای بم و سنگین، به‌ویژه برای گویندگان و بازیگران، می‌تواند به آسیب‌های غیرقابل‌برگشت منجر شود.

پژوهش‌های جدید با استفاده از ویدئواستروبوسکوپی (videostroboscopy) نشان داده‌اند که استفادهٔ مداوم از فشار در ناحیهٔ حنجره، سبب سفت‌شدن بافت مخاطی و تغییر در فرکانس طبیعی ارتعاش تارهای صوتی می‌شود. این همان چیزی است که در صدای بوگارت به گوش می‌رسید: ترکیبی از خستگی و طنین بم، که با افزایش سن شدت گرفت.

۱۰. میراث صدای بوگارت در دنیای مدرن

امروزه صدای خش‌دار بوگارت همچنان الهام‌بخش است. در صنعت تبلیغات، گویندگان مرد هنوز سعی می‌کنند همان تُن بم و گرفته را بازتولید کنند تا حس اعتماد، تجربه و اقتدار را منتقل کنند. حتی در بازی‌های ویدئویی، صداهای شخصیت‌های «کارکُشته و خسته از زندگی» اغلب با الگوی بوگارت طراحی می‌شوند.

از سوی دیگر، پزشکی صدا از نام او برای هشدار استفاده می‌کند. در مدارس بازیگری، اصطلاح «Don’t go full Bogart» به‌معنای «بیش‌ازحد بم حرف نزن» میان مربیان رواج یافته است. بدین‌ترتیب، میراث بوگارت دو چهره دارد: یکی نماد کاریزما و دیگری نشانهٔ فرسایش. صدایی که هم قهرمان ساخت و هم شاید جان آفریننده‌اش را گرفت.

خلاصه نهایی

صدای خش‌دار و نافذ «همفری بوگارت» حاصل ترکیبی از انتخاب هنری، عادت‌های ناسالم و فرسایش تدریجی تارهای صوتی بود. او با آگاهی از قدرت صدا، آن را به ابزاری برای خلق شخصیت‌های سرد و مرموز تبدیل کرد، اما همین کنترل اجباری بر صوت به مرور به آسیب حنجره انجامید. مصرف سنگین سیگار و الکل این آسیب را تشدید کرد و در نهایت به سرطان مری و حنجره منجر شد.

با وجود نبود شواهد پزشکی قطعی از ابتلای او به «سندروم بوگارت–باکال»، ویژگی‌های صوتی‌اش به‌خوبی با این اختلال هم‌خوانی دارد. صدای او نه‌تنها در ذهن مخاطبان، بلکه در فرهنگ پزشکی نیز ماندگار شد و به الهامی برای مفهوم «صدا به‌مثابه ابزار شخصیت‌سازی» تبدیل گشت. امروز، پزشکان و مربیان صدا صدای او را هم‌زمان نمونه‌ای از جذابیت و هشدار می‌دانند. میراث بوگارت نشان می‌دهد که زیبایی و آسیب می‌توانند در یک صدا هم‌زیست باشند.

❓ سؤالات رایج (FAQ)

۱. آیا همفری بوگارت واقعاً مبتلا به سندروم بوگارت–باکال بود؟
شواهد مستقیم پزشکی از او در دست نیست، اما ویژگی‌های صدایش با این سندروم هم‌خوانی دارد. نام این سندروم بعدها صرفاً برای توصیف نوع خاصی از فشار صوتی انتخاب شد.

۲. سندروم بوگارت–باکال دقیقاً چیست؟
اختلالی صوتی است که در آن فرد برای ایجاد صدای بم و قوی، تارهای صوتی را بیش‌ازحد منقبض می‌کند و باعث گرفتگی، التهاب یا گره صوتی می‌شود.

۳. آیا سیگار نقش اصلی در تغییر صدای بوگارت داشت؟
بله، مصرف سنگین سیگار و الکل از مهم‌ترین عوامل فرسایش حنجره و تغییر کیفیت صدا بودند و احتمال بروز سرطان را هم افزایش دادند.

۴. آیا صدای بوگارت در جوانی هم خش‌دار بود؟
در سال‌های اولیهٔ فعالیتش صدایش نرم‌تر بود و به‌مرور زمان به‌دلیل فشار صوتی و عادات ناسالم، به خش‌دارترین شکل خود رسید.

۵. آیا صدای بوگارت آگاهانه طراحی‌شده بود؟
تا حد زیادی بله. او برای ایجاد شخصیت‌های مقتدر و سرد، صدایش را بم‌تر و گرفته‌تر می‌کرد تا تأثیر عاطفی بیشتری داشته باشد.

۶. چرا این صدا هنوز الهام‌بخش است؟
زیرا حس واقع‌گرایی، تجربه و مردانگی خسته را منتقل می‌کند. در تبلیغات، سینما و حتی صداپیشگی دیجیتال هنوز از الگوی او الهام گرفته می‌شود.

For international readers:

You are reading 1pezeshk.com, founded and written by Dr. Alireza Majidi -the oldest still-active Persian weblog- mainly written in Persian but sometimes visible in English search results by coincidence.

The title of this post is The Mystery of Bogart’s Raspy Voice: Genetics, Habit, or Disease?. It explores how Humphrey Bogart’s iconic gravelly voice may have resulted from vocal strain, smoking, alcohol, and a condition later known as the Bogart–Bacall syndrome, which still serves as a warning for voice professionals today.

You can use your preferred automatic translator or your browser’s built-in translation feature to read this article in English.

 

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک»

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک».
با بیش از ۲۰ سال نویسندگی «ترکیبی» مستمر در زمینهٔ پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.
باشد که با هم متفاوت بیاندیشیم!

source

توسط salamathyper.ir