انشا درباره شغل آینده : نوشتن انشا در پایه های ابتدایی و حتی دوره اول راهنمایی ضروری است. پس باید موضوع خاص و زیبا و سرگرم کننده باشد. در ادامه همراه حرف تازه باشید.
۳ انشا درباره شغل آینده من برای تمامی مقاطع تحصیلی با مقدمه،بدنه و نتیجه گیری
انشا اول :
مقدمه :
قلم را در دست میگیرم و در مورد شغل مقدس و خطر ناک پلیسی انشا مینویسم .
بدنه :
من میخواهم در اینده پلیس شوم.یادتان هست وقتی بچه بودیم شعری در مورد پلیس ها مخواندیم ؟ میگفتمی ” شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره … “شغل پلیس ها و زندگی واقعی نیروی انتظامی در دنیای واقعی مثل این شعر سخت است .واقعا هر وقت مردم در خواب هستند یا روزهای تعطیل که مشغلول استراحت هستند یا موقع سرما و گرمادر خطر ناک ترین جا ها حضور دارند و با خطر ناک ترین افراد جامعه در حا مبارزه هستند.برای فهمین اهمیت کار پلیس کافی است تصور کنیم یک روز پلیس نبود. میتوانید تصور کنید چه اتفاقی می افتاد ؟شهر ها و روستان ها و کل کشور دچار نا امنی میشد و دزد ها ، قاتل ها و تبهکاران همه چیز را از بین می بردند.به همین خاطر من میخواهم وقتی بزرگ شدم پلیس بشوم و با دزد ها و تبهکاران و قاتلان مبارزه کنم . آنها را زندانی کنمتا مردم عادی بتوانند به خوبی و خوشی بدون ترس زندگی کنند .
نتیجه گیری :
امنیت نعمت بزرگی است که تا وقتی وجود دارد کسی به آن توجه نمیکند و وقتی از بین رفت تازه مردم متوجه میشوند که چقدر خوب است.به همین خاطر من میخواهم در آینده پلیس شوم.
انشا دوم :
همه ی ما رویاهایی برای آینده داریم و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. از وقتی کـه بچه بودم ؛ همیشه دوست داشتم فکر کنم کـه در آینده چه کاره خواهم شد. این رویاها گاهی تغییر می کنند ؛ اما یکی ازآن ها همیشه در دلم جای داشته اسـت.”
بدنه:
از وقتی کـه یادم می آید، همیشه دوست داشتم یک دانشمند شوم. دنیای علم و کشف رازهای طبیعت همیشه برایم جذاب بوده اسـت. دوست دارم در زمینه هایي مثل فضا ؛ روباتیک یا حتی داروسازی کار کنم. تصور اینکه بتوانم در زمینه هاي نوآوری و فناوری کار کنم و بـه پیشرفت دانش بشری کمک کنم، برایم هیجان انگیز اسـت.درکنار علاقه ام بـه علم ؛ من همچنین بـه فعالیت هاي اجتماعی و کمک بـه دیگران علاقه دارم. شاید بتوانم بـه عنوان یک دانشمند، در پروژه هایي کـه بـه حل مشکلات جهانی مانند تغییرات اقلیمی یا بیماری ها کمک می کنند ؛ شرکت کنم. می خواهم کاری کنم کـه نه تنها برای من جالب و هیجان انگیز باشد ؛ بلکه بـه التیام زندگی دیگران نیز کمک کند.
نتیجه گیری:
در نهایت ؛ من می دانم کـه برای رسیدن بـه رویایم نیاز بـه تلاش، پشتکار و یادگیری دائمی دارم. من بـه این فکر می کنم کـه هر قدم کوچکی کـه بـه سمت این هدف بر می دارم، مرا بـه رویای بزرگم نزدیک تر می کند. من آماده ام تا برای تحقق این رویا تلاش کنم و امیدوارم روزی بتوانم بـه عنوان یک دانشمند بـه جامعه و جهان کمک کنم.
انشا سوم :
مقدمه :
من دلم می خواهد وقتی بزرگ شدم معلم شوم. معلمی بهترین شغل دنیاست و البته زحمت و سختی زیادی هم دارد چون من می خواهم یک معلم نمونه باشم.
بدنه :
معلم مانند یک پیامبر است، علمی دارد که با آن چشم آدم ها را بینا می کند و کسی که بی سواد است مثل آدم کوری است که جایی را نمی بیند بنابراین من می خواهم چشم های کور آدم ها را درمان کنم و جهانی زیباتر را به آن ها نشان دهم، کارهای خوب یادشان بدهم و کمک شان کنم از کارهای بد دست بکشند.یک معلم نمونه فقط خواندن و نوشتن یاد نمی دهد، او راه و رسم درست زندگی کردن را یاد می دهد. من دوست دارم به دانش آموزان طوری درس بدهم که از درس خواندن لذت ببرند و عاشق درس و مدرسه باشند.معلمی شغلی است که می توانیم با آن به کشورمان بزرگ ترین خدمت را بکنیم. معلم می تواند انسان های بزرگی تربیت کند.بعضی وقت ها فکر می کنم معلم می تواند دنیا را تغییر دهد و می تواند جامعه خوبی بسازد. اگر معلم شوم می خواهم یک معلم واقعی باشم، از آن معلم هایی که انسان می سازند.
نتیجه :
بعد از پدر و مادر مهم ترین شخص در زندگی همه ما معلم است و تاثیر زیادی در آینده ما دارد. من می خواهم یک معلم باشم تا دنیا را تغییر دهم.
source