به گزارش سلامت نیوز به نقل از « هم میهن» آذر، ماه خوبی برای مهسا و علی و آیدا نبود. آنها وقتی هوا کدر میشود، سورُت سرما که بیداد میکند و بعد برق که میرود، برای درس خواندن با تنها گوشی خانه باید با هم رقابت کنند. مادر برای آنها تعیین کرده که مهسا که بزرگتر است، باید اول از همه از گوشی استفاده کند و بعد بقیه. آنها بچههای دیگری را هم در همسایگیشان در ورامین میشناسند که هرروز در خانهشان برای استفاده از نرمافزار «شاد» بینشان دعواست.
مهسا، علی و آیدا دانشآموزان یک مدرسه دولتیاند و همین، نخستین فرقشان را با دیگر بچهها مشخص کرده: «اجبار برای استفاده از نرمافزار شاد در روزهای غیرحضوری شدن مدارس.» این اجبار برای دانشآموزانی که در مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی درس میخوانند، وجود ندارد. آنها میتوانند «تلگرام»، «میت» و «واتسآپ» روی گوشیهایشان نصب کنند و بدون قطع و وصلی، با معلمانشان درسشان را بخوانند، هرچقدر هم که آموزشوپرورش آنها را بهطور ضمنی ملزم کرده باشد که از نرمافزار ایرانی استفاده کنند؛ در مدرسههایی که غذا، تغذیه و کلاسهای جور واجور، پولی است و وقتهایی که مدارس غیرحضوری میشود، پدر و مادرها میپرسند: «پس پول غذا را چه کسی به آنها برمیگرداند؟» و مدیران جواب میدهند: «هیچکس».
ولی مهسا، علی و آیدا وقتی مدرسهشان تعطیل میشود، همان ناهاری را میخورند که مادرشان در روزهای قبل هم برایشان آماده میکند. آنها تنها دغدغهشان میشود ساعتهایی که باید منتظر بنشینند تا نوبتشان شود و از ویدئوهای آپلودشده معلمانشان استفاده کنند. اینجا اما تازه قصه واقعی آغاز میشود. نرمافزار یا همان شبکه شاد مدام قطع است. روی صفحه گوشی یک جمله تکرار میشود: «برنامه در حال بهروزرسانی است.». ویدئوهای ضبطشده معلم، دانلود نمیشوند. آنها مینویسند، سلام و جوابی نمیآید. مینویسند: «خانم معلم هستید؟» و خانم معلم نیست؛ چون او هم دارد همه تلاشاش را میکند که به سلام گفتنهای 40 دانشآموزش، علیک بگوید اما مسیر، سختتر از اینهاست.
«از شبکه شاد در وقتهایی که تعطیلی و شلوغی کاربر نیست، میتوان استفاده کرد و گاهی کمککننده هم هست اما زمانی که شلوغ است ـ مثل تعطیلیهای اخیر ـ ترافیک آن عملاً استفاده از این شبکه را ناممکن میکند. ما در مدارس دولتی موظفیم که فقط از شبکه شاد استفاده کنیم و اجازه استفاده از بستر آنلاین دیگری را نداریم. ممکن است بعضی مدارس خودشان بهطور غیررسمی از نرمافزارهای دیگر استفاده کنند اما بهطور رسمی این اجازه را نداریم. ولی در مدراس غیرانتفاعی از بهترین فضاها برای آموزش آنلاین استفاده میکنند، کلاسهایشان بهطور منظم برگزار میشود و امکانات مختلفی دارد اما شبکه شاد اینطور نیست.
بنابراین در مواقعی که تعطیلیهای آلودگی هوا و سرما پیش میآید، عملاً دانشآموزان در آستانه امتحاناتشان، از آموزش رسمی محروم میشوند. این موضوع برای دانشآموزانی که آزمون نهایی دارند و در زمان جمعبندیاند، این یکهفته، 10 روز آموزش مفید و باکیفیت را از دست میدهند و همین هم خودش را در امتحانات نهایی نشان میدهد؛ آن هم در شرایطی که امسال، تاثیر قطعی معدل بر نتیجه کنکور وجود دارد. زمان کرونا تاثیر این موضوع کاملاً بر نتیجه کنکور دانشآموزان مشخص شد؛ آنها یکسال آموزش بیکیفیت مجازی داشتند.»
نرگس ملکزاده، معلم مهسا، علی و آیداست؛ در محلهای در ورامین. او سالهاست که معلم مقاطع مختلف مدارس و کارشناس آموزشی است و دو هفته گذشته را با سختی گذرانده؛ بیشتر از سختی دوران کرونا. آنچه این روزها او را بیش از همیشه اذیت کرده، تفاوتی است که بیشتر از قبل بین دانشآموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی احساس کرده. مثل یک زخم قدیمی که روی تن، یکبار دیگر سر باز کند؛ دقیقاً در همان محلی که بوده. او اسم این زخم را میگذارد «بیعدالتی آموزشی». میگذارد یک رود خروشان بیرحم که این روزها سرما و آلودگی هوا بین دانشآموزان فاصله انداخته.
«بنابراین ما اینجا از عدالت آموزشی حرف میزنیم؛ بچههایی که به لحاظ مالی، توان کافی دارند و میتوانند در مدارس غیرانتفاعی درس بخوانند، میتوانند اپلیکیشنهای خوب داشته باشند، آموزش خوب ببینند و… ولی در مدارس دولتی اینطور نیست؛ دانشآموزان مدام میگویند عکس نیامد، فیلم نیامد، شبکه شاد مدام در حال بهروزرسانی است، معلم یک پیام سلام مینویسد و 10 دقیقه بعد در گروه ارسال میشود.
همه این موارد واقعاً آزاردهنده است و ترجیح من بهعنوان معلم این است که این آموزش را نداشته باشم. الان خرید اشتراک اینترنت و داشتن گوشی همراه، یک مسئلهی حلشده است؛ اما ما هنوز در همین شهر خودمان ورامین، دانشآموزانی داریم که با گوشی همراه مشترک درس میخوانند و نمیتوانند بهموقع در کلاس، آنلاین شوند بنابراین بهصورت چرخشی، یک روز برادر از گوشی استفاده میکند و روز دیگر خواهر.»
اینها اما همه ماجرای این روزها نیست. قطعی برق در مناطق و شهرهای مختلف، همه را به دردسر انداخته. ملکزاده میگوید که نداشتن برق، خرید بستههای اینترنتی و قطع وایفای در خانهها از دیگر مشکلات این روزهاست. همه اینها موجب شده از دوم دیماه که امتحانات مدارس شروع شده، خیلی از معلمان نتوانند دروس را کامل تدریس یا دوره کنند؛ موضوعی که درگیری را در خانوادهها بیشتر کرده، بهویژه خانوادههایی که دانشآموز ابتدایی دارند.
«آقای پزشکیان که روی آموزش تاکید دارند، روی آموزش مجازی کار کنند. همیشه میدانیم که این موقع سال، آموزش مجازی میشود. همانطور که منِ معلم حواسم هست که درسها را زودتر تمام کنم تا وقت تکرارِ قبل از امتحانات را داشته باشم. مسئولان هم باید در این باره فکری کنند و برنامه بهتری داشته باشند.»
ضرر قطعی برق به بخش آموزش، حالا از میان گزارش جدید کمیسیون صنعت اتاق ایران درباره «چالشهای ناترازی انرژی برای بخش صنعت» هم پیداست؛ در این گزارش آمده است که بهازای هرروز فعالیت نکردن بخش آموزش در تعطیلات اخیر، 638 میلیارد و 300 میلیون تومان ضرر اقتصادی بهبار آمده است. کاربری در شبکه اجتماعی توئیتر، خلاصه وضعیت را اینطور نوشته است:
«اولش مثل یک مهمان ناخوانده بود؛ برقها یکروز در میان و هربار دو ساعت قطع میشدند. کمکم آن برنامهریزی نیمبند هم بهباد رفت و بیخبر قطع و وصل شدند. هربار که خاموشی آمد، انگار تکهای از نظم زندگیمان کنده شد. اما اینبار ماجرا فقط به خاموشی محدود نشد؛ اینترنت هم به خاموشی پیوست و آنتن موبایلها نیز از کار افتادند. حالا دیگر قطعشدن برق روزی دو بار، هربار بین ۴ تا ۶ ساعت، بخشی از زندگی ما شده است. دوساعتونیم صبح، یکساعتونیم شب. زمانهایی که نه کارمان پیش میرود، نه آرامش داریم. انگار بهجای اعتراض، توانستهایم راهی برای زندگی در تاریکی پیدا کنیم اما حقیقت این است که انسان برای روشنایی و پیشرفت ساخته شده، نه برای پذیرش خاموشی. هرچند عادت میکنیم، اما هربار با هر قطع و وصل، درونمان چیزی خاموش میشود. اینها مقدمهی محرومیتهای سنگینتری است.»
شاید یکی از این محرومیتها، احساس معلمها به خودشان باشد؛ به اینکه وقتی برق قطع میشود، مدارس تعطیل میشوند، سرما راه آنها را به کلاس میبندد و بعد اینترنت قطع میشود، شبکه شاد ظرفیتش پایین است و…، آیا معلم خوبی هستند؟ آیا آنطور که باید، به دانشآموزانشان توجه میکنند؟ آیا دانشآموزانشان وقتهایی که از آنها دورند، بیگانه میشوند؟
«سال 99 و با آمدن کرونا، اولش مسئولان آموزشوپرورش اصرار داشتند که حتماً ویدئوکال کنیم تا مطمئن شوند ما به اندازه کافی معلمیم. وقتی کلاس حضوری است، درِ کلاس بسته است ولی وقتی کلاسها آنلاین بود، ناظم هم پا به پای ما در کلاس حضور داشت و حتی به معلمان میگفت به دانشآموزانی که دوربینشان روشن است، تذکر حجاب بدهند. انگار علاوه بر رصد بچهها، ناظم رصد میکرد که آیا به اندازه کافی معلمان حواسشان است که به بچهها تذکر بدهند. علاوه بر ناظم، مشاور و معاون هم در کلاس حضور داشتند؛ یعنی سه نفر علاوه بر معلم. یکی از چالشها، همین عمومی شدن فضای کلاس است.
یکی دیگر از چالشها این است که تمام رابطهای که با بچهها از مهرماه ساختهایم، آذرماه که میآید و برای آلودگی هوا مدارس تعطیل میشود، خراب میشود. کلاس معلمان اصلی حفظ میشود اما کلاسهای فوقبرنامه و عملی، برنامهشان حذف میشود و رابطه این معلمان با دانشآموزان بهطور کامل از بین میرود. کلاسهای آنلاین و حضوری با هم خیلی فرق دارند؛ 80 دقیقه حضوری با آنلاین فرق میکند و در عمل نمیشود 80 دقیقه را آنلاین به همان کیفیت برگزار کرد.
این موضوع برای بچههای دبستانی خیلی سختتر است. خواستههای دیگری هم در این میان به وجود میآید؛ مثلاً در مدرسه غیرانتفاعی خانوادهای 150 میلیون تومان شهریه داده و وقتی کلاسها آنلاین میشود، میخواهد به همان کیفیت برگزار شود. حتی یادم هست پارسال که مدارس بهدلیل آلودگی هوا تعطیل شده بود، خانوادهها میگفتند پس پولی که برای ناهار دادهاند چه میشود و مسئولان مدرسه جوابی نداشتند که بدهند. مدام داریم سعی میکنیم که به کلاس وصل شویم؛ در طول دو ساعت فقط داریم سعی میکنیم که همهمان وصل شویم. یکی از معلمان میگفت بهدلیل فشار و اضطرابی که تحمل میکند، گریهاش میگیرد.
مشکل دیگر این است که برق میرود؛ تعدادی از دانشآموزان سر کلاس آنلاین برقشان میرود و عملاً نمیتوانند سر کلاس بمانند. الان چون بهدلیل کمبود انرژی، کلاسها تعطیل میشود، آموزشوپرورش چک میکند که خیلی وقتها کلاسهای حضوری هم نصف جمعیت باشد یا میگویند کادر به مدرسه نروند. یعنی داستان با زمان ممنوعیتهای کرونا فرق دارد. بچهها هم این اضطراب را دارند، ارتباط قطع میشود و خیلی مضطرب میشوند که از کلاس جا بمانند. باید دید اینکه کلاً کلاسها تعطیل شود، آسیبهایش چقدر کمتر است از اینکه «مثلاً» کلاسها آنلاین برگزار شود؟»
نفیسه، معلم یک دبستان دولتی در تهران است و بارها صدای مضطرب و نگران همکارهایش را از پشت تلفن شنیده که از او میپرسیدند، باید با این وضعیت چه کنند؟ آنها جمعی از معلمان سراسر کشورند که گرفتار شبکه شاد شدهاند. خشایار فهیم، مدیر محصول «شاد»، همین چندروز پیش وجود اختلال در شبکه شاد را پذیرفت و گفت که بهدلیل افزایش تعطیلیها، استفاده از شبکه شاد هم افزایش داشته و حتی در یک روز بهصورت همزمان دو میلیون و 900 هزار دانشآموز از شبکه شاد استفاده کرده بودند. به گفته او، حدوداً 15 تا 16 میلیون نفر بهصورت روزانه از شاد استفاده میکنند.
نادیده گرفتن مادران شاغل، یکی دیگر از نارضایتیها در روزهای گذشته است. فاطمه صالحی، مادر سه فرزند است و حالا شغل دومی هم در خانه پیدا کرده؛ کار کردن درسها با بچههایش و آمادهکردنشان برای امتحانات دیماه.
«فرض بر این است که همه مادران دانشآموزان بیکارند، کنار بچه تماممدت مینشینند و هر مسئلهای وجود داشته باشد، وظیفه مادر است که آن را برطرف کند. اساساً بستر آموزش شاد بهصورت کلاسهای مجازیای که دانشآموزان و معلمان با هم آنلاین شوند، شکل نمیگیرد و وقتی این ارتباط برقرار نمیشود تصور کنید که بچهها و مادرانشان چقدر عصبی میشوند. از طرف دیگر هم معلمان موظفند اگر دانشآموزان در کلاس حضور نداشته باشند یا تکالیفشان را نفرستند، آنها را توبیخ کنند و با این شرایط، این کار واقعاً سخت است.
این مقاومت که نمیپذیرند «شبکه شاد درست کار نمیکند»، برای ما عجیب است. آنچه برای من خیلی آزاردهنده است این است که مسئولیت آلودگی هوا مشخصاً با سیستم تصمیمگیرنده و حکمران است و اینکه مسئولیت دانشآموزان از عهده آنها برداشته شده، من را خیلی ناراحت میکند؛ یعنی شما اگر بهواسطه آلودگی هوا، مجبور به تعطیلی مدارس و تعطیل کردن سیستم تحصیلی شوید، یک مسئولیت و هزینه برای دولت محسوب میشود و برای اینکه هزینه را به حداقل برسانید، باید تصمیمگیریای باشد و اقدامی صورت بگیرد.
بعد از دوران کرونا و عادی شدن آموزش غیرحضوری بهجای حضوری، همین هزینه اندکی هم که دولت باید بابت کوتاهی خودش پرداخت کند، پرداخت نمیکند و بهراحتی میگوید آموزش در بستر غیرحضوری اتفاق میافتد. درحالیکه سوای اینکه ما از نظر محتوای آموزشی در وضعیت اسفباری بهسر میبریم و سیلابسهای درسی ما وحشتناک و سنگین است، همینها در بستر مجازی تبدیل به هیچ میشود؛ مثلاً در زنگ ریاضی معلم در ویدئویی، چندسوال میفرستد و دانشآموز باید آنها را حل کند و بفرستد. واقعیت این است که این آموزش، هیچ کیفیتی ندارد و همین الان هم ما از نظر آموزشی و کیفیت تحصیلی وضع خوبی در سطح جهانی نداریم و این مسئله روزبهروز بدتر هم میشود.
الان وقتی من یک بچه کلاس هفتمی، کلاس پنجمی و کلاس اولی را میبینم که این بچهها در ابتداییترین موضوعاتی که باید در مدرسه یاد میگرفتند، ضعف جدی دارند؛ از درست قلم دست گرفتن تا موضوعاتی که موجب اختلال یادگیری میشد، همه اینها در آموزش غیرحضوری اتفاق افتاده است. حالا میگوییم آن زمان مجبور بودیم و کرونا بود ولی الان واقعاً با این مسئله نمیتوانم کنار بیایم که آموزش غیرحضوری باشد و همه سختی بار آموزش بهعلاوه مشکل جدی نرمافزار و اینترنت را به دوش خانواده بیاندازیم و تمام.
این در نظر گرفته نمیشود که سطح آموزش به حداقلش میرسد، روزانه تعداد زیادی از زنان و دانشآموزان نادیده گرفته میشوند؛ اینکه این موضوع روی زندگی شغلی مادر، رابطه مادر و کودک و اعصاب آنها چه تاثیری میگذارد، در نظر گرفته نمیشود. من مدام به دوستانم وقتی از من میپرسند که فردا هم مدارس تعطیلند، میگویم که نگویید تعطیل است؛ در روزهای تعطیلی مدارس، من، هم مادرم و هم معلم؛ باید پا به پای هر سه فرزندم بنشینم و با آنها درسهایشان را کار کنم.»
در منابع خبری و سازمانی وزارت آموزشوپرورش درباره شبکه شاد نوشته شده است: «شبکه آموزشی دانشآموز با سرواژه شاد، نرمافزاری ارتباطی و آموزشی است که در پی دنیاگیری ویروس کرونا در ایران بهدلیل عدم امکان حضور دانشآموزان در مدارس ایران، توسط تیم برنامهنویسان همراه اول راهاندازی شد. صاحب امتیاز این نرمافزار وزارت آموزشوپرورش ایران است و دانشآموزان، معلمان و مدیران، افرادی هستند که از این برنامه استفاده میکنند.
در ابتدا در ۱۶ فروردینماه 1399 نرمافزار شاد فقط روی برنامههای پیامرسان اجرا میشد و مدیران، معلمان و دانشآموزان نیاز داشتند که یکی از پیامرسانهای سروش، گپ، آیگپ یا روبیکا را نصب کنند اما در ۲۱ فروردینماه وزارت آموزشوپرورش از نرمافزار شاد بدون نیاز به این پیامرسانها رونمایی کرد. بنا بر ادعای معاون وقت آموزش متوسطه وزیر آموزشوپرورش، حدود ۸۴ درصد از دانشآموزان ایران عضو این شبکه اجتماعیاند.
بهدلیل تأکید آموزشوپرورش در نصب و استفاده از این نرمافزار، تعداد زیادی از دانشآموزان که دسترسی به اینترنت و گوشی هوشمند برای آنها فراهم بود، در این شبکه دانشآموزی فعال شدند. تا ۱۳ مهرماه سال ۱۳۹۹ تعداد ۱۱ میلیون و ۴۰۸ دانشآموز در شبکه شاد حضور پیدا کردند. با بهروزرسانی گستردهای که برای این برنامه صورت گرفت، چهاردهم شهریورماه ۱۳۹۹، امکانات بیشتری به این برنامه اضافه شد.»
معلمان و خانوادهها اما میگویند، این شبکه راه درازی دارد تا به سطحی از کسب رضایت کاربران برسد. آنها میگویند مسئله اول، زیرساخت آموزش آنلاین است؛ اینکه نرمافزاری که برای این آموزش بهکار میرود، کاربری درست و سهولت کاربری برای بچهها ندارد، همچنان بهطور وسیعی در حال استفاده است.
«در دوران کرونا با وضعیت پیشبینینشدهای روبهرو شدیم که مجبور بودیم از این نرمافزار استفاده کنیم ولی از آن زمان بهبعد با وجود اینکه وقت برای اصلاحات لازم و تقویت شبکه شاد وجود داشت، شاهد تغییر محسوسی نبودیم. اول اینکه این نرمافزار روی گوشیهایی که سیستم عاملشان ایاواس است تقریباً کار نمیکند؛ من دانشآموزانی دارم که چون گوشیهای همراهشان آیفون است، نمیتوانند وارد این نرمافزار شوند. وقتی هم به مسئولان مدارس اعلام میکنیم، میگویند بله میدانیم که روی گوشیهای آیفون کار نمیکند.
کلاً هم به ما میگویند، بالاخره باید بپذیرید که وقتی آلودگی و برودت هوا وجود دارد، مدارس بهصورت آنلاین ادامه کار میدهند. میگویند خودتان فکری کنید که بچه بتواند درساش را بخواند. یعنی این را مسئله خانواده میدانند و اگر نتوانست هزینه کند و مشکل را حل کند، دیگر مسئله خودش است. مسئله دیگر اینکه، در این نرمافزار و ساعت کار مدرسه تقریباً نمیشود ویدئویی را آپلود کرد و وقتی هم به هزار زحمت ویدئو را آپلود میکنیم، ویدئو دانلود نمیشود. اگر دانلود شود، از بچهها خواسته میشود که ویدئو را ببینند و مشکلی داشتند بگویند ولی خب موضوع این است که بیشترشان نمیتوانند این ویدئوها را دانلود کنند.»
مسعود، معلم یک دبیرستان دولتی در تهران، برای گفتن این جملات بارها به زحمت میافتد؛ گویی اینبار آلودگی هوا و تعطیلات، ابر تاریکی شده بر زندگی حرفهایاش و حالا دانشآموزانش را از او گرفته است.