معرفی نویسنده – جاناتان هیلمن
جاناتان هیلمن (Jonathan Hillman)، نویسنده، پژوهشگر و تحلیلگر برجسته حوزه ژئوپلیتیک و اقتصاد بینالملل است. او بهعنوان یکی از کارشناسان ارشد مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی (CSIS) در واشنگتن، به تحلیل استراتژیهای زیرساختی جهانی و روابط اقتصادی میان کشورها میپردازد. هیلمن، فارغالتحصیل دانشگاه براون (Brown University) و مدرسه حکومت جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد (Harvard Kennedy School) است. تخصص او در زمینه سیاستهای تجاری، امنیت اقتصادی و تأثیر توسعه زیرساختها بر نظام جهانی، او را به یکی از تحلیلگران برجسته در این حوزه تبدیل کرده است.
نوشتههای هیلمن بر بررسی نقشههای ژئوپلیتیکی مدرن، با تأکید ویژه بر جاهطلبیهای اقتصادی چین، تمرکز دارد. کتاب «جاده جدید امپراتور» نمونهای برجسته از تحقیقات او در زمینه پروژه کمربند و جاده چین است که بهعنوان بزرگترین طرح توسعه زیرساختی قرن شناخته میشود. او در آثار خود تلاش میکند از طریق مطالعه عمیق اسناد، مصاحبههای میدانی و دادههای اقتصادی، نگاهی بیطرفانه اما واقعبینانه به این پروژه عظیم ارائه دهد. هیلمن با سبکی تحلیلی و دقیق، تأثیر این پروژه را بر کشورهای در حال توسعه و نظام بینالمللی بررسی میکند و مخاطب را با پیچیدگیها و تناقضهای موجود در آن روبهرو میسازد.
۱. طرحی جاهطلبانه برای قرن جدید – پروژهای که جهان را به هم متصل میکند
پروژه کمربند و جاده چین (Belt and Road Initiative – BRI) که در کتاب «جاده جدید امپراتور» به آن پرداخته شده است، بزرگترین طرح توسعه زیرساختی در دوران مدرن محسوب میشود. این پروژه که در سال ۲۰۱۳ توسط شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، معرفی شد، هدف آن ایجاد شبکهای گسترده از جادهها، خطوط ریلی، بنادر و خطوط انرژی است که قارههای آسیا، اروپا و آفریقا را به هم متصل کند. این طرح عظیم که به «جاده ابریشم جدید» شهرت یافته است، به چین کمک میکند تا نقشی محوری در تجارت جهانی ایفا کند و از نفوذ اقتصادی و سیاسی خود برای شکلدهی به نظم نوین بینالمللی بهره بگیرد.
هیلمن این پروژه را با نگاهی استراتژیک بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه چین با تمرکز بر توسعه زیرساختها، خود را به مرکز جغرافیای اقتصادی جهان تبدیل میکند. این پروژه نهتنها راهی برای تقویت تجارت و گسترش بازارهای چین است، بلکه ابزاری برای انتقال فناوری، قدرت نرم و نفوذ دیپلماتیک به مناطق کمتر توسعهیافته محسوب میشود. طرح کمربند زمینی به شبکهای از جادهها و خطوط ریلی متصل است که شرق آسیا را به غرب اروپا پیوند میدهد، در حالی که راه ابریشم دریایی شامل بنادر و مسیرهای دریایی است که از سواحل چین تا آفریقا و خاورمیانه امتداد دارد.
هیلمن تأکید میکند که این پروژه، فراتر از یک طرح اقتصادی است و در واقع یک استراتژی چندلایه برای تسلط بر زیرساختهای جهانی و ایجاد وابستگی متقابل با کشورهای شرکتکننده است. او این طرح را به «رشتههای ابریشمی مدرن» تشبیه میکند که از طریق سرمایهگذاریهای عظیم، کشورهای هدف را به شبکهای از روابط اقتصادی و سیاسی پیچیده گره میزند. پروژه کمربند و جاده، اگرچه ظاهری توسعهمحور دارد، اما در بطن خود پرسشهایی درباره وابستگی اقتصادی، حاکمیت ملی و توازن قدرت بینالمللی ایجاد میکند.
۲. اقتصاد و سیاست در هم تنیده – توسعه زیرساخت یا ابزار قدرت؟
یکی از ایدههای کلیدی کتاب، ارتباط پیچیده میان توسعه اقتصادی و سیاست جهانی است. هیلمن به دقت توضیح میدهد که پروژه کمربند و جاده تنها به دنبال ایجاد فرصتهای اقتصادی نیست، بلکه چین از این طرح بهعنوان ابزاری برای گسترش نفوذ سیاسی خود استفاده میکند. او این پروژه را نوعی «دیپلماسی زیرساختی» مینامد که در آن سرمایهگذاریهای چین در کشورهای هدف، نهتنها توسعه اقتصادی ایجاد میکند، بلکه اهرمهای فشار سیاسی و دیپلماتیک را نیز برای چین فراهم میآورد.
در طول کتاب، هیلمن به مثالهایی از کشورهایی اشاره میکند که با دریافت وامهای بزرگ از چین برای پروژههای زیرساختی، بهطور فزایندهای به پکن وابسته شدهاند. این وابستگی اقتصادی، چین را قادر میسازد تا از نفوذ خود برای تحمیل سیاستهای دلخواهش استفاده کند. برای مثال، پروژههای عظیمی مانند بندر هامبانتوتا در سریلانکا یا خطوط ریلی در آفریقا نشان میدهند که چگونه این سرمایهگذاریها بهتدریج به اهرمهای قدرت سیاسی تبدیل شدهاند.
هیلمن همچنین به این نکته میپردازد که کشورهای ضعیفتر اغلب بهدلیل نبود منابع مالی داخلی، مجبور به پذیرش شرایط نابرابر قراردادهای چین میشوند. این شرایط، امکان کنترل استراتژیک بر زیرساختهای حیاتی را به چین میدهد و در مواقع بحران، این نفوذ میتواند به فشارهای سیاسی و نظامی تبدیل شود. نویسنده با بررسی دقیق این روابط، نشان میدهد که پروژه کمربند و جاده بیشتر شبیه به یک طرح ژئوپلیتیکی است که از زیرساختها بهعنوان اسب تروای نفوذ استفاده میکند.
۳. نفوذ زیرساختی چین در آسیا و فراتر از آن – راه ابریشم نوین در عمل
کتاب به بررسی مسیرهای توسعه این پروژه در مناطق مختلف جهان میپردازد و نشان میدهد که چگونه چین با سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل، انرژی و ارتباطات، به شبکهای جهانی از نفوذ دست یافته است. هیلمن به پروژههای بزرگی مانند بندر گوادر در پاکستان اشاره میکند که بخشی از کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) است و بهعنوان یک مرکز لجستیکی برای تجارت دریایی عمل میکند. این بندر، نهتنها به چین اجازه میدهد به آبهای گرم خلیج فارس دسترسی داشته باشد، بلکه کنترل استراتژیک بر مسیرهای تجاری منطقه را نیز به آن میدهد.
نویسنده همچنین به پروژههایی در آفریقا، مانند خطوط ریلی در کنیا و بندرهای تانزانیا، اشاره میکند که به چین کمک کردهاند به منابع طبیعی غنی دست یابد و بازارهای جدیدی برای محصولات خود ایجاد کند. در اروپا، بندر پیرئوس در یونان بهعنوان دروازهای برای ورود محصولات چینی به اتحادیه اروپا عمل میکند. این پروژهها نشان میدهند که چین از کمربند و جاده برای ایجاد پیوندهای استراتژیک استفاده میکند که فراتر از اهداف اقتصادی است و بعد ژئوپلیتیکی عمیقی دارد.
۴. دیپلماسی بدهی و دامهای اقتصادی – وابستگی به جای توسعه؟
یکی از هشدارهای اصلی کتاب، مسئله «دیپلماسی بدهی» است که بهعنوان یکی از استراتژیهای پرمناقشه چین مطرح شده است. هیلمن توضیح میدهد که بسیاری از کشورهای مشارکتکننده در پروژه کمربند و جاده، بهدلیل دریافت وامهای سنگین و نبود منابع داخلی برای بازپرداخت آنها، در تله بدهی چین گرفتار شدهاند. این کشورها مجبور شدهاند کنترل پروژههای کلیدی، مانند بنادر و خطوط ریلی، را به چین واگذار کنند.
نمونه برجسته این مسئله، بندر هامبانتوتا در سریلانکاست. این کشور پس از ناتوانی در پرداخت بدهیهای خود، مجبور شد کنترل بندر را به مدت ۹۹ سال به چین اجاره دهد. این نوع وابستگی مالی، باعث نگرانیهای گستردهای درباره حاکمیت ملی و نفوذ اقتصادی چین شده است. هیلمن این پدیده را به استعمار مدرن تشبیه میکند، جایی که بدهیها ابزار کنترل هستند.
۵. فرصتی برای توسعه یا تهدیدی پنهان؟ – دو روی سکه جاده ابریشم
هیلمن با نگاهی متوازن به این پروژه، فرصتها و چالشهای آن را بررسی میکند. از یک سو، پروژه کمربند و جاده نوید توسعه زیرساختهای حیاتی در کشورهایی را میدهد که بهشدت به سرمایهگذاری نیاز دارند. این پروژهها میتوانند رشد اقتصادی را تسریع کرده و اشتغالزایی ایجاد کنند. برای مثال، ساخت خطوط راهآهن، بنادر و نیروگاهها، به توسعه حملونقل و انرژی در مناطق محروم کمک میکند.
اما از سوی دیگر، این توسعه میتواند به وابستگی سیاسی و اقتصادی منجر شود. هیلمن هشدار میدهد که پروژههای چین اغلب فاقد شفافیت هستند و مدیریت ضعیف میتواند منجر به فساد و نابرابری بیشتر شود. بسیاری از کشورها به جای بهرهمندی پایدار، با بدهیهای سنگین و پروژههای ناتمام مواجه شدهاند که در نهایت باعث بیثباتی اقتصادی و اجتماعی میشود.
در نهایت، کتاب خواننده را با پرسشهای اساسی درباره نیت واقعی این پروژه و پیامدهای بلندمدت آن روبهرو میکند. آیا چین بهدنبال کمک به توسعه جهانی است یا در تلاش برای تسلط اقتصادی و سیاسی بر جهان؟ این دوگانگی، در قلب تحلیلهای هیلمن قرار دارد.
۶. تأثیر فرهنگی و اجتماعی پروژه – نفوذ نرم چین در جادههای ابریشم مدرن
پروژه کمربند و جاده نهتنها یک طرح اقتصادی و زیرساختی است، بلکه ابزاری قدرتمند برای نفوذ فرهنگی چین در سراسر جهان محسوب میشود. جاناتان هیلمن در کتاب «جاده جدید امپراتور» نشان میدهد که چین چگونه از این پروژه برای ترویج فرهنگ، زبان و ایدئولوژی خود بهره میبرد. از ایجاد مؤسسات کنفوسیوس برای آموزش زبان چینی گرفته تا برنامههای تبادل فرهنگی و رسانهای، چین سعی دارد تصویری مثبت و قدرتمند از خود ارائه دهد.
این پروژه به چین امکان میدهد تا از طریق سرمایهگذاری در مدارس، دانشگاهها و مراکز فرهنگی، نفوذ نرم (Soft Power) خود را افزایش دهد. برای مثال، در آفریقا و آسیای مرکزی، چین با ارائه بورسیههای تحصیلی و حمایت از پروژههای آموزشی، نسل جدیدی از رهبران را تربیت میکند که از نظر فکری و فرهنگی به چین نزدیک هستند.
اما هیلمن تأکید میکند که این نفوذ فرهنگی میتواند به ناپدید شدن هویتهای محلی منجر شود. کشورهایی که در پروژه مشارکت دارند، بهطور فزایندهای با ورود محصولات فرهنگی، رسانههای تحت کنترل دولت چین و تبلیغات ایدئولوژیک مواجه میشوند. این امر باعث ایجاد نگرانیهایی درباره اثرات بلندمدت فرهنگی این پروژه شده است. بهعبارتدیگر، چین از مسیرهای جاده ابریشم جدید، نهتنها کالا و سرمایه، بلکه ارزشها و پیامهای فرهنگی خود را نیز صادر میکند.
۷. نقش فناوری و زیرساختهای دیجیتال – ابریشم دیجیتال و کنترل دادهها
هیلمن در این کتاب به نقش فناوریهای نوین در پروژه کمربند و جاده میپردازد و آن را بخشی از استراتژی دیجیتال چین معرفی میکند. این جنبه از پروژه که بهعنوان «ابریشم دیجیتال» (Digital Silk Road) شناخته میشود، شامل توسعه شبکههای فیبر نوری، زیرساختهای ارتباطی، سیستمهای هوشمند و فناوریهای 5G در سراسر جهان است. چین از این طریق، نهتنها زیرساختهای فیزیکی بلکه زیرساختهای اطلاعاتی را نیز به کنترل خود درمیآورد.
هیلمن توضیح میدهد که شرکتهای چینی مانند هواوی Huawei و زدتیای ZTE بهعنوان پیمانکاران اصلی این پروژه عمل میکنند و با ارائه فناوریهای پیشرفته، کشورهای مشارکتکننده را به شبکههای ارتباطی خود متصل میکنند. این شبکهها، امکان نظارت و کنترل اطلاعات را برای چین فراهم کرده و نگرانیهایی درباره حریم خصوصی و امنیت سایبری ایجاد کرده است.
به گفته نویسنده، ابریشم دیجیتال یکی از راههای کلیدی چین برای تبدیل شدن به قدرت برتر فناوری است. چین با ایجاد وابستگی دیجیتال، نفوذ خود را از طریق مدیریت دادهها و کنترل اطلاعات تقویت میکند. این مسئله، رقابتی شدید با غرب ایجاد کرده و چشمانداز آینده اقتصاد دیجیتال جهانی را تحت تأثیر قرار داده است.
۸. رویکرد ایالات متحده و غرب – مقابله با نفوذ چین یا پذیرش واقعیت؟
هیلمن در این بخش به واکنشهای کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، نسبت به پروژه کمربند و جاده میپردازد. آمریکا و متحدانش این طرح را بهعنوان تهدیدی برای نظم جهانی مبتنی بر قوانین بینالمللی ارزیابی کردهاند. آنها نگران هستند که چین از طریق این پروژه، وابستگی اقتصادی ایجاد کند و کشورهای در حال توسعه را تحت نفوذ خود بگیرد.
هیلمن توضیح میدهد که ایالات متحده تلاش کرده است با ارائه طرحهای جایگزین، مانند «شبکه آبی» (Blue Dot Network) و برنامه «بازسازی بهتر» (Build Back Better)، به رقابت با چین بپردازد. بااینحال، این تلاشها تاکنون بهدلیل کمبود سرمایهگذاری و نبود انسجام استراتژیک، نتوانستهاند با ابعاد عظیم پروژه چین رقابت کنند.
نویسنده تأکید میکند که یکی از مشکلات اصلی غرب در مقابله با پروژه چین، رویکرد کوتاهمدت آنها در مقایسه با برنامههای بلندمدت چین است. چین با استفاده از دیپلماسی زیرساختی، سرمایهگذاریهای پایدار انجام داده است، درحالیکه غرب هنوز به طرحهای پراکنده و مقطعی متکی است.
۹. پیامدهای زیستمحیطی پروژه – توسعه یا تخریب طبیعت؟
یکی از جنبههای چالشبرانگیز پروژه کمربند و جاده که هیلمن به آن پرداخته، تأثیرات زیستمحیطی آن است. ساخت جادهها، بنادر، خطوط ریلی و سدها اغلب منجر به تخریب محیط زیست، نابودی جنگلها، آلودگی منابع آبی و جابهجایی جمعیتهای بومی شده است. نویسنده تأکید میکند که این پروژهها بدون مطالعات کافی درباره اثرات محیط زیستی آغاز شدهاند و در بسیاری از موارد، اعتراضات محلی را برانگیختهاند.
هیلمن با ارائه مثالهایی از پروژههای تخریبی در آفریقا و جنوب شرقی آسیا، هشدار میدهد که این مدل توسعه میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به اکوسیستمهای حساس وارد کند. او همچنین به کمبود شفافیت در گزارشهای زیستمحیطی پروژهها اشاره میکند و این مسئله را به یکی از ضعفهای اصلی طرح تبدیل میسازد.
درعینحال، نویسنده خاطرنشان میکند که چین تلاش کرده است این نگرانیها را با برنامههای سبز و سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر کاهش دهد. بااینحال، این اقدامات هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارند و تضمینی برای پایداری زیستمحیطی پروژهها وجود ندارد.
۱۰. چین و چالشهای داخلی پروژه – فساد، مدیریت ضعیف و هزینههای بالا
هیلمن در این بخش به مشکلات داخلی چین در اجرای پروژه کمربند و جاده اشاره میکند. او توضیح میدهد که فساد مالی، سوءمدیریت و هزینههای بیشازحد، برخی از پروژهها را به بنبست کشانده است. در بسیاری از موارد، شرکتهای چینی پروژههایی را بدون برنامهریزی کافی آغاز کردهاند که به شکست مالی یا فنی منجر شده است.
نویسنده به بحران بدهی در خود چین اشاره میکند و هشدار میدهد که هزینههای سنگین این پروژه میتواند اقتصاد داخلی این کشور را تحت فشار قرار دهد. بسیاری از بانکها و مؤسسات مالی چینی با وامدهی بیشازحد به پروژههای زیربنایی، با خطر افزایش بدهیهای بد مواجه هستند.
هیلمن همچنین به فشارهای سیاسی داخلی بر دولت چین اشاره دارد. با افزایش اعتراضها به فساد و نارضایتی از هزینههای بالای پروژهها، چین مجبور شده است در برخی مناطق برنامههای خود را بازبینی یا متوقف کند. این چالشها نشان میدهند که پروژه کمربند و جاده با وجود جاهطلبیهایش، همچنان با موانع قابلتوجهی در داخل و خارج روبهرو است.
۱۱. مدیریت بحرانها و ریسکها – آزمونهای واقعی برای استراتژی چین
جاناتان هیلمن در ادامه تحلیل خود، به چالشهای عملیاتی و بحرانهایی که پروژه کمربند و جاده با آنها مواجه شده است، میپردازد. او توضیح میدهد که چین در بسیاری از کشورها با مخالفتهای محلی، بیثباتیهای سیاسی و اعتراضات اجتماعی مواجه شده است. در مواردی، نارضایتی مردم به دلیل جابهجاییهای اجباری، عدم شفافیت در قراردادها و اثرات زیستمحیطی باعث توقف پروژهها شده است.
برای مثال، در مالزی، دولت جدید این کشور پس از افشای فساد گسترده در قراردادهای مرتبط با پروژههای چین، مجبور شد برخی از آنها را متوقف یا مجدداً مذاکره کند. این بحرانها چین را مجبور کردهاند تا در مدیریت ریسکهای مالی و سیاسی تجدیدنظر کند. هیلمن نشان میدهد که چین چگونه از مذاکرات پشت پرده و دیپلماسی اقتصادی برای حل این بحرانها استفاده کرده است.
نویسنده تأکید میکند که این رویدادها نهتنها پروژههای زیرساختی چین را به چالش کشیدهاند، بلکه به اعتبار بینالمللی این کشور نیز آسیب رساندهاند. او همچنین به وابستگی بیشازحد برخی کشورها به چین اشاره میکند که باعث شده کنترل راهبردی پروژهها از دست دولتهای محلی خارج شود. این بحرانها نشان میدهند که پروژه کمربند و جاده با وجود مقیاس عظیم خود، به شدت به مدیریت بحران و سیاستهای انعطافپذیر نیاز دارد.
۱۲. دیدگاههای جهانی درباره پروژه – تقسیم جهان به حامیان و منتقدان
هیلمن در این بخش به نظرات و واکنشهای بینالمللی نسبت به پروژه کمربند و جاده میپردازد. او نشان میدهد که چگونه برخی کشورها این پروژه را بهعنوان فرصتی برای توسعه و رشد اقتصادی میبینند، درحالیکه دیگران آن را تهدیدی برای حاکمیت ملی و امنیت اقتصادی خود تلقی میکنند.
کشورهای در حال توسعه، بهویژه در آفریقا و آسیای مرکزی، پروژههای چین را بهعنوان فرصتی برای بهبود زیرساختهای عقبمانده و جذب سرمایهگذاریهای کلان میبینند. این کشورها با امید به رشد اقتصادی، پذیرای سرمایهگذاریهای چینی شدهاند. بااینحال، برخی از این کشورها پس از مواجهه با بدهیهای سنگین، نسبت به پیامدهای بلندمدت آن ابراز نگرانی کردهاند.
در مقابل، کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، این پروژه را بهعنوان تهدیدی برای نظم جهانی مبتنی بر قوانین موجود میدانند. هیلمن به این نکته اشاره میکند که برخی از کشورها، مانند هند و ژاپن، برنامههای جایگزینی برای رقابت با پروژه چین ارائه دادهاند. به گفته نویسنده، شکاف میان حامیان و منتقدان این پروژه نشاندهنده تقابل ژئوپلیتیکی بین چین و قدرتهای غربی است که میتواند آینده روابط بینالملل را شکل دهد.
۱۳. آینده پروژه کمربند و جاده – جاهطلبیهای بیپایان یا سقوط تدریجی؟
در بخشهای پایانی، هیلمن به بررسی آینده پروژه کمربند و جاده میپردازد و سناریوهای مختلفی را مطرح میکند. او توضیح میدهد که این پروژه باوجود مقیاس عظیم و سرمایهگذاریهای کلان، با چالشهایی مانند بحرانهای اقتصادی، اعتراضات اجتماعی و فشارهای بینالمللی روبهرو است.
از یک سو، اگر چین بتواند بر این چالشها غلبه کند و سرمایهگذاریها را به شکلی پایدار مدیریت کند، پروژه کمربند و جاده میتواند به موتور محرک توسعه جهانی تبدیل شود. چین با ایجاد شبکهای از زیرساختها، به یک هاب تجاری جهانی بدل میشود که نظم اقتصادی آینده را شکل میدهد.
از سوی دیگر، هیلمن هشدار میدهد که بحرانهای مالی، مخالفتهای سیاسی و نارضایتیهای زیستمحیطی ممکن است باعث کند شدن یا حتی توقف این پروژه شوند. وابستگی شدید کشورهای شرکتکننده به چین، همچنین میتواند زمینهساز تنشهای سیاسی و امنیتی شود که این پروژه را به مسیری پرخطر تبدیل میکند.
۱۴. نتیجهگیری – پروژهای تاریخی با پیامدهای پیچیده
هیلمن در نهایت نتیجه میگیرد که پروژه کمربند و جاده چین، فراتر از یک طرح اقتصادی، بازتابی از رقابتهای ژئوپلیتیکی و تغییرات قدرت در جهان است. این پروژه، به چین امکان میدهد تا از طریق دیپلماسی زیرساختی، نقش خود را بهعنوان قدرتی جهانی تثبیت کند.
او همچنین بر دوگانگی این پروژه تأکید میکند؛ از یک سو، فرصتهایی برای توسعه اقتصادی و بهبود زیرساختها ایجاد میکند، اما از سوی دیگر، نگرانیهایی درباره وابستگی مالی، دخالت سیاسی و تخریب محیط زیست به وجود میآورد. این تناقضها، پروژه کمربند و جاده را به یک موضوع بحثبرانگیز در سیاست جهانی تبدیل کردهاند.
کتاب با نگاهی واقعبینانه به آینده این پروژه، خواننده را به تأمل درباره پیامدهای آن دعوت میکند. آیا این طرح میتواند نویدبخش توسعه پایدار باشد یا تبدیل به ابزاری برای اعمال سلطه خواهد شد؟ هیلمن بدون قضاوت قطعی، مخاطب را با پرسشهایی باز و عمیق رها میکند تا خودش درباره مسیر پیش روی جهان تصمیم بگیرد.
کتاب جاده جدید امپراتور
چین و پروژه قرن
The Emperor’s New Road
نویسنده: جاناتان هیلمن
مترجم: محمدحسین باقی
انتشارات: دنیای اقتصاد
تعداد صفحه:416
این نوشتهها را هم بخوانید
source