چرا پایان زخم کاری برای خیلی‌ها تعجب‌آور بود؟

بسیاری از مخاطبان سریال زخم کاری از پایان‌بندی آن شگفت‌زده شدند و برخی حتی آن را غیرمنتظره و ناعادلانه دانستند. اما اگر کسی داستان کلی کتاب اتللو را خوانده بود یا فیلم‌های مشهوری که از این اثر اقتباس شده‌اند را دیده بود، می‌توانست از همان ابتدا حدس بزند که این داستان چگونه به پایان می‌رسد. واقعیت این است که آخرین فصل زخم کاری از نمایشنامه‌ی اتللو، اثر ویلیام شکسپیر الهام گرفته ، جایی که حسادت، خیانت و دسیسه سرنوشت شخصیت‌ها را رقم می‌زند. البته، اینکه چرا باید سریالی ایرانی با این اثر کلاسیک پیوند بخورد یا ادعای آن را دارد بحث دیگری است. اما نکته‌ی مهم اینجاست که بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی از الگوی خاصی در پایان‌بندی پیروی می‌کنند. در این الگو، فردی که از دیدگاه رسمی و جاری در کشور شخصیتی نامطلوب محسوب می‌شود، نباید حتی به طور نسبی کامیاب شود. بنابراین، با توجه به این رویکرد، شاید این پایان برای بینندگان ایرانی‌پسندتر و منطبق با چارچوب‌های رایج در سینما و تلویزیون کشور باشد.


خلاصه داستان اتللو

اتللو، فرمانده‌ای مغربی در ارتش ونیز، عاشق دزدمونا، دختر یک سناتور ثروتمند، می‌شود و با او ازدواج می‌کند. این ازدواج مخالفت‌های زیادی را برمی‌انگیزد، اما دزدمونا از عشق خود دفاع می‌کند. یاگو، مشاور اتللو، از او به خاطر ترفیع نگرفتن متنفر است و تصمیم می‌گیرد با نیرنگ و دروغ، او را نابود کند. یاگو با ایجاد شک و سوءظن در ذهن اتللو، او را متقاعد می‌کند که دزدمونا به او خیانت کرده است. برای اثبات خیانت، یاگو از دستمالی که اتللو به دزدمونا هدیه داده بود، استفاده می‌کند و آن را در اتاق کاسیو، یکی از افسران ارتش قرار می‌دهد تا اتللو باور کند که همسرش وفادار نیست. اتللو که از حسادت و خشم نابینا شده، دزدمونا را به خیانت متهم می‌کند و در نهایت او را می‌کشد. پس از مرگ دزدمونا، حقیقت آشکار می‌شود و مشخص می‌شود که یاگو تمام ماجرا را ساخته و پرداخته کرده است. اتللو که خود را مقصر می‌داند، در نهایت با خنجری خودکشی می‌کند. یاگو دستگیر می‌شود، اما حاضر نمی‌شود که دلیل واقعی اعمال خود را توضیح دهد. نمایشنامه با مرگ قهرمانان اصلی و مجازات خیانتکاران به پایان می‌رسد. این داستان یکی از تلخ‌ترین تراژدی‌های شکسپیر است که نشان می‌دهد چگونه حسادت و دروغ می‌تواند حتی قوی‌ترین افراد را به سقوط بکشاند.


۱- اتللو، یکی از تاریک‌ترین و تراژیک‌ترین آثار شکسپیر

کتاب اتللو یکی از نمایشنامه‌های تراژیک شکسپیر است که بر حسادت و خیانت تمرکز دارد. این داستان در مورد اتللو، یک فرمانده مغربی (مراکش امروزی) است که به دزدمونا، همسر وفادارش شک می‌کند و در نهایت تصمیمی فاجعه‌بار می‌گیرد. اما ریشه‌ی این سوءظن، چیزی جز دسیسه‌ها و دروغ‌های یاگو، شخصیت خبیث نمایشنامه نیست. یاگو، نماد شرارت، دروغ‌پردازی و توطئه‌چینی است به سبب حسادت به اتللو، نقشه‌ای بی‌رحمانه طراحی می‌کند تا زندگی او را نابود کند. نمایشنامه اتللو در کنار دیگر آثار شکسپیر مانند مکبث و هملت، به عنوان یکی از عمیق‌ترین تراژدی‌های روان‌شناختی در تاریخ ادبیات جهان شناخته می‌شود. این نمایشنامه، نشان می‌دهد که چگونه یک مجموعه دروغ ساده می‌تواند بنیان یک عشق را ویران کند و انسان را به ورطه‌ی جنون بکشاند. تراژدی اتللو از آنجا سرچشمه می‌گیرد که شخصیت اصلی تا پایان داستان از حقیقت آگاه نمی‌شود و تصمیمی می‌گیرد که دیگر راه بازگشتی برایش باقی نمی‌گذارد.


۲- یاگو، یکی از بدنام‌ترین شرورهای تاریخ نمایشنامه‌نویسی

شخصیت یاگو در کتاب اتللو یکی از منفورترین و پیچیده‌ترین شرورهای تاریخ ادبیات نمایشی است. برخلاف بسیاری از شخصیت‌های شرور که دلیل مشخصی برای اقدامات خود دارند، یاگو بیشتر برای لذت و حسادت شخصی خود دست به توطئه می‌زند. او در ظاهر خود را دوست و مشاور قابل اعتماد اتللو نشان می‌دهد، اما در پشت پرده نقشه‌ای دقیق طراحی می‌کند تا شک و تردید را در ذهن اتللو پرورش دهد. نکته‌ی جالب این است که یاگو نه‌تنها خود دروغ می‌گوید، بلکه دیگران را نیز مجبور به دروغ گفتن می‌کند تا بتواند داستان جعلی خود را تقویت کند. این شخصیت نمادی از نیرنگ، ریاکاری و سوءاستفاده از اعتماد دیگران است و بسیاری از پژوهشگران ادبی معتقدند که او یکی از ماهرتـرین و خطرناک‌ترین شخصیت‌های خبیث در آثار شکسپیر است. برخی حتی یاگو را با شخصیت‌هایی مانند مکبث و کلودیوس در نمایشنامه‌ی هملت مقایسه می‌کنند، اما تفاوت اصلی در اینجاست که یاگو برای قدرت یا تاج‌وتخت نمی‌جنگد؛ او صرفاً برای ویرانی زندگی دیگران لذت می‌برد.


۳- اقتباس‌های سینمایی متعدد از اتللو، از اورسن ولز تا لارنس فیشبرن

نمایشنامه‌ی اتللو در طول سال‌ها، بارها و بارها در سینما و تلویزیون اقتباس شده است. یکی از برجسته‌ترین نسخه‌ها، فیلم اتللو (Othello) محصول ۱۹۵۲ به کارگردانی اورسن ولز (Orson Welles) است که یکی از وفادارترین اقتباس‌ها به متن اصلی نمایشنامه‌ی شکسپیر محسوب می‌شود. در سال ۱۹۶۵ نیز نسخه‌ی دیگری با بازی لارنس اولیویه (Laurence Olivier) ساخته شد که اجرای او از شخصیت اتللو همچنان یکی از ماندگارترین بازی‌ها در تاریخ سینما است. اما یکی از معروف‌ترین نسخه‌های مدرن این داستان، فیلم اتللو (۱۹۹۵) با بازی لارنس فیشبرن (Laurence Fishburne) در نقش اتللو و کنت برانا (Kenneth Branagh) در نقش یاگو بود. این فیلم به دلیل سبک کارگردانی منحصربه‌فرد و بازی بی‌نظیر بازیگرانش، همچنان به‌عنوان یکی از بهترین اقتباس‌های سینمایی از آثار شکسپیر شناخته می‌شود.


۴- ارتباط داستان اتللو با زخم کاری؛ از توطئه تا پایان تراژیک

آخریم فصل سریال زخم کاری که در ایران محبوبیت زیادی پیدا کرد، الهام گرفته از داستان اتللو است. در این سریال، شخصیت مالک به نوعی بازتابی از اتللو است که تحت تأثیر دروغ‌ها و خیانت‌های اطرافیانش قرار می‌گیرد. همان‌طور که یاگو با دسیسه‌های خود ذهن اتللو را مسموم می‌کند، در زخم کاری هم اطلاعات غلط و شایعات سمیرا، زندگی شخصیت اصلی را به نابودی می‌کشاند. در هر دو داستان، حسادت، خیانت و بی‌اعتمادی، نیروی محرک فاجعه‌ی نهایی هستند. پایان‌بندی زخم کاری برای بسیاری از بینندگان غافلگیرکننده بود، اما اگر نگاهی به ریشه‌ی داستانی آن بیندازیم، متوجه می‌شویم که این پایان، در حقیقت بازآفرینی مدرن یکی از تراژدی‌های ماندگار تاریخ ادبیات است.


۵- چرا پایان‌بندی‌های تراژیک در سینما و ادبیات تأثیرگذارتر هستند؟

نمایشنامه‌ی اتللو و فیلم‌های اقتباسی از آن، همگی پایان‌های تراژیک و تلخی دارند، اما چرا چنین پایان‌هایی تأثیر عمیق‌تری بر مخاطب می‌گذارند؟ دلیل اصلی این است که داستان‌هایی با پایان غم‌انگیز، احساسات واقعی‌تر و عمیق‌تری را در بیننده برمی‌انگیزند. در اتللو، شخصیت اصلی پس از فهمیدن حقیقت، دیگر فرصتی برای جبران ندارد و این مسئله احساس اندوه و ناتوانی شدیدی در مخاطب ایجاد می‌کند. در دنیای سینما نیز، بسیاری از فیلم‌های بزرگ و ماندگار، پایان‌هایی تلخ و تکان‌دهنده دارند که باعث می‌شود آن‌ها در ذهن مخاطب ثبت شوند. نمونه‌هایی مانند هملت، مکبث، رومئو و ژولیت یا حتی فیلم‌های مدرنی مانند پدرخوانده و هفت، همگی نشان می‌دهند که تراژدی یکی از تأثیرگذارترین قالب‌های داستان‌گویی در تاریخ سینما و ادبیات است.


۶- نام اصلی نمایشنامه اتللو طولانی‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید

نمایشنامه‌ای که امروزه با نام اتللو شناخته می‌شود، در حقیقت عنوانی بسیار طولانی‌تر داشت. نام اصلی این اثر در اولین نسخه منتشرشده در سال ۱۶۲۲ این بود: “تراژدی اتللو، مغربی ونیز” (The Tragedy of Othello, the Moor of Venice). انتخاب این عنوان به وضوح بر ریشه‌های نژادی اتللو تأکید داشت و نشان می‌داد که او از جامعه ونیزی متمایز است. این مسئله در تمام نمایشنامه دیده می‌شود، زیرا یکی از دلایلی که دیگران او را از دزدمونا جدا می‌دانند، بیگانه بودن او در جامعه سفیدپوستان ونیز است. این مسئله در اقتباس‌های سینمایی نیز مورد توجه بوده است، زیرا اتللو در بیشتر فیلم‌ها توسط بازیگران سیاه‌پوست یا کسانی با ظاهر شرقی‌تر بازی شده است. در دوران شکسپیر، بازیگران سفیدپوست برای بازی در نقش اتللو از گریم تیره (Blackface) استفاده می‌کردند، که امروزه یک اقدام نژادپرستانه تلقی می‌شود! این نمایشنامه یکی از اولین آثار مهم ادبی بود که به نژادپرستی و تأثیر آن بر روابط اجتماعی و عاشقانه پرداخت. بنابراین، عنوان اصلی آن نیز نشان می‌دهد که مسئله نژاد و پذیرش اجتماعی، در ساختار این تراژدی نقشی کلیدی دارد.


۷- شخصیت دزدمونا یکی از مستقل‌ترین زنان در نمایشنامه‌های شکسپیر است

اگرچه بسیاری از شخصیت‌های زن در نمایشنامه‌های شکسپیر به عنوان قربانی جامعه و سرنوشت به تصویر کشیده شده‌اند، اما دزدمونا در اتللو یکی از جسورترین و مستقل‌ترین زنان این نمایشنامه‌نویس محسوب می‌شود. او برخلاف خواسته خانواده‌اش، تصمیم می‌گیرد که با اتللو ازدواج کند و برخلاف بسیاری از زنان در آن دوران، بدون توجه به قضاوت جامعه از همسرش حمایت می‌کند. دزدمونا نمادی از عشق بی‌قیدوشرط و وفاداری واقعی است، اما همین ویژگی‌ها در نهایت باعث مرگ او می‌شود. در بخشی از نمایشنامه، او در برابر اتهامات ناعادلانه‌ی اتللو قرار می‌گیرد، اما هرگز تسلیم نمی‌شود و تا آخرین لحظات زندگی، سعی دارد بی‌گناهی خود را ثابت کند. این شخصیت در اقتباس‌های سینمایی نیز معمولاً به عنوان زنی قوی، مهربان اما قربانی سوءظن و خیانت دیگران به تصویر کشیده شده است. برخی منتقدان معتقدند که دزدمونا نه‌تنها نماد عشق، بلکه نماد سرنوشت زنانی است که قربانی جامعه‌ای مردسالار می‌شوند.


۸- یکی از اولین اقتباس‌های سینمایی از اتللو، نسخه‌ای صامت بود

در سال ۱۹۲۲، یکی از اولین اقتباس‌های سینمایی از نمایشنامه اتللو ساخته شد که یک فیلم صامت و سیاه‌وسفید آلمانی بود. این فیلم توسط دیمیتری بوچووتسکی (Dimitri Buchowetzki) کارگردانی شد و امیل یانینگز (Emil Jannings) در نقش اتللو بازی کرد. با توجه به اینکه سینما در آن زمان هنوز به فناوری صدا دسترسی نداشت، تمام دیالوگ‌های نمایشنامه شکسپیر به صورت بین‌نویس (Intertitles) نمایش داده می‌شدند. این فیلم یکی از نخستین تلاش‌ها برای تبدیل آثار ادبی شکسپیر به سینمای مدرن بود و نشان داد که داستان‌های او حتی بدون دیالوگ‌های شاعرانه نیز تأثیرگذار هستند. جالب اینجاست که در این فیلم، شخصیت یاگو پررنگ‌تر از همیشه به تصویر کشیده شد و تأکید بیشتری روی توطئه‌چینی و فریبکاری او وجود داشت. این فیلم پس از اکران، تحسین منتقدان را برانگیخت، اما امروزه کمتر از آن یاد می‌شود. با این حال، همچنان یکی از نخستین و مهم‌ترین تلاش‌ها برای اقتباس از اتللو در سینما به شمار می‌رود.


۹- فیلم اُتلو ساخته اورسن ولز، تحت سخت‌ترین شرایط تولید شد

در سال ۱۹۵۲، کارگردان مشهور اورسن ولز (Orson Welles) یکی از به‌یادماندنی‌ترین نسخه‌های سینمایی اتللو را ساخت. اما آنچه این فیلم را متمایز می‌کند، شرایط سختی است که در آن تولید شد. ولز برای تأمین بودجه فیلم، مجبور شد در چندین پروژه سینمایی دیگر بازی کند و دستمزدش را صرف ادامه فیلم‌برداری کند. گاهی اوقات، فیلم‌برداری به دلیل کمبود بودجه متوقف می‌شد و ولز مجبور بود ماه‌ها صبر کند تا بتواند ادامه پروژه را انجام دهد. در برخی صحنه‌ها، به دلیل اینکه بازیگران اصلی حضور نداشتند، ولز از بدلکاران و بازیگران جانشین استفاده کرد. با وجود این مشکلات، این فیلم یکی از وفادارترین و هنری‌ترین اقتباس‌های سینمایی از اتللو محسوب می‌شود. اجرای ولز در نقش اتللو و استفاده از نورپردازی درخشان و سبک بصری خاص او باعث شد که این فیلم به یکی از شاهکارهای سینمایی اقتباسی از شکسپیر تبدیل شود.


۱۰- داستان اتللو بارها در فرهنگ‌های مختلف بازنویسی شده است

نمایشنامه اتللو نه‌تنها در قالب فیلم‌های سینمایی، بلکه در فرهنگ‌ها و ادبیات مختلف جهان مورد اقتباس قرار گرفته است. در ادبیات ژاپن، نمایشنامه‌ای به نام “بانشو سارای” (Bansho Saray) وجود دارد که شباهت زیادی به اتللو دارد و به نوعی نسخه‌ی شرقی این تراژدی محسوب می‌شود. در دنیای مدرن، بسیاری از نویسندگان و فیلم‌سازان از این نمایشنامه الهام گرفته‌اند و آن را به داستان‌های معاصر و امروزی تبدیل کرده‌اند. یکی از نمونه‌های مشهور در سینمای هالیوود، فیلم O (2001) است که داستان اتللو را به محیط یک دبیرستان آمریکایی مدرن منتقل می‌کند. در فرهنگ‌های مختلف، مضمون خیانت، حسادت و فریبکاری که در این نمایشنامه مطرح شده است، همچنان به عنوان موضوعی جذاب و ماندگار برای داستان‌سرایی باقی مانده است. این نشان می‌دهد که اتللو، فراتر از یک نمایشنامه کلاسیک، به بخشی از فرهنگ جهانی تبدیل شده است.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید ​

source

توسط salamathyper.ir