بی‌اشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) یکی از اختلالات جدی سلامت روان است که با کاهش شدید مصرف غذا، ترس از افزایش وزن و اختلال در تصویر بدن همراه است. این بیماری می‌تواند منجر به اضطراب، افسردگی و سوءتغذیه شود. پژوهشی جدید نشان داده است که بی‌اشتهایی عصبی ممکن است حداقل تا حدی ناشی از تغییر در عملکرد انتقال‌دهنده‌های عصبی (Neurotransmitters) در مغز باشد. اگرچه هنوز تمام مکانیسم‌های این بیماری به‌طور کامل شناخته نشده‌اند، این یافته‌ها می‌توانند به درک بهتر علل آن کمک کنند و راه‌های مؤثرتری برای درمان ارائه دهند.

نقش گیرنده‌های اوپیوئیدی در بی‌اشتهایی عصبی

تحقیقات پیشین نشان داده‌اند که بی‌اشتهایی عصبی با تغییرات گسترده در ساختار مغز مرتبط است. پژوهش‌های انجام‌شده روی موش‌ها نیز نشان داده‌اند که کمبود انتقال‌دهنده‌ی عصبی استیل‌کولین (Acetylcholine) در جسم مخطط (Striatum)، که نقش مهمی در سیستم پاداش و حرکت مغز دارد، ممکن است در این بیماری دخیل باشد. مطالعه‌ی جدید گیرنده‌های مو-اوپیوئیدی (Mu-Opioid Receptor – MOR) را بررسی کرده است، که بخشی از یک سیستم پیچیده‌ی اوپیوئیدی در مغز هستند و بر رفتارهای تغذیه‌ای، از جمله تأمین انرژی و لذت از غذا، تأثیر دارند. محققان دریافتند که میزان دسترسی به این گیرنده‌ها در بخش‌هایی از مغز که مسئول پردازش پاداش هستند، در بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی افزایش یافته است.

فعالیت اوپیوئیدی مغز در بی‌اشتهایی عصبی و چاقی متفاوت است

سیستم انتقال‌دهنده‌های اوپیوئیدی (Opioid Neurotransmission) نقش کلیدی در تنظیم اشتها و احساس لذت در مغز دارد. پژوهشگران دریافتند که در بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی، تنش اوپیوئیدی در مغز نسبت به افراد سالم بالاتر است. این یافته‌ها در تضاد با تحقیقاتی است که نشان داده‌اند در افراد چاق، فعالیت این سیستم کاهش می‌یابد. به‌عبارتی، سیستم اوپیوئیدی مغز در تنظیم اشتها، هم در کاهش شدید وزن و هم در افزایش وزن، نقش دارد. این تفاوت نشان می‌دهد که تغییرات در گیرنده‌های اوپیوئیدی ممکن است مستقیماً در مکانیسم‌های بی‌اشتهایی عصبی و چاقی تأثیرگذار باشند.

مغز حتی در شرایط سوءتغذیه، انرژی مورد نیاز خود را حفظ می‌کند

در این پژوهش، محققان علاوه بر بررسی گیرنده‌های اوپیوئیدی، میزان مصرف گلوکز در مغز بیماران را نیز اندازه‌گیری کردند. آن‌ها دریافتند که مغز بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی تقریباً به همان اندازه‌ی افراد سالم گلوکز مصرف می‌کند، حتی اگر بدن دچار کمبود شدید انرژی باشد. این نشان می‌دهد که مغز برای حفظ عملکرد خود، تا حد امکان مصرف انرژی را در اولویت قرار می‌دهد، حتی اگر بدن در وضعیت سوءتغذیه‌ی شدید قرار داشته باشد. این یافته‌ها تأکید می‌کنند که تنظیم انرژی در مغز و بدن ممکن است تحت تأثیر مکانیسم‌های پیچیده‌ای باشد که هنوز به‌طور کامل شناخته نشده‌اند.

چالش‌ها و محدودیت‌های این پژوهش

این تحقیق ۱۳ بیمار زن مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی (با شاخص توده‌ی بدنی یا BMI کمتر از ۱۷.۵ کیلوگرم بر مترمربع) را مورد بررسی قرار داده و آن‌ها را با ۱۳ فرد سالم (با BMI بین ۲۰ تا ۲۵) مقایسه کرده است. محققان از تصویربرداری توموگرافی انتشار پوزیترون (Positron Emission Tomography – PET Scan) برای بررسی فعالیت اوپیوئیدی و مصرف گلوکز در مغز استفاده کرده‌اند. بااین‌حال، این پژوهش دارای برخی محدودیت‌هاست:

۱. نمونه‌ی مطالعه کوچک است و نتایج ممکن است در مطالعات گسترده‌تر تغییر کنند.
۲. تمام شرکت‌کنندگان زن بوده‌اند، زیرا بی‌اشتهایی عصبی در زنان شایع‌تر است، اما این موضوع باعث می‌شود که نتایج پژوهش به‌طور قطعی به مردان تعمیم داده نشود.
۳. به دلیل حساسیت بیماران، از پرسش‌نامه‌های مربوط به عادات غذایی استفاده نشده است، که باعث می‌شود رابطه‌ی مستقیم بین تغییرات مغزی و رفتارهای غذایی به‌طور دقیق بررسی نشود.
۴. هنوز مشخص نیست که افزایش گیرنده‌های اوپیوئیدی در مغز، علت بی‌اشتهایی عصبی است یا نتیجه‌ی آن.

آینده‌ی تحقیقات درباره‌ی بی‌اشتهایی عصبی

محققان بر این باورند که این پژوهش، گامی مهم در درک مکانیسم‌های مغزی مرتبط با بی‌اشتهایی عصبی است. آن‌ها معتقدند که تغییرات در فعالیت اوپیوئیدی مغز، نه‌تنها بر تنظیم اشتها، بلکه بر تغییرات خلقی و علائم اضطراب و افسردگی مرتبط با این بیماری نیز تأثیر می‌گذارد. پژوهش‌های آینده می‌توانند به بررسی بیشتر این مکانیسم‌ها و یافتن روش‌های درمانی مؤثرتر برای بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی کمک کنند.

منبع


بی‌اشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa): یک اختلال پیچیده و خطرناک

بی‌اشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) یکی از جدی‌ترین اختلالات تغذیه‌ای (Eating Disorders) محسوب می‌شود که می‌تواند سلامت جسمی و روانی فرد را به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد. این بیماری با محدودیت شدید در مصرف غذا، ترس مداوم از افزایش وزن، و اختلال در درک تصویر بدن مشخص می‌شود. افراد مبتلا، حتی زمانی که به‌شدت لاغر هستند، خود را چاق تصور کرده و از خوردن غذا اجتناب می‌کنند. این رفتار می‌تواند منجر به سوءتغذیه، مشکلات قلبی، ضعف استخوان‌ها، و حتی خطر مرگ شود.

عوامل مستعدکننده بی‌اشتهایی عصبی

۱. عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی
پژوهش‌ها نشان داده‌اند که زمینه‌های ژنتیکی و تغییرات بیوشیمیایی مغز در بروز این بیماری نقش دارند. افراد دارای سابقه خانوادگی اختلالات تغذیه‌ای، افسردگی یا اضطراب بیشتر در معرض خطر ابتلا هستند. برخی مطالعات نشان داده‌اند که تغییرات در انتقال‌دهنده‌های عصبی (Neurotransmitters) مانند سروتونین (Serotonin) و دوپامین (Dopamine) ممکن است در کاهش اشتها و تغییرات خلقی این بیماران مؤثر باشد.

۲. عوامل روان‌شناختی
بی‌اشتهایی عصبی اغلب با ویژگی‌های شخصیتی خاص مانند کمال‌گرایی (Perfectionism)، عزت‌نفس پایین، اضطراب شدید و نیاز به کنترل بالا همراه است. بسیاری از بیماران تمایل دارند که کنترل کاملی بر وزن و غذای خود داشته باشند، زیرا این امر به آن‌ها احساس امنیت و قدرت می‌دهد. همچنین، استرس‌های شدید، شکست‌های عاطفی و تجربه‌ی سوءاستفاده‌های جسمی یا روانی می‌توانند نقش مهمی در آغاز این بیماری داشته باشند.

۳. تأثیرهای اجتماعی و فرهنگی
در دنیای کنونی، استانداردهای زیبایی غیرواقعی که توسط رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ترویج می‌شوند، فشار زیادی بر افراد، به‌ویژه نوجوانان و جوانان، وارد می‌کنند. تبلیغ بدن‌های بسیار لاغر به‌عنوان معیار زیبایی باعث می‌شود بسیاری از افراد، حتی اگر وزن طبیعی داشته باشند، از بدن خود ناراضی باشند. همچنین، برخی از رشته‌های ورزشی و مشاغل، مانند مدلینگ، رقص باله و ژیمناستیک، به‌شدت بر وزن پایین و لاغری افراطی تأکید دارند که می‌تواند خطر بی‌اشتهایی را افزایش دهد.

۴. عوامل خانوادگی و محیطی
خانواده‌هایی که در آن‌ها کنترل بیش از حد، انتظارات بالا و تأکید بر کمال‌گرایی وجود دارد، می‌توانند شرایطی فراهم کنند که فرد احساس کند تنها از طریق کنترل وزن و غذا می‌تواند ارزش خود را اثبات کند. همچنین، داشتن والدینی که خود دچار مشکلات تغذیه‌ای یا وسواس درباره‌ی وزن و غذا هستند، می‌تواند احتمال بروز این اختلال را افزایش دهد.

تشخیص بی‌اشتهایی عصبی

تشخیص این اختلال معمولاً توسط روان‌پزشک (Psychiatrist)، روان‌شناس (Psychologist) و متخصص تغذیه (Dietitian) انجام می‌شود و بر اساس معیارهای بالینی و ارزیابی‌های پزشکی و روان‌شناختی صورت می‌گیرد.

مهم‌ترین معیارهای تشخیصی شامل:
✅ کاهش وزن شدید و غیرطبیعی: فرد به‌طور مداوم وزن خود را کمتر از حد طبیعی نگه می‌دارد.
✅ ترس بیمارگونه از افزایش وزن: حتی با وزن کم، فرد از چاق شدن هراس دارد و اقدامات شدیدی برای جلوگیری از آن انجام می‌دهد.
✅ اختلال در درک تصویر بدن: فرد وزن خود را بیش از حد واقعی تصور کرده و نگرانی شدیدی درباره‌ی اندامش دارد.
✅ رژیم‌های غذایی سخت و ورزش بیش از حد: فرد از خوردن غذا امتناع می‌کند، بیش از حد ورزش می‌کند یا از روش‌هایی مانند مصرف ملین‌ها برای کاهش وزن استفاده می‌کند.
✅ قطع قاعدگی (Amenorrhea): در زنان، توقف چرخه‌ی قاعدگی می‌تواند یکی از نشانه‌های اصلی باشد.
✅ علائم فیزیکی شدید: مانند کم‌خونی، افت فشار خون، ضعف استخوان‌ها، ریزش مو و کاهش دمای بدن.

برای تأیید تشخیص، پزشکان معمولاً از آزمایش‌های خون، سنجش شاخص توده‌ی بدنی (BMI) و تصویربرداری پزشکی برای بررسی تأثیرات جسمی بیماری استفاده می‌کنند.

درمان بی‌اشتهایی عصبی

۱. روان‌درمانی (Psychotherapy)
بهترین روش درمانی برای این بیماری درمان شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy – CBT) است که به بیماران کمک می‌کند تا افکار منفی درباره‌ی بدن و غذا را تغییر دهند. این درمان همچنین بر تقویت عزت‌نفس، کاهش اضطراب و تغییر الگوهای تغذیه‌ای نادرست تمرکز دارد. برخی از بیماران ممکن است به درمان خانواده‌محور (Family-Based Therapy – FBT) نیاز داشته باشند، زیرا نقش خانواده در حمایت از بیمار بسیار مهم است.

۲. مشاوره‌ی تغذیه‌ای (Nutritional Counseling)
یکی از مهم‌ترین بخش‌های درمان، بازگرداندن تغذیه‌ی مناسب و بازیابی وزن سالم است. متخصص تغذیه به بیمار کمک می‌کند تا رابطه‌ی سالم‌تری با غذا برقرار کند و از عوارض سوءتغذیه جلوگیری شود.

۳. دارودرمانی (Medication Therapy)
اگرچه هیچ دارویی به‌طور خاص برای درمان بی‌اشتهایی عصبی تأیید نشده است، اما در برخی موارد، داروهای ضدافسردگی (مانند فلوکستین – Fluoxetine) یا داروهای ضداضطراب ممکن است برای کنترل علائم روانی تجویز شوند. این داروها می‌توانند به کاهش اضطراب، بهبود خلق و خو و کنترل افکار وسواسی مرتبط با غذا و وزن کمک کنند.

۴. بستری شدن در بیمارستان (Hospitalization)
در موارد شدید، که بیمار دچار کاهش وزن خطرناک، مشکلات قلبی، کم‌آبی شدید یا افکار خودکشی باشد، بستری شدن ضروری است. در بیمارستان، بیماران تحت مراقبت‌های پزشکی و تغذیه‌ای دقیق قرار می‌گیرند و در برخی موارد تغذیه‌ی وریدی (Intravenous Nutrition) یا تغذیه از طریق لوله‌ی بینی-معده‌ای (Nasogastric Tube Feeding) انجام می‌شود.

۵. حمایت عاطفی و گروه‌درمانی (Support Groups & Therapy Groups)
بسیاری از بیماران پس از بهبود اولیه، برای پیشگیری از عود بیماری (Relapse Prevention) به حمایت‌های طولانی‌مدت روان‌شناختی و گروه‌های حمایتی نیاز دارند. گروه‌های حمایتی می‌توانند به بیماران کمک کنند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشند و از تجربه‌های افراد دیگر در مسیر درمان استفاده کنند.


بی‌اشتهایی عصبی یک اختلال پیچیده، اما قابل درمان است که به مداخله‌ی زودهنگام و ترکیبی از روش‌های پزشکی، روان‌شناختی و تغذیه‌ای نیاز دارد. درمان‌های مبتنی بر روان‌درمانی، بازسازی تغذیه‌ای و حمایت خانواده، می‌توانند به بیماران کمک کنند تا بهبودی پایدار پیدا کنند. افزایش آگاهی عمومی درباره‌ی عوامل خطر، نشانه‌های بیماری و روش‌های درمانی می‌تواند به پیشگیری و شناسایی زودهنگام این اختلال کمک کند. اگر فردی در اطراف شما دچار این مشکل است، حمایت و تشویق او برای دریافت کمک تخصصی می‌تواند نجات‌بخش باشد.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید ​

source

توسط salamathyper.ir