داستان فیلم شمال از جنوب غربی چیست و آیا واقعیت دارد؟

داستان فیلم شمال از جنوب غربی ‌درباره رویارویی ماموران امنیتی در بحبوهه آزادسازی خرمشهر اما در شمال کشور با عملیات خرابکارانه منافقین است.
حمید زرگرنژاد در پنجمین ساخته بلند سینمایی اش پس از کارگردانی و نویسندگی آثار مختلف در سینمای مستند، فیلم کوتاه و تله‌فیلم به سراغ موضوعی در دل سال‌های جنگ رفته است.

داستان فیلم شمال از جنوب غربی چیست و آیا واقعیت دارد؟

موضوع و داستان فیلم شمال از جنوب غربی

در فیلم شمال از جنوب غربی با داستانی پر فراز و نشیب ناآرامی ها در کشور توسط منافقین در شمال همزمان جنگ در جنوب روبرو هستیم که چالش هایی را برای ماموران امنیتی ایجاد می کند.

روایت اتفاقات مهمی که همزمان با جبهه های جنگ در جنوب کشور، در شمال اتفاق می افتاد در فیلم شمال از جنوب غربی نکته ای مهم است که به خوبی پردازش و به تصویری کشیده است.

در فیلم «شمال از جنوب غربی» که در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد چهره هایی همانند مصطفی زمانی، امیر آقایی، مهدی احمدی و بهناز جعفری است در کنار علی دهکردی که در یک گریم سنگین در ابتدا قابل شناسایی نیست. احتمالا بازی یکدست و متفاوت مصطفی زمانی و بهناز جعفری از دید داوران پنهان نخواهد ماند. برگ برنده فیلم بازی خوب و جاندار گروه بازیگری است که علاوه بر درک موقعیت زمانی توانسته اند شخصیت پردازی ویژه ای بر نقش ها داشته باشند.

به گزارش فیلم نت نیوز، توجه فیلمسازان و تهیه کنندگان به وقایع ۱۰ ساله اول انقلاب اسلامی خصوصا بحران های گروه های سیاسی در ابتدای دهه ۶۰ در این چند سال اخیر چه در سینما و چه سریال افزایش چشمگیری داشته است که یکی از دلایل مهم را باید در داستان‌های بسیار این دوره ملتهب تاریخی دانست که همچنان جای کار بسیاری دارد.

نقد و بررسی

فیلم داستان رویارویی ماموران امنیتی در بحبوهه آزادسازی خرمشهر اما در شمال کشور با عملیات خرابکارانه منافقین است. گروهی که تلاش دارد از واقعه بزرگترین که قصد انجام آن است جلوگیری کند که ارتباطی مستقیم با اعزام نیروی تازه به جبهه جنگ دارد. تکلیف از همان ابتدا مشخص است و در این میان تعلیق های فیلمنامه در مورد شخصیت ها به روند درگیر شدن مخاطب با داستان و همراهی با قهرمان اثر کمک می کند.

روایت موازی که در فیلمنامه برای امیر آقایی و خانواده در نظر گرفته شده به خوبی وارد جریان اصلی فیلم می شود و یک ساعت اول فیلم در شرایطی تعقیب و گریز در شهر و ماجرای انبار غله به خوبی روایت می‌شود اما دقیقا در میانه فیلم که باید درگیری اصلی آغاز و به اتمام برسد، طولانی شدن نماها و همچنین ضعف در جلوه های ویژه صوتی و تصویری در درگیری های میان نیروی مثبت و منفی کار را دچار ملال و خستگی می‌کند و اتفاقا در همان نیمه دوم است که اکثر حدس های مخاطب پیرامون آدم ها به واسطه او رفتن و منطبق بودن بر کلیشه های داستانی درست از کار در می آید. ضمن اینکه باید به انتخاب هوشمندانه نویسنده و کارگردان برای روایتی از زمان جنگ در آن سوی کشور توجه ویژه داشت. در حالی که به جز خاطره «باشو غریبه کوچک» ساخته استاد بهرام بیضایی که جنگ را در فضای دید آدم های شمال روایت کرده است شاید کمتر با فیلمی روبرو بودیم که وقایع دهه ۶۰ و اوج دوران جنگ تحمیلی را به جز در جنوب کشور دیده و روایت کرده باشد.
طراحی کارگردانی و خصوصا تصویربرداری و قاب بندی های فیلم چشم نواز است که صد البته به واسطه انتخاب صحیح لوکیشن و همچنین نور و رنگ تصاویر نظر مخاطب را جلب می کند.

فضاسازی کلی اثر و ایجاد فضای ذهنی برای مخاطبی که برخی در آن دوره یا به دنیا نیامده و یا کودک بودند جذاب و دیدنی است، هرچند که معتقدم تدوین مجدد برای اکران عمومی و قابلیت حذف بسیاری از صحنه های جنگل قطعا می تواند ریتمی مناسب به کار اضافه کند که تماشاگر روایت را به خوبی درک و بدون ملال و خستگی تا پایان با آن همراه شود‌. نوشته: نوید جعفری نویسنده و منتقد سینما تئاتر

source

توسط salamathyper.ir