اختلالات وسواس یکی از شایع‌ترین اختلالات روان‌شناختی است که بر افراد بسیاری در سراسر جهان تاثیر می‌گذارد. این اختلالات معمولاً به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: وسواس فکری و وسواس عملی. این دو نوع اختلال، علائم و ویژگی‌های خاص خود را دارند، اما بسیاری از افراد در هنگام مواجهه با این اختلالات، نمی‌توانند به درستی تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها را درک کنند. در این مقاله، به بررسی تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو نوع اختلال پرداخته می‌شود.

تعریف وسواس فکری:

وسواس فکری به افکار، تصورات یا تخیلاتی اطلاق می‌شود که به طور مکرر و ناخواسته به ذهن فرد وارد می‌شود و او را دچار اضطراب و نگرانی می‌کند. این افکار معمولاً از نظر فرد غیرمنطقی یا بی‌معنی هستند، اما برای فرد مبتلا به وسواس فکری، این افکار به صورت اجبارهایی در می‌آیند که فرد احساس می‌کند باید به آن‌ها توجه کرده و پاسخ دهد.

تعریف وسواس عملی:

وسواس عملی به رفتارهای تکراری یا اعمال خاصی اطلاق می‌شود که فرد برای کاهش اضطراب ناشی از وسواس فکری خود انجام می‌دهد. این اعمال، معمولاً از نظر فرد مبتلا به وسواس، غیرمنطقی و بی‌معنی هستند، اما فرد احساس می‌کند که باید این کارها را انجام دهد تا از وقوع اتفاقات بد جلوگیری کند یا اضطراب خود را کاهش دهد. به عنوان مثال، فرد مبتلا به وسواس عملی ممکن است مجبور به شستن دست‌ها یا بررسی قفل‌ها بارها و بارها شود.

تفاوت‌های اصلی بین وسواس فکری و وسواس عملی:

ماهیت اختلال:

وسواس فکری: در وسواس فکری، افکار ناخوشایند، مزاحم و بی‌معنی به طور مکرر وارد ذهن فرد می‌شود. این افکار می‌توانند شامل ترس‌ها، نگرانی‌ها یا تصورات منفی باشند که فرد احساس می‌کند قادر به کنترل آن‌ها نیست.

وسواس عملی: در وسواس عملی، فرد به انجام رفتارهای خاص و تکراری (مانند شستن دست‌ها، چک کردن درها، یا شمارش اجسام) برای کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی خود مجبور می‌شود.

علائم جسمانی و رفتاری:

وسواس فکری: افراد مبتلا به وسواس فکری معمولاً نشان‌دهنده رفتارهای ظاهری یا جسمانی خاصی نیستند، بلکه در درون ذهن خود گرفتار افکار منفی و اضطراب هستند.

وسواس عملی: افراد مبتلا به وسواس عملی، به طور مرتب به انجام رفتارهای تکراری یا اعمال خاص می‌پردازند که ممکن است برای دیگران قابل مشاهده باشد. این رفتارها برای کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی فرد انجام می‌شوند.

تأثیر بر اضطراب:

وسواس فکری: در وسواس فکری، فرد احساس می‌کند که باید به افکار وسواسی خود توجه کند تا از وقوع فجایع جلوگیری کند. این افکار معمولاً باعث افزایش اضطراب می‌شوند و فرد نمی‌تواند از آن‌ها رهایی یابد.

وسواس عملی: در وسواس عملی، فرد معتقد است که انجام اعمال خاص، می‌تواند اضطراب او را کاهش دهد و به نوعی از وقوع خطرات احتمالی جلوگیری کند. با این حال، این اعمال نیز اغلب منجر به کاهش موقت اضطراب می‌شوند و پس از مدتی، فرد دوباره احساس نیاز به انجام آن‌ها پیدا می‌کند.

کنترل افکار و رفتارها:

وسواس فکری: فرد مبتلا به وسواس فکری معمولاً نمی‌تواند افکار وسواسی خود را کنترل کند و این افکار به طور مکرر و بی‌دلیل به ذهن او وارد می‌شوند.

وسواس عملی: فرد مبتلا به وسواس عملی، با وجود اینکه می‌داند رفتارهایش غیرمنطقی هستند، اما احساس می‌کند که باید این رفتارها را انجام دهد تا از وقوع خطرات جلوگیری کند.

ارتباط میان افکار و رفتارها:

وسواس فکری: در وسواس فکری، افکار وسواسی به طور مستقل از رفتارها وجود دارند و فرد ممکن است هیچ‌گونه رفتاری برای مقابله با این افکار نداشته باشد.

وسواس عملی: در وسواس عملی، رفتارهای تکراری به عنوان یک واکنش به افکار وسواسی صورت می‌گیرند و فرد به انجام آن‌ها مجبور می‌شود.

شباهت‌های وسواس فکری و وسواس عملی:

ارتباط میان اضطراب و اختلال:

هر دو نوع اختلال (وسواس فکری و وسواس عملی) به طور مستقیم با اضطراب ارتباط دارند. فرد مبتلا به هر دو نوع اختلال، به دلیل احساس اضطراب و نگرانی‌های غیرمنطقی، نیاز به انجام رفتارهای خاص یا تفکرات خاص پیدا می‌کند.

غیرمنطقی بودن افکار و رفتارها:

در هر دو نوع اختلال، فرد به طور کامل می‌داند که افکار و رفتارهای او غیرمنطقی هستند، اما در عین حال احساس می‌کند که نمی‌تواند آن‌ها را کنترل کند و باید آن‌ها را انجام دهد تا از وقوع خطرات جلوگیری کند.

تأثیر منفی بر کیفیت زندگی:

هر دو نوع اختلال می‌توانند تاثیر منفی بر زندگی روزمره فرد بگذارند. افراد مبتلا به وسواس فکری یا عملی ممکن است به دلیل این اختلالات، از انجام فعالیت‌های روزانه، ارتباطات اجتماعی و حتی شغل خود محروم شوند.

درمان‌های مشابه:

درمان‌های مشابهی برای هر دو نوع اختلال وجود دارد. از جمله درمان‌های شناختی-رفتاری (CBT)، درمان‌های دارویی مانند داروهای ضدافسردگی و استفاده از تکنیک‌های آرام‌سازی.

احساس نیاز به کنترل:

در هر دو اختلال، فرد به نوعی احساس نیاز به کنترل و محافظت از خود دارد. این نیاز به کنترل می‌تواند به صورت تفکر مداوم (در وسواس فکری) یا انجام اعمال خاص (در وسواس عملی) بروز کند.

درمان وسواس فکری و عملی:

درمان‌های شناختی-رفتاری (CBT):

درمان شناختی-رفتاری برای هر دو نوع اختلال بسیار موثر است. در این نوع درمان، فرد به آگاهی از افکار و رفتارهای وسواسی خود می‌رسد و تلاش می‌کند تا آن‌ها را تغییر دهد. در درمان وسواس فکری، فرد یاد می‌گیرد که چگونه به افکار وسواسی خود پاسخ ندهد و در درمان وسواس عملی، فرد یاد می‌گیرد که چگونه از انجام رفتارهای وسواسی خود جلوگیری کند.

دارو درمانی:

داروهای ضدافسردگی از جمله داروهای مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) مانند فلوکستین و سرترالین می‌توانند برای درمان وسواس فکری و عملی موثر باشند. این داروها کمک می‌کنند تا سطح سروتونین در مغز تنظیم شود و علائم اضطراب کاهش یابد.

مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP):

این روش درمانی شامل مواجهه فرد با موقعیت‌های وسواسی است و او به تدریج یاد می‌گیرد که بدون انجام رفتارهای وسواسی، با اضطراب خود مقابله کند.

نتیجه‌گیری:

وسواس فکری و وسواس عملی هر دو اختلالات روانی شایع و پیچیده هستند که بر زندگی افراد تاثیر می‌گذارند. در حالی که این دو اختلال تفاوت‌هایی دارند، اما شباهت‌های زیادی نیز بین آن‌ها وجود دارد. هر دو اختلال به اضطراب و نگرانی‌های غیرمنطقی مرتبط هستند و به طور کلی می‌توانند کیفیت زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهند. درمان‌های مختلف از جمله درمان‌های شناختی-رفتاری، دارو درمانی و مواجهه با موقعیت‌های وسواسی می‌توانند به فرد مبتلا کمک کنند تا این اختلالات را مدیریت کند و به زندگی روزمره خود بازگردد.

source

توسط salamathyper.ir