شاید هیچ‌وقت به این فکر نکرده باشیم که چرا عقربه‌های ساعت همیشه به سمت راست می‌چرخند. برایمان کاملاً طبیعی شده که مسیر حرکت عقربه‌ها در نیمهٔ بالایی صفحه ساعت از چپ به راست و در نیمهٔ پایینی از راست به چپ باشد. اما این جهت، نه بر پایهٔ قوانین فیزیکی بنا شده، نه حاصل برداشت روان‌شناسانهٔ ما از زمان است. ریشه‌اش در دل تاریخ است، در جایی که آفتاب و سایه، نظم جهان را تعیین می‌کردند.

سایه‌هایی که مسیر زمان را تعیین کردند

پیش از آن‌که ساعت‌های مکانیکی ساخته شوند، «ساعت آفتابی» (Sundial) ابزار اصلی سنجش زمان بود. در نیم‌کرهٔ شمالی زمین، خورشید از شرق طلوع می‌کند، در آسمان جنوبی بالا می‌رود و به سمت غرب می‌رود. حالا اگر یک میلهٔ ثابت (که به آن «نشانگر» یا Gnomon گفته می‌شود) در نیمکره شمالی نصب کنیم، سایه‌اش در طول روز از غرب به شرق حرکت می‌کند؛ درست همان جهتی که امروز به آن «جهت حرکت عقربه‌های ساعت» می‌گوییم.

از مصر تا آلمان: مسیر تکامل زمان‌سنجی

بر پایهٔ پژوهش‌های تاریخی، نخستین ساعت‌های آفتابی دست‌کم ۳۵۰۰ سال پیش در مصر ساخته شدند. البته برخی پژوهشگران معتقدند بناهایی مانند «استون‌هِنج» (Stonehenge) در انگلستان هم کارکردی همانند ساعت‌های آفتابی داشته‌اند، اما ساعت آفتابی واقعی، با دقت و طراحی هدفمند، از مصر باستان سر برآورده است.

قرن‌ها بعد، در حدود سال ۷۲۵ میلادی، چینی‌ها نخستین دستگاه‌های مکانیکی سنجش زمان را ساختند. اما شکل امروزی ساعت‌های عقربه‌دار ریشه در اروپا دارد، جایی میان شمال ایتالیا و جنوب آلمان در فاصلهٔ سال‌های ۱۲۷۰ تا ۱۳۰۰ میلادی. این ساعت‌ها بیشتر شبیه ماشین‌هایی با چرخ‌دنده و ناقوس بودند تا آن‌چه امروز از ساعت می‌شناسیم، ولی شیوهٔ نمایش زمان را گام‌به‌گام به فرم گرد و عقربه‌دار رساندند.

اگر همه‌چیز از نیم‌کرهٔ جنوبی آغاز شده بود…

اگر همهٔ این اختراعات و الهامات به‌جای نیم‌کرهٔ شمالی، در نیم‌کرهٔ جنوبی شکل می‌گرفتند، احتمالاً مسیر حرکت عقربه‌ها هم کاملاً برعکس بود. چون در آن سوی استوا، سایهٔ ساعت آفتابی درست در جهت «پادساعتگرد» حرکت می‌کند. یعنی چیزی که امروز برایمان طبیعی است، می‌توانست کاملاً متفاوت باشد، اگر فقط تاریخ کمی مسیرش را عوض می‌کرد.

زمان در ذهن آدم‌ها: از چپ به راست یا از بالا به پایین؟

پژوهش‌های جالب‌توجهی در روان‌شناسی فرهنگی نشان می‌دهند که «درک جهت‌دار زمان» در ذهن انسان، بیش از آن‌که وابسته به ساختار فیزیکی جهان باشد، به شیوهٔ خواندن و نوشتن زبان‌ها بستگی دارد. کسانی که زبانشان از چپ به راست نوشته می‌شود، مثل انگلیسی، زمان را در ذهن خود نیز از چپ به راست تصور می‌کنند. در مقابل، مردمی که زبان‌هایشان از راست به چپ نوشته می‌شود، مانند عربی یا عبری، جریان زمان را در جهت مخالف می‌بینند. حتی در زبان‌هایی با نوشتار عمودی مثل چینی سنتی، تصور ذهنی زمان به شکل بالا به پایین شکل می‌گیرد.

جهان را آن‌طور که هست نمی‌بینیم؛ آن‌طور که روایتش کرده‌ایم می‌فهمیم

همهٔ این‌ها نشان می‌دهد بسیاری از مفاهیمی که خیال می‌کنیم جهانی، طبیعی یا بدیهی هستند، در واقع ساخته و پرداختهٔ تاریخ، جغرافیا و فرهنگ‌اند. حرکت عقربه‌های ساعت فقط یکی از این نمونه‌هاست. شاید لازم باشد گاهی در چیزهایی که بدیهی می‌پنداریم، دقیق‌تر نگاه کنیم؛ چون پشت هر «عادت جهانی» شاید یک انتخاب تصادفی، یک باور تاریخی یا یک مسیر ناگزیر جغرافیایی پنهان شده باشد.

source

توسط salamathyper.ir