جرج کلونی، نامی آشنا برای علاقه‌مندان به سینماست؛ اما آیا تا به حال به مسیری که او برای رسیدن به جایگاه امروزش طی کرده فکر کرده‌اید؟ اغلب ما او را با چهره‌اش در فیلم‌های پرزرق‌وبرق هالیوود به خاطر می‌آوریم، ولی پشت آن لبخند کاریزماتیک، ماجرایی پرپیچ‌وخم نهفته است. جرج کلونی از آن دسته بازیگرانی است که هر قدمش، داستانی دارد و هر انتخابش، پیامی برای زمانه‌ی خودش.

کلونی تا مدتی حتی تلویزیون هم نداشت و با زندگی ساده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کرد. با این حال، نام جرج کلونی امروز نه‌تنها در سینما، که در سیاست، بشر‌دوستی و فرهنگ عامه نیز حضوری پررنگ دارد. شاید کمتر کسی بداند که کلونی از خانواده‌ای اهل رسانه و سیاست برخاسته است. شناختن جرج کلونی فراتر از فیلم‌هایش، یعنی عبور از تصویر کلیشه‌ای یک بازیگر خوش‌تیپ و رسیدن به حقیقتی عمیق‌تر.

بسیاری تصور می‌کنند جرج کلونی از همان ابتدا ستاره‌ای در آسمان هالیوود بوده، اما واقعیت متفاوت است. او سال‌ها نقش‌های فرعی بازی کرد و بارها با درهای بسته مواجه شد. او حتی برای بازی در آگهی‌های تجاری هم بارها رد شده بود، اما امیدش را از دست نداد. پشتکارش چیزی است که او را از دیگران جدا می‌کند. جرج کلونی بارها در مصاحبه‌هایش گفته که موفقیت ناگهانی نیست و ترکیبی از صبر، شانس و انتخاب‌های سنجیده است. کلونی با نگاه عمیقش به سینما، هم‌زمان نقش‌های سرگرم‌کننده و سیاسی بازی کرده است. این تعادل میان شوخ‌طبعی و جدیت، راز جذابیت اوست.

۱- تولد در خانواده‌ای اهل رسانه و سیاست

جرج کلونی در ۶ مه ۱۹۶۱ در لکسینگتون، ایالت کنتاکی متولد شد. پدرش نیک کلونی (Nick Clooney)، خبرنگار سرشناس تلویزیون و فعال سیاسی بود و مادرش نینا (Nina Bruce)، یک ملکه زیبایی سابق. این فضا از کودکی او را در معرض بحث‌های خبری، مناظره‌های سیاسی و دوربین‌های تلویزیونی قرار داد. دایی‌اش، خواننده و بازیگر معروف، رزاریو کلونی (Rosemary Clooney) بود که الهام‌بخش اولیه او برای ورود به دنیای سرگرمی شد. این زمینه خانوادگی باعث شد جرج در نوجوانی هم به هنر گرایش داشته باشد و هم دغدغه‌های اجتماعی را درک کند. او حتی در دانشگاه سینسیناتی (University of Cincinnati) تحصیل کرد، اما درسش را ناتمام گذاشت تا وارد بازیگری شود. این آغاز راهی پرچالش بود که بعدها او را به شهرت جهانی رساند. داشتن چنین پشتوانه‌ای، نه‌تنها انگیزه، بلکه نگاهی متفاوت به شهرت و مسئولیت اجتماعی به او داد. کلونی از همان ابتدا میان جذابیت صحنه و قدرت رسانه، توازن برقرار کرد. همین ریشه‌ها در آینده کارنامه او تأثیری جدی گذاشتند.

۲- نقش‌آفرینی‌های ناموفق در سال‌های نخست

کلونی راه آسانی برای ورود به هالیوود نداشت. در دهه ۱۹۸۰، او در چند سریال تلویزیونی کم‌اهمیت و ناموفق مانند «The Facts of Life» و «Roseanne» بازی کرد. در این دوران، او اغلب نقش‌های فرعی و کم‌اثر می‌گرفت و بازی‌اش مورد توجه قرار نمی‌گرفت. او برای مدتی حتی در ماشین دوستش زندگی می‌کرد تا از پس هزینه‌ها بربیاید. در فیلم‌های بی‌نام‌ونشان حضور یافت و گاهی از صحنه‌ها حذف می‌شد. با این حال، هر بار از تجربه‌ها درس می‌گرفت و مهارت‌های بازیگری خود را تقویت می‌کرد. سرانجام در سال ۱۹۹۴، با بازی در سریال «ER» در نقش دکتر داگ راس (Doug Ross)، توانست توجه مخاطبان و منتقدان را جلب کند. این نقطه عطفی در زندگی حرفه‌ای او بود. نقش‌آفرینی در «ER» آغاز شهرت واقعی جرج کلونی بود. او با این سریال به خانه‌های میلیون‌ها بیننده وارد شد و دیگر ناشناخته نبود.

3- موفقیت جهانی فیلم «Ocean’s Eleven» و بازتعریف ستاره‌بودن در قرن ۲۱

فیلم «Ocean’s Eleven» به کارگردانی استیون سودربرگ (Steven Soderbergh) در سال ۲۰۰۱ نقطه‌عطفی در کارنامه جرج کلونی بود. او در این فیلم نقش دنی اوشن (Danny Ocean)، یک سارق خوش‌فکر و کاریزماتیک را ایفا کرد. ترکیب کلونی با بازیگرانی چون برد پیت (Brad Pitt) و مت دیمون (Matt Damon) باعث شکل‌گیری یکی از تیم‌های فراموش‌نشدنی سینمای معاصر شد. این فیلم بازسازی موفقی از نسخه کلاسیک دهه ۱۹۶۰ بود، اما با حال‌وهوایی امروزی و جذاب. بازی کلونی، تعادل کم‌نظیری میان جدیت و شوخ‌طبعی داشت که به فیلم انرژی خاصی بخشید. فیلم از نظر فروش تجاری نیز بسیار موفق بود و بیش از ۴۵۰ میلیون دلار در گیشه جهانی فروخت. موفقیت «Ocean’s Eleven» دو دنباله دیگر را نیز به همراه داشت که هر دو با استقبال مواجه شدند. این فیلم موقعیت کلونی را به‌عنوان ستاره‌ای در سطح بین‌المللی تثبیت کرد. جرج کلونی در این نقش، چهره‌ای از «ستاره مدرن» را بازتعریف کرد؛ جذاب، باهوش، و مسلط به جمع.

4- «Syriana» و اسکار بازیگری برای نقشی متفاوت و جسورانه

در سال ۲۰۰۵، جرج کلونی در فیلم سیاسی-جاسوسی «Syriana» ایفای نقش کرد؛ فیلمی که به ساختار پیچیده سیاست نفتی خاورمیانه می‌پرداخت. او برای این نقش، وزن خود را به‌طرز چشمگیری افزایش داد و ظاهرش را به‌کلی تغییر داد. کلونی در این فیلم نقش مأمور بازنشسته سیا (CIA) را بازی می‌کرد که درگیر توطئه‌های جهانی می‌شود. بازی او بسیار واقع‌گرایانه و بدون جلوه‌های ستاره‌پسندانه بود. این نقش با سبک همیشگی‌اش تفاوت داشت و شجاعتش در تغییر ظاهر و لحن مورد تحسین قرار گرفت. برای این نقش، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (Best Supporting Actor) را دریافت کرد. این جایزه اثباتی بود بر توانایی او در فراتر رفتن از نقش‌های سطحی. «Syriana» تصویر تازه‌ای از کلونی به‌عنوان بازیگر جدی و اندیشمند ارائه داد. این فیلم باعث شد بسیاری او را نه‌فقط ستاره، بلکه هنرمند بدانند.

5- «Up in the Air» و تصویری از مردی در بحران هویت

در سال ۲۰۰۹، جرج کلونی با فیلم «Up in the Air» به کارگردانی جیسون رایتمن (Jason Reitman) یکی از تحسین‌شده‌ترین نقش‌هایش را ایفا کرد. او در این فیلم نقش رایان بینگهام (Ryan Bingham)، مردی را بازی می‌کرد که شغلش اخراج‌کردن کارمندان دیگر شرکت‌ها بود. فیلم در دل بحران اقتصادی آمریکا روایت می‌شود و کلونی تصویری از یک شخصیت سرد، اما دروناً شکننده را ارائه می‌دهد. این نقش به‌شدت انسانی و پرلایه بود و یکی از واقع‌گرایانه‌ترین بازی‌های کلونی محسوب می‌شود. فیلم نامزد ۶ جایزه اسکار شد و بازی کلونی نیز مورد تحسین گسترده قرار گرفت. این فیلم فرصتی بود تا او عمق شخصیتی را به نمایش بگذارد که از درون خالی و بی‌ریشه شده است. روایت فیلم ترکیبی از طنز تلخ، اضطراب معاصر، و لمس‌پذیری عاطفی بود. بسیاری از منتقدان نوشتند که کلونی به بلوغ هنری واقعی رسیده است. «Up in the Air» یکی از پخته‌ترین آثار حرفه‌ای او به شمار می‌رود.

6- «The Descendants» و نقش‌آفرینی در بستری احساسی و خانوادگی

در فیلم «The Descendants» به کارگردانی الکساندر پین (Alexander Payne)، کلونی نقش پدری را بازی می‌کند که باید در برابر بحران خانوادگی‌ای ایستادگی کند. داستان درباره مردی‌ست که پس از تصادف همسرش، ناگهان مجبور می‌شود با دختران نوجوان خود ارتباط عاطفی برقرار کند. بازی کلونی در این فیلم، برخلاف نقش‌های پر زرق‌وبرق هالیوودی، کاملاً فروتنانه و خاکی بود. او در این فیلم تصویری از یک مرد آسیب‌پذیر، سرگشته و در جستجوی معنا ارائه می‌دهد. «The Descendants» نامزد پنج جایزه اسکار شد و بازی کلونی نیز بسیار تحسین شد. این فیلم بار دیگر توانایی او را در ایفای نقش‌های درونی و عاطفی به نمایش گذاشت. تماشاگران کلونی را نه‌فقط به‌عنوان یک پدر، بلکه به‌عنوان انسانی در بحران دیدند. شخصیت او در فیلم بسیار قابل لمس بود و تماشاگر به‌راحتی با او همدلی می‌کرد. این فیلم یکی از بهترین نمونه‌های بازی رئالیستی در کارنامه او محسوب می‌شود.

7- «Gravity» و همکاری با آلفونسو کوارون در یک اثر فضایی موفق

در سال ۲۰۱۳، کلونی در فیلم علمی‌تخیلی «Gravity» به کارگردانی آلفونسو کوارون (Alfonso Cuarón) در کنار ساندرا بولاک (Sandra Bullock) نقش‌آفرینی کرد. این فیلم یکی از موفق‌ترین فیلم‌های سال بود و بیش از ۷۰۰ میلیون دلار فروش جهانی داشت. کلونی در این فیلم نقش فضانوردی با تجربه و آرام را ایفا می‌کرد که در مواجهه با بحران، با خونسردی واکنش نشان می‌دهد. اگرچه زمان حضورش در فیلم نسبتاً کوتاه بود، اما تأثیرگذار و کلیدی بود. حضور او به تعادل داستان و ایجاد حس امنیت برای شخصیت اصلی کمک کرد. «Gravity» از نظر بصری و تکنیکی شاهکاری بی‌نظیر بود و جوایز متعددی از جمله هفت اسکار دریافت کرد. کلونی نشان داد که حتی در فیلمی با تمرکز بر جلوه‌های ویژه، می‌تواند حضوری انسانی و آرام‌بخش داشته باشد. انتخاب چنین نقش‌هایی نشان‌دهنده درک او از توازن میان تکنولوژی و بازیگری است. این فیلم جایگاه او را در میان بازیگران کاربلد و تطبیق‌پذیر تثبیت کرد.

8- نپذیرفتن نقش‌های وسوسه‌انگیز به خاطر اصول شخصی

در اوج شهرت، جرج کلونی بارها پیشنهادهایی پرمنفعت را به‌خاطر اصول اخلاقی و هنری‌اش رد کرد. او معتقد است که یک بازیگر نباید تنها به پول و محبوبیت فکر کند. برای مثال، پیشنهاد بازی در دنباله‌هایی تجاری و غیرخلاقانه را نپذیرفت چون آن‌ها را با ارزش‌هایش ناسازگار می‌دانست. یکی از موارد معروف، رد پیشنهاد شرکت در پروژه‌ای بود که حمایت مالی‌اش از سوی رژیم‌هایی با سوابق ضدحقوق‌بشری تأمین می‌شد. کلونی گفته که «نه گفتن» مهم‌ترین ابزار قدرت برای یک بازیگر است. این دیدگاه باعث شده که او همواره تصویری مستقل و محترم در سینما داشته باشد. چنین تصمیماتی ممکن است به ضرر مالی بیانجامد، اما برای کلونی، اعتبار حرفه‌ای اهمیت بیشتری دارد. او از شهرتش برای تثبیت ارزش‌های انسانی استفاده کرده است.

9- بازی در فیلم‌های سیاسی و کارگردانی مستقل

جرج کلونی پس از شهرت، مسیر متفاوتی در پیش گرفت. او تصمیم گرفت تنها به بازی در فیلم‌های پرفروش بسنده نکند. با فیلم‌هایی چون «Syriana» و «Michael Clayton» خود را به‌عنوان بازیگری جدی معرفی کرد. کلونی در سال ۲۰۰۵ برای فیلم «Syriana» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. او همچنین به سراغ کارگردانی رفت و فیلم‌های مهمی مانند «Good Night, and Good Luck» را ساخت که به موضوع سانسور رسانه‌ای در دوران مک‌کارتیسم می‌پرداخت. این فیلم تحسین منتقدان را برانگیخت و نامزدی اسکار برای بهترین کارگردانی را برای او به همراه داشت. کلونی نشان داد که دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی‌اش فقط در گفتار نیست. او با هوشمندی توانست تعادلی میان بازی در فیلم‌های گیشه‌پسند و تولید آثار جدی برقرار کند. همین ویژگی او را در میان هم‌نسلانش متمایز می‌سازد. جرج کلونی نه‌فقط بازیگر، بلکه روایت‌گر دغدغه‌های اجتماعی‌ست.

10- سبک بازی‌اش تلفیقی از طنز، صلابت و آرامش درونی است

جرج کلونی سبک بازی خاصی دارد که تلفیقی از شوخ‌طبعی ذاتی، اعتمادبه‌نفس، و صلابت مردانه است. او قادر است بدون اغراق، کاراکترهایی با لایه‌های عمیق و واقعی خلق کند. در فیلم‌هایی چون «Ocean’s Eleven» و «Up in the Air» این مهارت به‌خوبی دیده می‌شود. بازی‌اش اغلب با آرامش درونی و حرکات سنجیده همراه است، که باعث می‌شود بیننده راحت با شخصیت او ارتباط برقرار کند. کلونی حتی در نقش‌های کمدی، جدیتی زیرپوستی به نمایش می‌گذارد که اثرگذاری را دوچندان می‌کند. این تعادل در لحن و بیان، رمز موفقیت بازیگری او در ژانرهای گوناگون بوده است. منتقدان سبک بازی او را «Charismatic Restraint» (جذابیت مهار‌شده) توصیف کرده‌اند. این ویژگی باعث شده که نقش‌هایش ماندگار شوند، حتی اگر داستان فیلم متوسط باشد. همین سبک بازی او را از دیگر بازیگران هم‌دوره‌اش متمایز کرده است.

11- حضور پررنگ در رسانه‌های بین‌المللی به‌عنوان یک صدای سیاسی

برخلاف بسیاری از همکارانش، کلونی از جایگاهش برای بیان مواضع سیاسی به‌صورت جدی استفاده کرده است. او در موضوعاتی چون بحران دارفور، حقوق مهاجران، و جنگ سوریه بارها موضع‌گیری کرده است. در سال ۲۰۱۲، حتی در مقابل سفارت سودان در واشینگتن بازداشت شد؛ حرکتی که توجه رسانه‌ها را به بحران جلب کرد. کلونی در گفتگو با خبرنگاران همواره تأکید کرده که هنر نباید از واقعیت‌های بیرونی غافل بماند. او همچنین در تهیه مستندهای سیاسی و افشاگرانه مشارکت کرده تا آگاهی عمومی را بالا ببرد. رسانه‌های بین‌المللی او را «صدایی برای سکوت‌شدگان» توصیف کرده‌اند. این رویکرد او را نه‌فقط در سینما، بلکه در دیپلماسی عمومی نیز چهره‌ای برجسته کرده است. چنین فعالیت‌هایی جایگاهش را از یک ستاره صرفاً سرگرم‌کننده فراتر برده‌اند. کلونی به معنای واقعی کلمه، بازیگری با مسئولیت اجتماعی‌ست.

12- علاقه به نویسندگی و تولید محتوا در پشت صحنه

کلونی فقط به بازیگری و کارگردانی اکتفا نکرده، بلکه در حوزه فیلمنامه‌نویسی و تهیه‌کنندگی نیز فعال است. او در تأسیس شرکت تولیدی «Smokehouse Pictures» نقش محوری داشت. از طریق این شرکت، فیلم‌هایی تولید کرد که اغلب رویکردی اجتماعی و سیاسی داشتند. فیلم‌هایی چون «The Ides of March» با همکاری او تولید شدند که روایتی انتقادی از فساد سیاسی ارائه می‌دهند. او به نوشتن داستان‌هایی علاقه دارد که لایه‌های درونی شخصیت‌ها و بحران‌های انسانی را به‌تصویر می‌کشند. این علاقه‌مندی به پشت صحنه، وجه دیگری از شخصیت چندبُعدی او را نشان می‌دهد. او بارها گفته که تولید محتوا برایش به اندازه بازیگری ارزش دارد. این حضور چندجانبه باعث شده که نگاه کلونی به سینما عمیق‌تر از اغلب هم‌نسلانش باشد. در واقع، او با ترکیب هنر و اندیشه، نقش فعالی در شکل‌دهی به روایت‌های معاصر ایفا کرده است.

13- سال‌های مجردی طولانی و اظهاراتش درباره ازدواج‌نکردن

تا مدت‌ها جرج کلونی به‌عنوان یکی از معروف‌ترین مجردهای هالیوود شناخته می‌شد. او بعد از طلاق از همسر اولش تلیا بالسام (Talia Balsam) در سال ۱۹۹۳، سال‌ها تصمیم گرفت دوباره ازدواج نکند. در مصاحبه‌های مختلف به شوخی یا جدی گفته بود که «ازدواج مناسب من نیست». همین طرز فکر باعث شد رسانه‌ها همواره در مورد روابط او گمانه‌زنی کنند. بسیاری باور داشتند که او از تعهد طولانی‌مدت فراری است و ترجیح می‌دهد زندگی‌اش مستقل باقی بماند. اما خودش همیشه بر اهمیت آزادی شخصی و تمرکز بر حرفه‌اش تأکید می‌کرد. حتی بعضی دوستان نزدیکش گفته‌اند که کلونی به‌نوعی از شکست عاطفی اولیه ترس داشت. این نگاه باعث شد سال‌ها از ازدواج پرهیز کند، اگرچه روابط مختلفی را تجربه کرد. دوره طولانی مجردی او بخشی از هویت رسانه‌ای‌اش شده بود.

14- روابط عاشقانه‌ با بازیگران و مدل‌های مشهور پیش از ازدواج

پیش از ازدواج با امل علم‌الدین، جرج کلونی با چهره‌های مشهوری از دنیای سینما و مدلینگ در ارتباط بود. نام‌هایی مانند لیزا اسنودون (Lisa Snowdon)، رنه زلوگر (Renée Zellweger)، کریستا آلن (Krista Allen) و استیسی کیبلر (Stacy Keibler) در فهرست روابط عاشقانه او دیده می‌شود. این روابط معمولاً رسانه‌ای و پرحاشیه بودند و توجه مجلات زرد را جلب می‌کردند. با وجود ظاهر پرزرق‌وبرق این ارتباط‌ها، اغلب کوتاه‌مدت و بی‌سرانجام باقی می‌ماندند. برخی گمان می‌کردند کلونی به‌دنبال رابطه‌ای سطحی نیست و منتظر گزینه‌ای متفاوت است. خودش در مصاحبه‌ای گفته بود که روابط زیادی را تجربه کرده اما همواره به‌دنبال پیوندی معنادارتر بوده است. این دوران، بخش مهمی از چهره عمومی کلونی را شکل داد. رسانه‌ها معمولاً او را به‌عنوان «پسر طلایی مجرد» توصیف می‌کردند. این تصویر تا مدت‌ها با او همراه بود، حتی زمانی که دیگر به آن باور نداشت.

15- آشنایی با امل علم‌الدین و نقطه‌عطف عاطفی در زندگی

در سال ۲۰۱۳، جرج کلونی با امل علم‌الدین در جریان یک رویداد خیریه آشنا شد. برخلاف روابط قبلی‌اش، این بار او با زنی وارد رابطه شد که هم‌سطح فکری و اخلاقی‌اش بود. امل، وکیل سرشناس بین‌المللی با پرونده‌هایی در زمینه حقوق بشر بود و همین موضوع برای کلونی جذابیت زیادی داشت. آن‌ها به سرعت به رابطه‌ای جدی رسیدند و تنها یک سال بعد ازدواج کردند. این آشنایی، بسیاری از نگاه‌ها به شخصیت کلونی را تغییر داد. بسیاری از تحلیلگران فرهنگی گفتند که کلونی در نهایت زنی را یافت که مکمل ذهنی و ارزشی اوست. این رابطه باعث شد چهره‌ای عمیق‌تر و بالغ‌تر از او در رسانه‌ها شکل گیرد. از خود کلونی نقل شده که دیدار با امل، زندگی‌اش را به دو دوره «قبل و بعد» تقسیم کرده است. این پیوند نه‌تنها شخصی، بلکه اجتماعی و الهام‌بخش بود.

16- تولد فرزندان دوقلو و ورود به نقش پدر

در سال ۲۰۱۷، جرج کلونی و امل علم‌الدین صاحب دو فرزند دوقلو به نام‌های الا (Ella) و الکساندر (Alexander) شدند. تولد این کودکان زندگی آن‌ها را دگرگون کرد و کلونی برای نخستین‌بار در سن ۵۶ سالگی پدر شد. در مصاحبه‌ای گفته بود که این تجربه برایش به‌نوعی «احیای احساسات گمشده» بوده است. او نقش پدری را با جدیت و علاقه‌ دنبال می‌کند و همواره تلاش می‌کند تا در کنار کار، زمان کافی برای خانواده اختصاص دهد. برخلاف تصور رایج درباره چهره‌های مشهور، کلونی و امل زندگی خصوصی محافظت‌شده‌ای برای فرزندان خود انتخاب کرده‌اند. او گفته که پدری در این سن، تجربه‌ای عمیق‌تر و پرمعناتر است. حضور فرزندان باعث شد کلونی در مصاحبه‌ها بیشتر درباره ارزش‌های زندگی، صلح و آینده صحبت کند. او حالا نه‌فقط یک همسر، بلکه پدری آگاه و درگیر با مسائل تربیتی و انسانی است. این نقش تازه، بعدی انسانی‌تر به چهره رسانه‌ای‌اش افزوده است.

17- زندگی خانوادگی دور از هیاهوی هالیوود در ایتالیا

کلونی بخش قابل توجهی از زندگی شخصی‌اش را در ملک ویلایی‌اش در کنار دریاچه کومو (Lake Como) در ایتالیا می‌گذراند. این مکان برای او حکم پناهگاهی آرام از جنجال‌های رسانه‌ای دارد. ویلای او در منطقه لاگلیو (Laglio) قرار دارد و یکی از مشهورترین املاک شخصی چهره‌های بین‌المللی محسوب می‌شود. کلونی بارها گفته که در این مکان می‌تواند فکر کند، بنویسد و از زندگی خانوادگی لذت ببرد. حضور در فضای آرام و فرهنگی ایتالیا، تأثیر مثبتی بر سبک زندگی او گذاشته است. دوستان نزدیکش گفته‌اند که کلونی در کومو انسانی‌تر، صبورتر و متفکرتر به‌نظر می‌رسد. امل نیز این سبک زندگی دور از مرکز توجه را ترجیح می‌دهد. حتی بسیاری از فیلم‌نامه‌های او در این ویلا شکل گرفته‌اند. این انتخاب آگاهانه، نشان می‌دهد که جرج کلونی برای حفظ سلامت روان و تعادل شخصی‌اش ارزش زیادی قائل است.

18- فعالیت‌های انسان‌دوستانه و نقش امروز

جرج کلونی امروز نه‌تنها در سینما، بلکه در حوزه حقوق بشر نیز فعال است. او از جمله چهره‌هایی‌ست که به بحران دارفور در سودان واکنش نشان داد و تلاش کرد توجه جهانی را به آن جلب کند. همراه همسرش بنیاد «Clooney Foundation for Justice» را تأسیس کرد که به مبارزه با بی‌عدالتی در سراسر جهان می‌پردازد. او بارها به مناطق بحران‌زده سفر کرده و در اجلاس‌های سازمان ملل متحد سخنرانی داشته است. در سال‌های اخیر، کلونی کمتر در فیلم‌ها ظاهر شده و تمرکز بیشتری بر مسائل بین‌المللی و تولیدات پشت صحنه داشته است. او همچنان یکی از چهره‌های قابل احترام در هر دو عرصه فرهنگ و سیاست به‌شمار می‌رود.

یکی از منتقدان گفته بود: «کلونی بازیگری‌ست که با بلوغش، تبدیل به وجدان سینمای معاصر شده است.» این جمله تا حد زیادی نشان می‌دهد که او چگونه از نقش‌های فانتزی به نقش‌آفرینی واقعی در دنیای امروز رسیده است. امروز نام جرج کلونی نماد تأثیرگذاری فراتر از پرده سینماست.

source

توسط salamathyper.ir