ساعت نزدیک سه بامداد بود و الیور سی و دو ساله که در خانه‌ای آرام در حاشیه اسلو زندگی می‌کرد ناگهان با اضطرابی شدید از خواب پرید. او بوی تند دود را احساس کرد. به آشپزخانه رفت، پنجره‌ها را چک کرد و حتی اتاق زیرشیروانی را باز کرد اما هیچ نشانه‌ای از آتش یا حتی کمترین گرمای غیرعادی دیده نمی‌شد. همه چیز سرد، تاریک و کاملاً معمولی بود. الیور مدتی ایستاد و گوش داد مگر صدایی از سیستم گرمایشی یا سوختگی سیم‌کشی بشنود اما همه چیز خاموش بود. او که در سال‌های اخیر با استرس شغلی زیادی مواجه شده بود ابتدا تصور کرد این حس ناشی از اضطراب است اما بوی سوختگی باز هم برگشت، آن هم تیزتر و واضح‌تر از قبل.

وقتی چند شب پیاپی همین اتفاق تکرار شد، همسرش پیشنهاد کرد با پزشک عمومی صحبت کند چون ادامه این وضعیت طبیعی نیست. پزشک با دقت گوش داد و در مورد بیماری‌هایی مانند سینوزیت مزمن، سردردهای میگرنی و حتی مشکلات مرتبط با پیاز بویایی پرس‌وجو کرد. اما الیور نه تب داشت، نه احتقان بینی و نه درد سینوسی. پس از معاینه، پزشک به او گفت احتمالاً دچار «Phantosmia» یعنی «توهم بویایی» شده است. اختلالی که در آن فرد بوهایی را حس می‌کند که وجود خارجی ندارند. گاهی این بوها بوی دود، سوختگی یا فلز هستند که بیشتر باعث وحشت می‌شوند.

الیور در مسیر بازگشت به خانه مدام فکر می‌کرد چگونه ممکن است مغز او بوی سوختگی بسازد در حالی که در محیط هیچ آتش یا حتی شیء داغی وجود ندارد. او خاطره شب اول را مرور می‌کرد و از خود می‌پرسید چرا سیستم بویایی انسان در بعضی شرایط چنین رفتار غیرمنتظره‌ای نشان می‌دهد. آیا این فقط یک خطای عصبی ساده است یا می‌تواند نشانه درگیری عمیق‌تر در مسیرهای عصبی باشد. این سؤال‌ها تبدیل به دغدغه او شدند و باعث شد برای اولین بار به اهمیت حس بویایی و شکنندگی ظریف آن فکر کند. حالا او می‌دانست که «توهم بوی سوختگی» یک کلمه کلیدی مهم و یک تجربه کاملاً واقعی است که می‌تواند زندگی روزمره را مختل کند.

۱. تعریف علمی و پایه‌های عصبی «توهم بوی سوختگی» در Phantosmia

Phantosmia زمانی رخ می‌دهد که فرد بویی را حس می‌کند که در محیط وجود ندارد. در بسیاری از موارد این بوها ماهیت ناخوشایند دارند مثل بوی دود، بوی گوگرد، بوی فلز داغ یا بوی مواد شیمیایی تند. این حالت یک خطای ساده نیست بلکه نتیجه فعالیت نامنظم نورون‌هایی است که پیام بویایی را از پیاز بویایی یا همان «Olfactory Bulb» به بخش‌های بالاتر مغز ارسال می‌کنند. در شرایط معمول مولکول‌های بو وارد بینی می‌شوند، گیرنده‌های بویایی آنها را شناسایی می‌کنند و پیام از طریق پیاز بویایی به قشر بویایی اولیه یا «Primary Olfactory Cortex» می‌رود. اما در Phantosmia پیام از داخل سیستم عصبی تولید می‌شود، نه از محیط واقعی.

این تولید غیرواقعی پیام اغلب به دلیل تحریک‌پذیری بیش از حد نورون‌ها، التهاب پس از عفونت، یا آسیب‌های کوچک در مسیر بویایی رخ می‌دهد. به همین دلیل است که بسیاری از بیماران توهم بویایی را پس از سرماخوردگی شدید، سینوزیت یا تجربه استرس مزمن گزارش می‌کنند. مسیر بویایی به شدت ظریف است چون پیاز بویایی به صورت مستقیم در معرض محیط قرار دارد و همین ویژگی باعث می‌شود آسیب‌پذیری بالایی داشته باشد. اگر تعادل میان نورون‌های تحریکی و مهاری در این مسیر دچار اختلال شود، مغز بوهایی می‌سازد که وجود خارجی ندارند. این ساختگی بودن بو به معنای واقعی بودن تجربه در ذهن فرد است و همین نکته اهمیت بررسی دقیق این اختلال را افزایش می‌دهد.

۲. تاریخچه بالینی توهم بویایی و نخستین گزارش‌های پزشکی درباره بوی دود خیالی

توهم بویایی از دهه‌ها پیش در نوشته‌های نورولوژیست‌ها دیده می‌شد اما با این نام شناخته نمی‌شد. پزشکان اروپایی در قرن نوزدهم مواردی را گزارش کرده بودند که بیماران در غیاب هر منبع خارجی بوی آتش یا بوی چوب سوخته را حس می‌کردند. آن زمان علت این پدیده روشن نبود و اغلب به «هیجان عصبی» یا «ملال روانی» نسبت داده می‌شد. در آغاز قرن بیستم با پیشرفت مطالعات مربوط به آسیب لوب گیجگاهی یا «Temporal Lobe» پزشکان دریافتند اختلالات الکتریکی کوچک در این ناحیه می‌تواند باعث توهم بو شود.

در دهه‌های بعدی، پژوهشگران با بررسی بیمارانی که پس از ضربه خفیف مغزی یا عفونت ویروسی سینوس‌ها دچار بوییدن بوهای خیالی شده بودند، این ایده را مطرح کردند که التهاب مسیر بویایی نقش مهمی در ایجاد توهم بویایی دارد. با توسعه تکنیک‌های MRI و تصویربرداری عملکردی، مشخص شد فعالیت غیر طبیعی در قشر بویایی یا «Orbitofrontal Cortex» نیز می‌تواند چنین حالتی ایجاد کند. از دهه ۲۰۱۰ به بعد پژوهش‌ها درباره حس بویایی و نقش آن در بیماری‌هایی مانند پارکینسون افزایش یافت و معلوم شد توهم بویایی یک علامت هشدار در بخشی از بیماران است. بنابراین تاریخچه این اختلال از یک پدیده مبهم به یک موضوع قابل‌پیگیری در نورولوژی مدرن تبدیل شد.

۳. نقش آسیب‌های محیطی و استنشاق مواد محرک در ایجاد توهم بوی سوختگی

مسیر بویایی برخلاف بسیاری از مسیرهای عصبی دیگر بدون سد حفاظتی قوی در برابر محیط قرار دارد. این نزدیکی با عوامل خارجی باعث می‌شود استنشاق مواد محرک مانند دود سیگار، آمونیاک، حلال‌ها و آلاینده‌ها بتواند گیرنده‌های بویایی را تحریک کند. وقتی این گیرنده‌ها بیش از حد فعال یا آسیب‌دیده شوند، پیام‌های نادرست تولید می‌کنند. این پیام‌ها پس از عبور از پیاز بویایی به مغز می‌رسند و مغز آنها را به عنوان یک بو تفسیر می‌کند حتی اگر هیچ مولکول واقعی وجود نداشته باشد. در این حالت پیام واقعی نیست اما تجربه کاملاً واقعی است.

یکی از نکات مهم این است که برخی مواد محرک التهاب خفیف یا «Micro-inflammation» ایجاد می‌کنند. التهاب کوچک اما پایدار می‌تواند عملکرد نورون‌های مسیر بویایی را مختل کند. این اختلال باعث می‌شود فرد بعد از قرار گرفتن در معرض مواد محرک، حتی در زمان استراحت هم بوی دود یا بوی تند شیمیایی حس کند. این فرآیند به ویژه در افرادی که سابقه حساسیت بینی یا رینیت آلرژیک دارند بیشتر دیده می‌شود. در چنین حالتی تشخیص اینکه بو واقعی است یا ساخته ذهن مشکل می‌شود و همین موضوع برای بیمار اضطراب ایجاد می‌کند. در نتیجه نقش عوامل محیطی در پدید آمدن Phantosmia اهمیت زیادی دارد و باید در تشخیص دقیق حتماً بررسی شود.

۴. اثر استرس، اضطراب و اختلالات خواب بر شکل‌گیری توهم بویایی

مسیرهای بویایی ارتباط مستقیم با مراکز تنظیم احساس و هیجان در مغز دارند. ساختارهایی مانند «Amygdala» که مرکز پردازش ترس و اضطراب است با پیاز بویایی در ارتباط نزدیک قرار دارند. به همین دلیل استرس مزمن یا اختلالات خواب می‌توانند تعادل پیام‌رسانی در مسیر بویایی را مختل کنند. در شرایط استرس‌زا بدن مقدار زیادی هورمون کورتیزول ترشح می‌کند که روی نورون‌های مسیر بویایی اثر می‌گذارد. این اثر می‌تواند باعث افزایش تحریک‌پذیری نورون‌ها شود و زمینه را برای تولید پیام‌های ساختگی فراهم کند.

اختلال خواب نیز نقش مهمی دارد. وقتی چرخه خواب به هم می‌ریزد، سیستم عصبی خودمختار بیش از حد فعال می‌شود. این حالت باعث حساسیت بالاتر نسبت به محرک‌ها و گاهی ایجاد محرک‌های خیالی می‌شود. بسیاری از بیمارانی که توهم بوی دود گزارش می‌کنند می‌گویند نخستین بار این حس را نیمه شب یا هنگام بیدار شدن تجربه کرده‌اند. این زمان‌ها دوره‌هایی هستند که فعالیت بخش‌هایی از مغز نامنظم‌تر است. ترکیب استرس، کم‌خوابی و حساسیت مسیر بویایی یک چرخه ایجاد می‌کند که فرد را در معرض این حس ناخوشایند قرار می‌دهد. این پیام‌های ساختگی ممکن است کوتاه باشند یا چندین هفته باقی بمانند.

۵. مسیرهای عصبی آسیب‌دیده پس از عفونت‌های ویروسی و ارتباط آنها با بوی دود خیالی

عفونت‌های ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی مثل آنفلوآنزا یا SARS CoV 2 می‌توانند مسیرهای بویایی را موقتاً مختل کنند. پیاز بویایی یکی از نخستین نقاطی است که پس از این ویروس‌ها دچار التهاب می‌شود. این التهاب باعث آسیب خفیف به نورون‌های گیرنده بو می‌شود و بازسازی آنها زمان می‌برد. در دوره بازسازی، نورون‌ها ممکن است پیام‌های نامنظم یا ناقص ارسال کنند. مغز برای این پیام‌های ناقص معنا می‌سازد و نتیجه آن توهم بویایی است. از میان انواع بوهایی که بیماران گزارش می‌کنند، بوی دود و بوی سوختگی رایج‌ترین هستند.

در این فرآیند مسیرهای مغزی بالاتر نیز ممکن است دچار نامنظمی شوند. قشر پیشانی داخلی یا «Medial Prefrontal Cortex» که در تفسیر بوها نقش دارد ممکن است پیام تحریف‌شده را به عنوان بوی دود تفسیر کند. التهاب ناشی از ویروس گاهی باعث کاهش سیگنال مهاری در این ناحیه می‌شود و این کاهش مهار همان چیزی است که باعث ایجاد تجربه‌های بویایی خیالی می‌شود. این حالت می‌تواند از چند روز تا چند ماه ادامه یابد و شدت آن بین بیماران متفاوت است. این بخش یکی از کلیدهای اصلی فهم ارتباط بین عفونت‌ها و بوی سوختگی خیالی است.

۶. نقش اختلالات مغزی مانند تشنج لوب گیجگاهی و آسیب‌های جزئی در ایجاد Phantosmia

تشنج‌های خفیف لوب گیجگاهی یا «Temporal Lobe Seizures» یکی از علل شناخته‌شده توهم بویایی هستند. این نوع تشنج همیشه به شکل لرزش یا بی‌هوشی ظاهر نمی‌شود. گاهی فقط یک اختلال کوچک الکتریکی به مدت چند ثانیه در بافت عصبی رخ می‌دهد و اولین نشانه آن حس بوی دود یا بوی سوختگی است. این قسم از تشنج به عنوان یک «Aura» شناخته می‌شود و می‌تواند هشداردهنده وجود فعالیت الکتریکی غیرطبیعی باشد. مسیر بویایی ارتباط نزدیکی با این ناحیه دارد و هر گونه تحریک الکتریکی می‌تواند بر رمزگشایی بوها اثر بگذارد.

آسیب‌های خفیف مغزی هم همین نقش را دارند. ضربه‌های کوچک که باعث تکان ناگهانی بافت مغزی می‌شوند ممکن است پیاز بویایی یا مسیر عصبی بین آن و قشر بویایی را تحریک کنند. این تحریک پس از مدتی می‌تواند باعث ایجاد الگوهای غیرطبیعی فعالیت شود. بیمار ممکن است در ابتدا تصور کند بوی سوختگی از محیط می‌آید اما با تکرار مداوم متوجه می‌شود بو تنها در ذهنش ایجاد می‌شود. نکته مهم این است که این نوع آسیب‌ها همیشه در تصویربرداری ساده مشخص نمی‌شوند. گاهی لازم است بررسی الکتروانسفالوگرافی یا تست‌های عملکردی دقیق‌تر انجام شود. اهمیت این موضوع در این است که اگر منبع عصبی دقیق شناسایی شود درمان هدفمندتر و سریع‌تر خواهد بود.

۷. ارتباط بیماری‌های روان‌پزشکی با تجربه بوی دود غیرواقعی و سازوکارهای شناختی آن

برخی اختلالات روان‌پزشکی می‌توانند نقش مهمی در ایجاد توهم بویایی داشته باشند. در بیمارانی که اضطراب شدید، اختلال وسواس فکری یا افسردگی مزمن دارند، مسیرهای پردازش توجه و ادراک ممکن است دچار تغییر شوند. این تغییر باعث می‌شود مغز نسبت به علائم درونی حساس‌تر شود و محرک‌های داخلی را به شکل بو یا تصویر تفسیر کند. در این حالت ادراک فرد دچار «تفسیر بیش‌فعال» یا «Hyper-interpretation» می‌شود. به همین دلیل برخی بیماران با اضطراب مزمن می‌گویند بوی دود را بیشتر در مواقع تنش شدید احساس می‌کنند.

از دید شناختی، مغز در این شرایط در جستجوی تهدید است. مسیرهای مربوط به آمیگدالا و قشر پیشانی به دنبال نشانه‌های خطر می‌گردند و اگر محرک واقعی پیدا نکنند، گاهی محرک خیالی تولید می‌شود. بوی دود به دلیل ماهیت تهدیدآمیز خود یکی از رایج‌ترین بوهای گزارش شده است. این پدیده به معنای اختلال شدید روانی نیست بلکه نشان می‌دهد مغز در حالت آماده‌باش بیش از حد قرار دارد. در این شرایط درمان روان‌پزشکی یا روان‌درمانی می‌تواند شدت تجربه را کاهش دهد. وقتی اضطراب کنترل شود، فعالیت غیرطبیعی مسیرهای بویایی نیز به تدریج کاهش پیدا می‌کند.

۸. نقش داروها، کمبود ویتامین‌ها و اختلالات متابولیک در تولید بوهای خیالی

داروهای خاص می‌توانند روی مسیرهای عصبی بویایی اثر بگذارند. داروهای ضدافسردگی، ضدتشنج یا داروهایی که روی دوپامین اثر دارند گاهی باعث تغییر در ادراک حسی می‌شوند. این تغییرات معمولاً خفیف هستند اما در برخی موارد پیام‌های بویایی را دچار اختلال می‌کنند. بیمار ممکن است پس از شروع یک دارو حس کند گاهی بوی دود یا بوی تند شیمیایی احساس می‌کند در حالی که هیچ منبع خارجی وجود ندارد. این اثر معمولاً با تنظیم دوز یا تغییر دارو بهبود می‌یابد.

کمبود ویتامین B12 نیز نقش مهمی دارد. این ویتامین برای سلامت غلاف میلین در مسیرهای عصبی ضروری است. اگر کمبود طولانی شود پیام‌رسانی نورونی دچار اختلال می‌شود و توهم‌های بویایی ممکن است یکی از علائم اولیه باشند. همچنین مشکلات متابولیک مانند کتواسیدوز دیابتی می‌توانند الگوی بویایی را تغییر دهند و در بیمار احساس بوی ناخوشایند ایجاد کنند.

نکته مهم این است که این عوامل همیشه به صورت مستقیم توهم ایجاد نمی‌کنند بلکه بستر فعالیت غیرطبیعی نورونی را تقویت می‌کنند. اگر فرد همزمان التهاب مسیر بویایی یا اضطراب داشته باشد احتمال تجربه بوی دود خیالی افزایش می‌یابد. بنابراین بررسی وضعیت تغذیه و داروهای مصرفی بخشی ضروری از فرایند تشخیص است.

۹. چرا بوی دود و بوی سوختگی شایع‌ترین توهم بویایی است؟ تحلیل عصبی و تکاملی

در میان تمام بوهای خیالی، بوی دود و بوی سوختگی بیشترین گزارش را دارد. این موضوع فقط یک تصادف ساده نیست. مسیرهای بویایی از نظر تکاملی به شدت با مکانیسم‌های هشدار و بقا گره خورده‌اند. دود نشانه آتش است و آتش یک تهدید جدی برای جان انسان است. بنابراین مغز نسبت به نشانه‌های دود حساسیت بالایی دارد. این حساسیت حتی در نبود محرک واقعی نیز ممکن است فعال شود. در این حالت مغز «از روی احتیاط» بوی دود می‌سازد تا فرد واکنش نشان دهد.

از نظر عصبی هم مسیرهای پردازش ترس و بو ارتباط نزدیک دارند. پیاز بویایی سیگنال‌ها را مستقیم به آمیگدالا می‌فرستد و این ارتباط باعث می‌شود بوهای ناخوشایند سریع‌تر و قوی‌تر پردازش شوند. اگر فعالیت این ناحیه دچار اختلال شود احتمال ساختن بوهای هشداردهنده بیشتر است. بوی سوختگی به دلیل ماهیت تند و تهدیدآمیز خود یکی از اولین بوهایی است که در توهم بویایی ظاهر می‌شود.

این موضوع به درک ما کمک می‌کند که چرا بیمارانی که Phantosmia دارند معمولاً از بوی دود یا سوختگی شکایت می‌کنند. مغز در تلاش است یک خطر را شناسایی کند اما مسیرهای عصبی مختل شده‌اند و پیام غیرواقعی تولید می‌شود. این تحلیل نشان می‌دهد این تجربه نه نشانه بیماری شدید بلکه نتیجه مکانیسم طبیعی هشدار در شرایط غیرعادی است.

۱۰. مسیر تشخیص دقیق Phantosmia و روش‌هایی که پزشک برای تفکیک بوی واقعی از بوی خیالی استفاده می‌کند

تشخیص توهم بویایی نیازمند چند مرحله دقیق است. پزشک ابتدا باید مطمئن شود که بو واقعاً وجود ندارد. بسیاری از بیماران ابتدا تصور می‌کنند مشکل از سیستم تهویه یا وسایل الکتریکی خانه است. وقتی احتمال‌های محیطی بررسی شود پزشک با شرح حال دقیق سراغ منشأ عصبی یا حسی می‌رود. بررسی بیماری‌هایی مانند سینوزیت، انحراف بینی یا التهاب مزمن اهمیت دارد چون این بیماری‌ها می‌توانند الگوی بویایی را تغییر دهند.

گام بعدی معاینه مسیر بویایی است. پزشک عملکرد گیرنده‌های بویایی را با تست‌های ساده بررسی می‌کند. اگر وجود التهاب مشکوک باشد سی‌تی‌اسکن یا MRI درخواست می‌شود. در برخی موارد برای بررسی فعالیت غیرطبیعی لوب گیجگاهی تست EEG انجام می‌شود. اگر بیمار سابقه مصرف داروی خاص یا کمبود ویتامین داشته باشد آزمایش خون نقش مهمی پیدا می‌کند.

تشخیص نهایی زمانی مطرح می‌شود که تمام علل محیطی، متابولیک یا التهابی رد شوند و بیمار همچنان بوی دود یا سوختگی را بدون وجود منبع خارجی احساس کند. پزشک سپس تصمیم می‌گیرد که آیا درمان لازم است یا نظارت کافی است. این مرحله اهمیت زیادی دارد چون برخی بیماران نیاز به مداخله دارویی دارند اما برخی با کنترل اضطراب یا درمان التهاب بهبود پیدا می‌کنند.

۱۱. درمان‌های قطعی، حمایتی و آینده‌محور برای مدیریت توهم بویایی

درمان Phantosmia بسته به علت آن متفاوت است. اگر التهاب مسیر بویایی نقش داشته باشد اسپری‌های ضدالتهاب بینی یا داروهای کاهش التهاب کمک می‌کنند. بیمارانی که پس از عفونت ویروسی دچار این مشکل شده‌اند معمولاً با گذشت زمان و بازسازی نورون‌ها بهبود می‌یابند. اما اگر منشأ عصبی باشد پزشک ممکن است داروهای ضدتشنج یا داروهای تثبیت‌کننده فعالیت نورونی تجویز کند.

در بیمارانی که اضطراب نقش پررنگ دارد روان‌درمانی شناختی و آموزش روش‌های کاهش تنش باعث کاهش شدت تجربه می‌شود. گاهی تمرین‌های بویایی یا «Olfactory Training» که شامل استشمام منظم بوهای استاندارد است مسیرهای عصبی را بازآموزی می‌کند. این روش در بیماران پس از کرونا موفقیت نسبی داشته است.

در موارد مقاوم‌تر درمان‌های نوین مانند تحریک الکتریکی غیرتهاجمی نواحی پیشانی در حال بررسی هستند. این روش‌ها تلاش می‌کنند فعالیت غیرمنظم نورونی را کاهش دهند. پیشرفت‌های آینده احتمالا شامل روش‌هایی برای بازسازی مسیرهای بویایی یا داروهای هدفمند برای تنظیم فعالیت پیاز بویایی خواهند بود.

خلاصه نهایی

Phantosmia یا توهم بویایی حالتی است که فرد بویی مانند بوی دود یا بوی سوختگی را حس می‌کند در حالی که هیچ منبع خارجی وجود ندارد. این پدیده نتیجه فعالیت غیرطبیعی مسیرهای بویایی یا مسیرهای عصبی مرتبط با احساس خطر است. گاهی این حالت پس از عفونت ویروسی یا التهاب سینوسی ایجاد می‌شود و گاهی منشأ عصبی مانند تشنج خفیف لوب گیجگاهی دارد. در بخشی از بیماران اضطراب یا اختلال خواب باعث تحریک‌پذیری بالای نورون‌ها می‌شود و این تحریک‌پذیری مغز را به سمت ساختن بوهای خیالی سوق می‌دهد. تشخیص دقیق نیازمند بررسی محیط، سینوس‌ها، داروهای مصرفی و مسیرهای عصبی است. بسیاری از بیماران با درمان التهابی یا تمرین‌های بویایی بهبود پیدا می‌کنند. برخی نیز با مدیریت استرس یا درمان اختلالات عصبی به وضعیت طبیعی بازمی‌گردند. اهمیت این اختلال در این است که تجربه بیمار واقعی است و اثر روانی چشمگیری دارد. آگاهی از ماهیت این پدیده باعث می‌شود فرد بداند توهم بوی سوختگی نشانه ضعف اراده یا خیال‌پردازی نیست بلکه نتیجه یک اختلال واقعی در مسیر بویایی است.

❓ پرسش‌های رایج

۱. آیا توهم بوی سوختگی خطرناک است؟

معمولاً خطر مستقیم ندارد اما می‌تواند نشانه التهاب یا اختلال عصبی باشد. اگر این تجربه مداوم باشد باید ارزیابی پزشکی انجام شود. بسیاری از بیماران پس از درمان علت زمینه‌ای بهبود پیدا می‌کنند.

۲. آیا Phantosmia می‌تواند نشانه بیماری عصبی جدی باشد؟

در برخی موارد بله. تشنج لوب گیجگاهی یا آسیب‌های جزئی می‌توانند این علامت را ایجاد کنند. اگر بوهای خیالی همراه با سردرگمی یا تغییر رفتاری باشند نیاز به بررسی فوری وجود دارد.

۳. آیا عفونت ویروسی می‌تواند باعث این اختلال شود؟

بله. التهاب مسیر بویایی پس از ویروس یکی از علل رایج توهم بویایی است. در این موارد معمولاً پس از بازسازی نورون‌ها شدت علائم کاهش می‌یابد.

۴. آیا تمرین بویایی به بهبود توهم بویایی کمک می‌کند؟

در بسیاری از بیماران این روش مفید است. تمرین بویایی مسیرهای عصبی را بازآموزی می‌کند و پاسخ مغز به محرک‌ها را طبیعی‌تر می‌سازد.

۵. آیا اضطراب می‌تواند توهم بوی دود ایجاد کند؟

بله. مسیرهای بویایی با مراکز پردازش ترس ارتباط مستقیم دارند و اضطراب شدید می‌تواند پیام‌های ساختگی ایجاد کند. درمان اضطراب معمولاً علائم را کم می‌کند.

۶. آیا درمان قطعی برای Phantosmia وجود دارد؟

درمان قطعی برای همه بیماران یکسان نیست. برخی با درمان التهاب، برخی با درمان عصبی و برخی با مدیریت استرس بهبود می‌یابند. تشخیص علت زمینه‌ای مهم‌ترین گام درمان است.

 

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک»

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک».
بیش از دو دهه در زمینه سلامت، پزشکی، روان‌شناسی و جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی آن‌ها می‌نویسد و تلاش می‌کند دانش را ساده اما دقیق منتقل کند.
پزشکی دانشی پویا و همواره در حال تغییر است؛ بنابراین، محتوای این نوشته جایگزین ویزیت یا تشخیص پزشک نیست.

source

توسط salamathyper.ir