در میانه اقیانوس آرام، جزیره‌ای کوچک با مجسمه‌های غول‌پیگر سنگی خود، قرن‌هاست که تخیل بشر را مشغول خود کرده است. جزیره رپا نویی (Rapa Nui) یا همان ایستر آیلند، با نزدیک به هزار مجسمهٔ عظیم‌الجثهٔ موآی (Moai)، همچنان یکی از شگفت‌انگیزترین و رازآلودترین مکان‌های باستانی جهان به شمار می‌رود. هر مسافری که به این نقطه دورافتاده پا می‌گذارد، نخستین پرسش در ذهنش شکل می‌گیرد: چگونه مردمی بدون فناوری، توانستند چنین سازه‌هایی را خلق کنند؟

دهه‌ها، این جزیره به نماد رمز و راز تبدیل شده بود و نظریه‌های خیالی از فضایی‌ها تا تمدن‌های گمشده دست‌به‌دست می‌شدند. اما اکنون پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که شاید پاسخ، نه در ماوراءالطبیعه، بلکه در هوش مهندسی و سازمان اجتماعی مردم بومی نهفته باشد. با استفاده از فناوری‌های نو مانند عکسبرداری هوایی با پهپاد و مدل‌سازی سه‌بعدی دقیق، باستان‌شناسان موفق شده‌اند جزئیاتی را آشکار کنند که قرن‌ها پنهان مانده بود.

برافتادن افسانهٔ رازآلوده جزیره ایستر

از زمانی که کشتی‌های اروپایی در قرن هجدهم به این جزیره رسیدند، دنیای غرب به آن همچون معمایی بدون پاسخ می‌نگریست. مردم بیرون از جزیره باور داشتند که هیچ توضیح زمینی برای این پدیده وجود ندارد. صنعت گردشگری هم این رازآلودگی را به کالایی تبلیغاتی بدل کرده بود؛ تورهای تفریحی با وعدهٔ «رازهای حل‌نشده» و کتاب‌هایی که می‌پرسیدند چطور مردمی «بدوی» توانسته‌اند سنگ‌هایی ۷۰ تُنی را حرکت دهند.

اما پژوهش تازه، تصویری متفاوت ارائه می‌دهد. باستان‌شناسانی که بیش از بیست سال روی جزیره تحقیق کرده‌اند، اکنون می‌گویند نه‌تنها می‌توان به این تردیدها پاسخ داد، بلکه همگی این پاسخ‌ها بر اساس داده‌های قابل آزمون هستند. آنان در سه حوزهٔ اساسی به نتایج قطعی رسیده‌اند: شیوهٔ ساخت مجسمه‌ها، روش جابه‌جایی آنها و سرنوشت محیط زیست جزیره.

مدل‌سازی سه‌بعدی از زادگاه موآی‌ها

در نخستین گام، گروهی از پژوهشگران با استفاده از ۱۱٬۶۸۶ تصویر ثبت‌شده توسط پهپاد، مدل سه‌بعدی کاملی از دهانهٔ آتشفشان رانو راراکو (Rano Raraku) ساختند؛ جایی که ۹۵ درصد از مجسمه‌های موآی تراشیده شده بودند. این مدل دیجیتال، هر سطح، شیب و ردّ ابزار سنگ‌تراشی را با دقتی در حد چند سانتی‌متر ثبت کرد و امکان تحلیل روابط سه‌بعدی میان کارگاه‌ها را فراهم آورد.

نتایج حیرت‌انگیز بودند. برخلاف فرضیه‌های قدیمی که از وجود نظامی متمرکز و فرماندهی قبیله‌ای خبر می‌دادند، داده‌ها نشان دادند که در آن زمان، دست‌کم ۳۰ کارگاه مستقل به‌صورت هم‌زمان فعال بوده‌اند. این یعنی تولید مجسمه‌ها در سطح گروه‌های خویشاوندی کوچک و خودمختار انجام می‌شد. هر گروه روش ویژهٔ خود را داشت، اما در نهایت، شکل کلی مجسمه‌ها به‌صورت فرهنگی استاندارد باقی می‌ماند.

تحلیل سه‌بعدی ۴۲۶ مجسمه در مراحل مختلف ساخت، ۳۴۱ سنگ‌چال (trench) استخراج، ۱۳۳ جایگاه خالی ناشی از جدا شدن مجسمه‌ها و بخش‌های جدیدی از معدنکاری را آشکار کرد که پیش‌تر ناشناخته مانده بودند. به این ترتیب، تصویری از صنعتی پویا و غیرمتمرکز پدید آمد که در آن مهارت‌های فنی و نوآوری‌های انسانی، بدون وجود فرمانروایی مطلق، به شکوفایی رسیده بود.

جایجایی‌های بزرگ

پرسش قدیمی دیگر این بود که چگونه این تندیس‌های عظیم از معدن به محل نهایی خود در سکوهای موسوم به آهو (Ahu) منتقل می‌شدند. نظریه‌های گذشته از چوب‌غلتک‌ها، ارابه‌های ساده یا نیروی صدها نفر سخن می‌گفتند، اما هیچ‌یک قابلیت آزمون علمی نداشتند.

پژوهشگران با الهام از روایت‌های شفاهی بومیان و آزمایش‌های مهندسی، نظریه‌ای موسوم به «موآیِ راه‌رونده» را مطرح کردند. آنان مجسمه‌هایی را که در امتداد مسیرهای باستانی رها شده بودند، با دقت اندازه‌گیری کردند و دریافتند این نمونه‌ها ویژگی‌هایی خاص دارند: پایه‌های پهن‌تر، سطح مقطع D-شکل و اندکی خمیدگی به سمت جلو. این طراحی‌ها نشان می‌دهد که مجسمه‌ها در حالت عمودی حرکت داده می‌شدند، نه در حالت خوابیده.

در سال ۲۰۱۳، یک نمونهٔ بتنی به وزن ۴.۳۵ تُن بر اساس اندازه‌های واقعی ساخته شد. در آزمایشی با ۱۸ نفر و سه طناب، مجسمه را توانستند در ۴۰ دقیقه در مسافتی ۱۰۰ متری جابجا کنند. فیزیک این حرکت نیز بعداً تأیید شد: زاویهٔ خمیدگی مجسمه باعث ایجاد پاندولی معکوس می‌شود که نوسان جانبی را به نیرو پیش‌برنده تبدیل می‌کرد.

جالب آنکه، داده‌های مکانی نشان می‌دهد بیشترین احتمال افتادن مجسمه‌ها در نزدیکی معدن بوده و هرچه فاصله بیشتر می‌شده، آمار سقوط کاهش می‌یافته است. ترک‌های موجود بر پیکره‌های نیمه‌شکسته نیز الگوی برخورد از حالت ایستاده را تأیید می‌کند. به بیان دیگر، آنچه قرن‌ها معمایی مهندسی به نظر می‌رسید، اکنون با قوانین سادهٔ فیزیک توضیح‌پذیر شده است.

جزیره‌ای بدون جنگل، اما نه بدون امید

سومین راز بزرگ رپا نویی، به سرنوشت محیط زیست و نابودی جنگل‌های آن مربوط می‌شود. از قرن‌ها پیش، بسیاری از تاریخ‌نگاران، این جزیره را نمونه‌ای از خودویرانگری تمدن‌ها می‌دانستند و آن را «اکوساید» (Ecocide) یا نابودی عمدی زیست‌بوم خود توسط انسان معرفی می‌کردند. روایت رایج چنین بود که مردم جزیره برای جابه‌جایی موآی‌ها درختان را قطع کردند و در نتیجه منابع غذایی و زیستی‌شان از بین رفت.

اما پژوهش تازه نشان می‌دهد که این فرضیه نادرست است. تحلیل لایه‌های باستان‌شناسی و داده‌های اکولوژیک، تصویر متفاوتی ترسیم می‌کند. در این روایت جدید، انسان‌ها تنها بخشی از ماجرا هستند، و نقش اصلی را گونه‌ای از موش‌های صحرایی پولینزی (Polynesian rats) ایفا کرده‌اند که هم‌زمان با نخستین مهاجران در حدود سال ۱۲۰۰ میلادی به جزیره آورده شدند.

جمعیت این موش‌ها به‌سرعت افزایش یافت و به میلیون‌ها عدد رسید. آنها تقریباً ۹۵ درصد از دانه‌های درختان جزیره را خوردند و مانع از رشد مجدد جنگل‌ها شدند. به‌این‌ترتیب، حتی اگر مردم دست از قطع درختان می‌کشیدند، طبیعت دیگر توان بازسازی خود را نداشت. در واقع، جزیره قربانی یک «تغییر زیستی ناخواسته» شد، نه فاجعه‌ای عمدی.

پژوهشگران می‌گویند مردم رپا نویی نه‌تنها از بین نرفتند، بلکه با شرایط جدید سازگار شدند. آنان نظام کشاورزی جدیدی به نام «مالچ سنگی» (Rock Mulch Agriculture) ایجاد کردند که در آن سنگ‌های خردشده برای حفظ رطوبت خاک و افزایش حاصل‌خیزی به کار می‌رفتند. این روش باعث شد تولید غذا در خاک‌های فقیر جزیره ادامه یابد. رژیم غذایی مردم همچنان غنی از غذاهای دریایی بود،و حتی پس از نابودی جنگل‌ها، ساخت مجسمه‌های موآی برای پنج قرن دیگر ادامه داشت.

این نتیجه‌گیری نهایی، چهره‌ای متفاوت از رپا نویی ارائه می‌دهد: جامعه‌ای که نه در اثر حماقت نابود شد، بلکه با هوش بومی و انطباق‌پذیری بی‌نظیر خود زنده ماند. جزیره‌ای که زمانی سمبل فروپاشی بود، اکنون به نمادی از تاب‌آوری انسان در برابر دگرگونی‌های زیست‌محیطی تبدیل شده است.

خلاصه نهایی

دانشمندان با بهره‌گیری از فناوری پهپاد و مدل‌سازی سه‌بعدی، موفق شدند معماهای چندصدساله جزیره ایستر را حل کنند. ساخت مجسمه‌های موآی حاصل همکاری گروه‌های کوچک بومی بود، نه فرماندهی مرکزی. مجسمه‌ها با روش فیزیکی «راه‌رفتن عمودی» جابه‌جا می‌شدند و جنگل‌زدایی نیز نتیجهٔ اتفاقی ناخواسته و نقش موش‌های وارداتی بود. جامعه رپا نویی نه نابود، بلکه سازگار شد.

سؤالات رایج (FAQ)

۱. آیا هنوز مجسمه‌های جدیدی در جزیره ایستر کشف می‌شود؟
بله، مدل‌سازی سه‌بعدی اخیر نشان داده است که در معدن اصلی رانو راراکو، صدها مجسمه ناتمام و مدفون وجود دارد که به‌تازگی مستند شده‌اند.

۲. مجسمه‌های موآی چگونه حرکت داده می‌شدند؟
بر اساس آزمایش‌های واقعی، این مجسمه‌ها در حالت ایستاده با طناب و حرکات نوسانی «راه می‌رفتند». فیزیک این حرکت، پاندولی معکوس است که نوسان جانبی را به پیش‌روی تبدیل می‌کند.

۳. آیا جنگل‌زدایی جزیره نتیجهٔ کار انسان‌ها بود؟
تحقیقات جدید نشان می‌دهد که عامل اصلی موش‌های پولینزی بودند که بذر درختان را می‌خوردند و از بازسازی جنگل جلوگیری می‌کردند.

۴. آیا تمدن رپا نویی نابود شد؟
خیر، شواهد نشان می‌دهد مردم جزیره با روش‌های نوین کشاورزی و تکیه بر منابع دریایی، قرن‌ها پس از نابودی جنگل‌ها به حیات خود ادامه دادند.

۵. آیا رازهای جزیره ایستر کاملاً حل شده‌اند؟
اگرچه بخش عمده‌ای از پرسش‌ها پاسخ یافته، اما هنوز جزئیاتی از ساختار اجتماعی و آیین‌های مذهبی مردم جزیره ناشناخته باقی مانده است.

منبع

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک»

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک».
با بیش از ۲۰ سال نویسندگی «ترکیبی» مستمر در زمینهٔ پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.
باشد که با هم متفاوت بیاندیشیم!

source

توسط salamathyper.ir