در مصر باستان، نفس کشیدن مفهومی فراتر از عمل فیزیولوژیک بود. مصریان باور داشتند که «نَفَس» نیروی زندگی است، همان چیزی است که روح را به بدن پیوند می‌دهد و نبودنش مرگ را معنا می‌کند. در دل همین باور بود که بیماری‌های تنفسی، به‌ویژه آنچه امروز «آسم» (Asthma) می‌نامیم، رنگی از رمز و جادو به خود می‌گرفتند.

در یکی از مهم‌ترین متون پزشکی به‌جامانده از تمدن نیل، یعنی پاپیروس ایبرس (Ebers Papyrus)، دستورالعمل‌هایی برای درمان سختی نفس آمده که شباهت شگفت‌انگیزی به نشانه‌های آسم دارد. این سند که در حدود ۱۵۵۰ پیش از میلاد نوشته شده، ترکیبی است از دانش پزشکی، طلسم‌های مذهبی و درمان‌های گیاهی. ترکیبی که نشان می‌دهد مصریان باستان پزشکی را نه جدای از نیروهای ماورایی، بلکه در امتداد آن می‌دیدند.

در این پاپیروس، درمان آسم تنها نسخه‌ای دارویی نیست، بلکه نوعی آیین است. بخورهایی از گیاهان معطر، زمزمه‌هایی از کلمات مقدس و اشاره‌هایی به دخالت الهه‌هایی چون «آیزیس» و «تحوت» در درمان بیماری‌های سینه وجود دارد. از نگاه امروزی، این نوشته‌ها شاید عجیب به نظر برسند، اما در بطن خود تصویری از آغاز شناخت انسان از بیماری‌های تنفسی را حمل می‌کنند.

۱. پاپیروس ایبرس؛ میراثی میان جادو و پزشکی

پاپیروس ایبرس (Ebers Papyrus) یکی از کهن‌ترین و کامل‌ترین اسناد پزشکی شناخته‌شده جهان است. این متن شامل بیش از هفتصد نسخه درمانی است که درباره‌ی همه‌چیز از درد دندان تا بیماری‌های قلب و ریه سخن می‌گوید. این پاپیروس در قرن نوزدهم در لوکسور کشف شد و نشان داد که مصریان بیش از سه هزار سال پیش نظامی پیچیده از تشخیص و درمان داشتند.

در بخش‌هایی از آن، عباراتی آمده که به دشواری تنفس، سرفه‌های مکرر و صدای خس‌خس اشاره دارد؛ توصیف‌هایی که بسیار نزدیک به مفهوم امروزی «آسم» است. اما تفاوت اصلی در شیوه نگاه مصریان نهفته است. آنها بیماری را نه صرفاً نتیجه‌ی ناهنجاری بدنی، بلکه نشانه‌ای از اختلال در تعادل میان بدن، روح و نیروهای آسمانی می‌دانستند.

در نسخه‌های ایبرس، درمان‌ها اغلب شامل داروهای گیاهی مثل عسل، درخت اَکاشیا (Acacia) و بخورهای خوش‌بو بودند. بیمار باید این مواد را حرارت می‌داد و بخار آن را استنشاق می‌کرد. از دید مدرن، این روش شباهتی جالب به شیوه‌های ابتدایی «استنشاق درمانی» (Inhalation Therapy) دارد. اما برای مصریان، این بخار نه فقط تسکین‌دهنده ریه، بلکه حامل نیروی شفا از جهان خدایان بود.

۲. آسم به‌عنوان ناهنجاری «نَفَس» در باور مصریان

در زبان مصری باستان، واژه‌ای با ریشه «شِسِت» (شاید معادل «نَفَس دشوار» یا «تنگی سینه») برای توصیف اختلالات تنفسی وجود داشت. مصریان به مفهوم «کا» (Ka) یا نیروی حیاتی در تنفس باور داشتند و هرگونه تنگی نفس را به برهم‌خوردن این جریان نسبت می‌دادند. از این رو، آسم نوعی اختلال در جریان نیروهای معنوی تلقی می‌شد.

در برخی نقش‌برجسته‌ها، بیمارانی دیده می‌شوند که با دست روی سینه نشسته‌اند، در حالی که کاهنی بر فراز آن‌ها دعا می‌خواند و بخوری را به هوا می‌فرستد. این تصویرها نه صرفاً آیینی مذهبی، بلکه نوعی «درمان روحی و جسمی» بودند که هدفشان بازگرداندن هماهنگی میان بدن و روح بود.

شواهدی وجود دارد که پزشکان-کاهنان (Priest Physicians) مصر، درمان آسم را با ذکر نام خدایان مرتبط می‌کردند، زیرا بر این باور بودند که بیماری ناشی از نارضایتی نیروهای الهی است. به همین دلیل، آسم در مصر باستان به نوعی بیماری مقدس تلقی می‌شد، هرچند نه به معنای مستقیم «بیماری خدایان» بلکه به‌عنوان وضعیتی که فقط از طریق جلب رضایت خدایان می‌شد درمانش کرد.

۳. نسخه‌های درمانی آسم در پاپیروس ایبرس

در بخشی از پاپیروس، نسخه‌ای توصیف شده که از گیاهان معطر، عسل و شیره درخت استفاده می‌کند. دستورالعمل چنین است: این مواد را بر روی سنگی داغ بگذار تا دود آن بلند شود، سپس بیمار باید آن را استنشاق کند. از نگاه پزشکی امروز، این روش احتمالاً سبب باز شدن موقت مجاری تنفسی می‌شده و اثری شبیه به بخور گرم داشته است.

اما نکته جالب‌تر، جمله‌ای است که در همان بخش آمده: «این بخار، دم الهه را به درون می‌برد.» این عبارت نشان می‌دهد که حتی هنگام استفاده از روش‌های فیزیکی، مصریان پیوند معنوی و اسطوره‌ای را از درمان جدا نمی‌دانستند.

برخی پژوهشگران بر این باورند که این نسخه‌ها نخستین تلاش بشر برای ایجاد درمانی تنفسی با ابزارهای طبیعی بوده‌اند. در واقع، از دل همین سنت‌ها بود که بعدتر در تمدن‌های یونان و روم، مفهوم «استنشاق دارویی» شکل گرفت. پس پاپیروس ایبرس نه فقط سندی مذهبی، بلکه حلقه‌ای در زنجیره‌ی تکامل علم پزشکی است.

۴. پیوند آسم و جادو در نظام فکری مصر باستان

در نظام فکری مصریان، جادو (Heka) بخشی جدانشدنی از پزشکی بود. واژه‌ی Heka در واقع به معنای «نیروی سخن مقدس» است، نیرویی که با تلفظ درست کلمات می‌توانست واقعیت جسمی را تغییر دهد. پزشک یا کاهن، با استفاده از وردهای خاص، انرژی شفابخش را به بدن بیمار منتقل می‌کرد.

به همین دلیل، درمان آسم نیز با جادو آمیخته بود. در بعضی نسخه‌ها آمده که برای درمان تنگی نفس، باید نام خاصی از خدایان خوانده شود تا هوای پاک در بدن جریان یابد. حتی احتمال دارد بیمار را به غاری تاریک می‌بردند تا صدای بازدم و دمش در طنین غار با طنین وردها یکی شود، نوعی مدیتیشن باستانی که هدفش بازگرداندن هماهنگی میان تنفس و کیهان بود.

از دید امروز، این شیوه‌ها شاید خرافی به‌نظر برسند، اما در بافت فرهنگی زمان خودشان تلاشی منطقی برای توضیح ناشناخته‌ها بودند. در واقع، پاپیروس ایبرس را باید نه تنها به‌عنوان متنی پزشکی، بلکه به‌عنوان گواهی از تلاش نخستین انسان‌ها برای فهم رابطه میان تنفس، روح و بقا دانست.

۵. جایگاه پزشک-کاهن در درمان آسم و بیماری‌های سینه

در مصر باستان، پزشکی و روحانیت از هم جدا نبودند. پزشک در عین حال کاهن بود و درمان آسم بخشی از آیینی مذهبی محسوب می‌شد. این پزشکان-کاهنان (Priest Physicians) در معابد مخصوصی که به خدایان درمان اختصاص داشت، مانند معبد «ایموتهپ» (Imhotep)، به معاینه و درمان بیماران می‌پرداختند.

پاپیروس ایبرس نشان می‌دهد که درمانگر، پیش از اجرای نسخه‌های دارویی، به انجام تطهیر (Purification) و قرائت وردهای خاص می‌پرداخت تا مسیر نیروهای حیاتی باز شود. در حقیقت، درمان آسم نه تنها به بدن، بلکه به روح بیمار مربوط می‌شد. هنگامی که بیمار نفس نمی‌توانست بکشد، تصور می‌کردند یکی از ارواح پلید بر سینه‌اش نشسته است و تنها ورد مقدس می‌تواند آن را براند.

این نگرش باعث شد پزشکی مصر باستان آمیزه‌ای از تجربه و ایمان باشد. پزشک، دارو را می‌داد، اما باور داشت که بدون رضایت خدایان، هیچ نسخه‌ای اثر نمی‌کند.

۶. شواهدی از مفهوم آسم در دیگر متون مصری

اگرچه پاپیروس ایبرس جامع‌ترین سند است، ولی تنها منبع مصریان درباره‌ی بیماری‌های تنفسی نیست. در پاپیروس‌های دیگر مانند پاپیروس برلین (Berlin Papyrus) و پاپیروس هرست (Hearst Papyrus) نیز به نشانه‌هایی اشاره شده که با بیماری‌های سینه و خس‌خس نفس شباهت دارند.

در یکی از این متون آمده است: «وقتی راهِ هوا در بدن بسته شود، نفس او همچون بادی ضعیف از بینی بیرون می‌رود.» این توصیف دقیقاً همان حس تنگی نفس و خروج دشوار هواست که امروز مشخصه‌ آسم دانسته می‌شود.

پژوهشگران تاریخ پزشکی معتقدند که مصریان نخستین تمدنی بودند که بیماری‌های تنفسی را متمایز از عفونت‌های عمومی شناختند و برای آن درمان ویژه پیشنهاد کردند. این گام، هرچند آمیخته با باورهای مذهبی بود، اما نشانه‌ای از درک فیزیولوژی بدن است.

۷. ترکیبات دارویی و نقش گیاهان در درمان آسم

پاپیروس ایبرس مجموعه‌ای بی‌نظیر از گیاهان دارویی را ذکر می‌کند. در نسخه‌های مربوط به تنگی نفس، ترکیباتی از کندر (Frankincense)، عسل، مرّ (Myrrh) و چربی حیوانی آمده است. این مواد به صورت بخور یا نوشیدنی مصرف می‌شدند.

برخی از این مواد در واقع خواص ضدالتهابی (Anti-inflammatory) و ضدعفونی‌کننده (Antiseptic) دارند. کندر و مرّ هر دو دارای ترکیباتی هستند که در طب امروزی برای بهبود عملکرد تنفسی مفید دانسته می‌شوند. این تطابق، نشان می‌دهد که تجربه‌ی طولانی مصریان در مشاهده‌ی اثرات طبیعی، آنان را به درکی تجربی از فیزیولوژی تنفس رسانده بود.

شاید آنها نمی‌دانستند که آسم ناشی از تنگ شدن برونش‌ها (Bronchial Constriction) است، اما فهمیده بودند که بخار گیاهان معطر می‌تواند به گشودن نفس کمک کند.

۸. بعد نمادین «نَفَس» در دین و هنر مصر

در فرهنگ مصری، «نفس» نه‌فقط نشان زندگی بلکه پلی میان انسان و خدا بود. در نقوش مقابر، دیده می‌شود که خدایان در حال دمیدن «اَخم» (akhm) یا «دم حیات» به بدن مومیایی‌شده هستند. در این نگاه، تنفس نوعی برکت الهی است که اگر از بدن برود، مرگ فرا می‌رسد.

از همین‌جا می‌توان دریافت که چرا آسم یا تنگی نفس را نوعی گسست از جهان الهی می‌دانستند. وقتی بیمار نفس کم می‌آورد، گویی از جریان زندگی جدا شده بود. درمانش یعنی بازگرداندن او به نظم کیهانی. به همین دلیل در برخی مراسم درمانی، از مجسمه‌های خدایان باد مثل «شو» (Shu) استفاده می‌کردند تا نماد بازگشت هوای حیات باشد.

بنابراین بیماری تنفسی در مصر باستان تنها یک اختلال فیزیکی نبود، بلکه بحران در پیوند انسان و نیروهای آسمانی تلقی می‌شد.

۹. مقایسه نگاه مصریان با نظریه‌های یونانی و رومی

چند سده پس از مصر باستان، پزشکان یونانی مانند بقراط (Hippocrates) و بعدتر جالینوس (Galen) مفهوم آسم را در قالب اختلال «اخلاط» (Humors) توضیح دادند. آنان بر این باور بودند که آسم حاصل تجمع بلغم در سینه است. این دیدگاه علمی‌تر به نظر می‌رسد، اما اگر ریشه‌ی آن را بررسی کنیم، رد پای مصر باستان را در نگاه کل‌نگر به بدن می‌بینیم.

مصریان پیش از یونانیان، ایده‌ی توازن میان نیروهای درونی را مطرح کرده بودند. در پاپیروس ایبرس نشانه‌هایی از تقسیم‌بندی بدن به مجاری (Canals) وجود دارد که در واقع معادل ابتدایی سیستم گردش خون و تنفس است. این اندیشه بعدها از طریق مبادلات علمی در دوران بطالسه (Ptolemaic Period) به یونان منتقل شد.

از این رو، می‌توان گفت پاپیروس ایبرس سنگ‌بنای اولیه‌ی پزشکی تنفسی در جهان باستان بود، هرچند در قالبی آمیخته با دین و جادو.

۱۰. میراث ماندگار پاپیروس ایبرس در پزشکی نوین

پاپیروس ایبرس تنها اثری تاریخی نیست، بلکه آینه‌ای از تلاشی چند هزارساله برای درک بدن است. بسیاری از مفاهیمی که در آن آمده، بعدها الهام‌بخش پژوهشگران شد. به‌عنوان مثال، ایده‌ی استفاده از بخور برای گشودن مجاری هوایی، قرن‌ها بعد در طب اسلامی و سپس در اروپا ادامه یافت.

همچنین، ارتباط میان ذهن و بدن که مصریان بر آن تأکید داشتند، امروز در پزشکی مدرن با عنوان «روان‌تنی» (Psychosomatic) شناخته می‌شود. آنچه برای آنان نیروهای الهی بود، اکنون در قالب تأثیر استرس یا آرامش بر سیستم تنفسی تفسیر می‌شود.

جالب است این را هم بدانید که

در برخی نسخه‌های پژوهشی جدید، دانشمندان هنگام بازخوانی پاپیروس ایبرس با دستورالعملی روبه‌رو شدند که در آن توصیه شده بیمار برای باز شدن راه نفس، باید «بخاری از روغن‌های خوش‌بو و شیره درختان مقدس» را در فضا پخش کند و هم‌زمان وردی خاص را زمزمه کند. جالب آنجاست که همین ورد، با تغییراتی جزئی، در متون آیینی مربوط به مومیایی‌سازی نیز آمده است. این نشان می‌دهد که مفهوم «نفس پاک» در مصر باستان نه تنها با درمان، بلکه با آیین مرگ و جاودانگی در ارتباط بوده است.

پژوهشگران گمان می‌برند این پیوند تصادفی نیست. مصریان مرگ را ادامه‌ای از زندگی می‌دانستند و نفس را پلی میان دو جهان. بنابراین وقتی بیماری مانند آسم مانع از نفس کشیدن می‌شد، معنایی نمادین پیدا می‌کرد؛ گویی مرز میان زندگی و مرگ نزدیک‌تر می‌شد. درمان آسم، در واقع تلاش برای بازگرداندن روح به تعادل بود.

از سوی دیگر، مطالعات جدید نشان داده‌اند که برخی از مواد ذکرشده در پاپیروس مانند کندر، دارای اثرات واقعی ضدالتهابی بر مجاری تنفسی هستند. به این ترتیب، آنچه در نگاه نخست صرفاً آیینی مذهبی به نظر می‌رسد، در لایه‌ای عمیق‌تر ترکیبی از تجربه‌ی عملی و باور معنوی است. این شاید راز ماندگاری پزشکی مصری باشد: دانشی که هم از جهان محسوس و هم از جهان نادیدنی نیرو می‌گرفت.

خلاصه

پاپیروس ایبرس، یکی از کهن‌ترین متون پزشکی بشر، نه‌فقط سندی درباره درمان‌های باستانی، بلکه تصویری از ذهن انسان در آغاز تاریخ پزشکی است. در این متن، آسم در قالب تنگی نفس و خس‌خس سینه توصیف شده و با مجموعه‌ای از درمان‌های گیاهی، بخور و وردهای مقدس همراه است.

مصریان باستان بیماری را اختلالی در تعادل روح و بدن می‌دانستند، بنابراین درمان آسم تنها فیزیکی نبود، بلکه به بازگرداندن هماهنگی میان نیروهای الهی و انسان می‌پرداخت. پزشکان-کاهنان با ترکیب علم تجربی و جادو، نخستین گام‌ها را برای فهم ارتباط ذهن و جسم برداشتند.

با وجود فاصله چند هزار ساله، برخی از اصول آن‌ها با یافته‌های امروزی همخوانی دارد. بخورهای معطر، نقش آرامش در تنفس، و پیوند میان روان و فیزیولوژی، همه ریشه در همان بینش باستانی دارند.

آسم در مصر باستان اگرچه «بیماری خدایان» نبود، اما بی‌تردید بیماری‌ای بود که انسان را به تأمل درباره جایگاه خود در میان زمین و آسمان وا‌می‌داشت. پاپیروس ایبرس، با تمام رمز و رازهایش، یادآور تلاش دیرینه بشر برای فهم نفس و معنای زندگی است.

❓ سؤالات رایج (FAQ)

آیا در پاپیروس ایبرس واقعاً به آسم اشاره شده است؟
بله، در بخش‌هایی از این سند به نشانه‌هایی مانند تنگی نفس، خس‌خس و سرفه‌های مکرر اشاره شده که پژوهشگران امروزی آن را معادل آسم می‌دانند.

آیا مصریان آسم را بیماری خدایان می‌دانستند؟
نه دقیقاً. آنان آسم را اختلال در جریان نیروی حیاتی می‌دیدند و باور داشتند که خدایان می‌توانند در بهبود آن دخالت کنند، اما بیماری را به خود خدایان نسبت نمی‌دادند.

روش درمان آسم در مصر باستان چه بود؟
درمان شامل بخورهای گیاهی، نوشیدنی‌های دارویی و قرائت وردهای مذهبی بود. بخار گرم و عطر گیاهان احتمالاً موجب گشودگی موقت مجاری هوایی می‌شد.

آیا در داروهای مصری مواد مؤثر شناخته‌شده وجود دارد؟
بله، موادی مانند کندر و مرّ خاصیت ضدالتهابی دارند و امروزه هم در ترکیبات دارویی مدرن به‌کار می‌روند.

آیا پزشکان مصر باستان ماهیت فیزیولوژیک آسم را می‌دانستند؟
آن‌ها از مفهوم «برونش» یا «ریه» به شکل مدرن آگاهی نداشتند، اما تجربه کرده بودند که بخار گرم یا عطرها به تسکین تنفس کمک می‌کند.

چرا مطالعه پاپیروس ایبرس هنوز مهم است؟
زیرا این متن پلی میان جادو و علم است و نشان می‌دهد که ریشه‌ی پزشکی مدرن از همان کوشش‌های باستانی برای درک بدن آغاز شد.

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر علیرضا مجیدی

پزشک، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک»

دکتر علیرضا مجیدی، نویسنده و بنیان‌گذار وبلاگ «یک پزشک».
با بیش از ۲۰ سال نویسندگی «ترکیبی» مستمر در زمینهٔ پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.
باشد که با هم متفاوت بیاندیشیم!

source

توسط salamathyper.ir