دیشب شماره خواندنی 100 قدیمی مجله فیلم را میخواندم که در سال 1369 چاپ شده بود. یادداشتهای متنوعی داشت و نویسندهها هر کدام از عمق جان، از خاطرات و عشقشان به سینما نوشته بودند. آن مقالههای بسیار طولانی و جملات و واژهها تکانم داد که آنها کجا بودند و ما کجا هستیم.
خب شرایط و اتمسفر فرق میکرد. در آن زمان، امکان دقت و تامل روی موضوعات وجود داشت و مردم روی یک کتاب یا فیلمهای کم متمرکز میشدند. مثل الن سریالهای متعدد را دنبال نمیکردند و اینستاگرام وقتشان را نمیگرفت و دانستن و روشنفکری یک ارزش بود. برخلاف الان که در مقام عمل و از تعارف که بگذریم، پول داشتن، ارزش نخستین شده و کسی حتی کپشنهای دو پاراگرافی اینستاگرام را نمیخواند!
بعدش در دل شب، یک دفعه یاد یک پاراگراف ظاهرا بیربط از مجله دانشمند افتادم که در آن به شطرنجباز مشهوری گفته شده بود که شطرنج مسلما فقط هوش نیست. بلکه عرق ریختن هم هست. مثلا برای بررسی استراتژی 20 رقیب باید 20 بازیشان را آنالیز کنی و اگر از همین امروز هم شروع کنی تا زمان تورنمنت، نمیتوانی همین کار را را تمام کنی.
به صورتی مشابه ما را انبوه کتاب خوب تازه و قدیمی، پادکستها، مقالههای اینترنتی، مستندهای مشهور و مستندهای مهجبور، اما پرارزشی که مثلا در یوتیوب میشود دید و فیلمهای کلاسیک خوب احاطه کردهاند و تازه بعد از خواندن و دیدن و شنیدن آنها باید در موردشان فکر کرد یا کمی یادداشت کرد یا در گوگل جستجو کرد.
اگر همه وقتمان را بگذاریم، تا پایان عمر، چند درصد این کار را میتوانیم انجام بدهیم. تقریبا هیچ!
این هیچ بودن و قبول اینکه علیرغم این همه تلاش باز، چیزی نمیدانی آدم را مضطرب میکند. یک نوع کمالگرایی یا به تعبیری FOMO است. با این حس بد باید چه کرد؟
به گمانم نه باید ناامید شد و بدون برنامه در وقت آزاد هر چیزی دم دستی را دید یا شنید یا خواند و نه اینکه از زندگی بانشاط صرفنظر کرد و رنج بیهوده بر جان هموار کرد و لذت از اکنون را فراموش کرد. در عین حال که باید فروتنی را هم تمرین کرد و با هیچ بودن هم راحت بود.
“FOMO” یا “Fear of Missing Out” به معنای ترس از دست دادن تجربههای مهم یا جالب است. این احساس میتواند بر کیفیت زندگی شما تأثیر منفی بگذارد و شما را از لذت بردن از لحظات حاضر بازدارد. برای مدیریت این احساس و بهبود کیفیت زندگی، میتوانیم اقدامات زیر را مدنظر قرار دهید:
- تعیین اولویتها:
- لیستسازی: لیستی از فیلمها، کتابها، پادکستها و مستندهای مورد علاقهتان تهیه کنید. این لیست به شما کمک میکند تا به طور منظم و برنامهریزیشده به علاقهمندیهای خود بپردازید.
- اولویتبندی: مواردی را که برایتان مهمتر و جذابتر هستند، اولویتبندی کنید. به عنوان مثال، میتوانید ابتدا به فیلمهای کلاسیک بپردازید و سپس به کتابهای مورد علاقهتان بپردازید.
- اهداف واقعگرایانه: اهداف خود را بر اساس زمان و انرژی موجود تعیین کنید. به جای تلاش برای انجام همه چیز، تمرکز خود را بر روی چند مورد خاص قرار دهید.
- زمانبندی منظم:
- برنامهریزی روزانه و هفتگی: برای فعالیتهای فرهنگی و هنری زمانبندی منظم داشته باشید. مثلاً هر هفته یک فیلم کلاسیک ببینید یا هر روز ۳۰ دقیقه کتاب بخوانید.
- تعیین زمانهای مشخص: زمانهای خاصی از روز یا هفته را به فعالیتهای فرهنگی و هنری اختصاص دهید. این کار به شما کمک میکند تا به طور منظم و مداوم به علاقهمندیهای خود بپردازید.
- تعیین مهلتها: برای هر فعالیت یک مهلت تعیین کنید. این کار به شما کمک میکند تا به انجام فعالیتها متعهد بمانید و از تعویق آنها جلوگیری کنید.
- پذیرش محدودیتها:
- پذیرش واقعیت: پذیرش این که نمیتوانید همه چیز را تجربه کنید، بخشی از مدیریت این احساس است. همه ما محدودیتهایی داریم و نمیتوانیم همه چیز را بدانیم یا تجربه کنیم.
- تمرکز بر کیفیت به جای کمیت: به جای تلاش برای انجام همه چیز، تمرکز خود را بر روی کیفیت تجربههای خود بگذارید. به عنوان مثال، بهتر است یک کتاب را با دقت و توجه کامل بخوانید تا اینکه سعی کنید چندین کتاب را به سرعت بخوانید.
- پذیرش ناکامل بودن: پذیرش این که هیچکس نمیتواند همه چیز را بداند یا تجربه کند، به کاهش فشار روانی کمک میکند. این واقعیت را بپذیرید که هیچکس کامل نیست و همیشه چیزهایی برای یادگیری و تجربه وجود دارد.
- مدیریت انتظارات:
- انتظارات واقعگرایانه: توقعات واقعگرایانه از خود داشته باشید. این که شما نمیتوانید همه فیلمها، کتابها، پادکستها و مستندها را ببینید یا بخوانید، طبیعی است.
- تعیین اهداف کوچک و قابل دسترسی: اهداف خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و به تدریج به آنها برسید. به عنوان مثال، به جای اینکه بخواهید در یک ماه ده کتاب بخوانید، هدف خود را به خواندن یک یا دو کتاب در ماه تغییر دهید.
- پذیرفتن مهربانه خود: خودتان را برای ناتوانی در انجام همه چیز سرزنش نکنید. به خودتان احترام بگذارید و به جای تمرکز بر ناتوانیها، به دستاوردها و موفقیتهای خود فکر کنید.
- تمرکز بر لذت بردن از لحظه حال:
- مدیتیشن و حضور ذهن: تمرین مدیتیشن و حضور ذهن به شما کمک میکند در لحظات کنونی بیشتر حضور داشته باشید و از آنها لذت ببرید. این تمرینات میتوانند به کاهش استرس و اضطراب کمک کنند.
- تمرکز بر تجربههای جاری: به جای نگرانی درباره آنچه که نمیتوانید تجربه کنید، بر روی آنچه که در حال حاضر تجربه میکنید تمرکز کنید. سعی کنید هر لحظه را به بهترین شکل ممکن تجربه کنید.
- قدردانی از لحظات کوچک: قدردانی از لحظات کوچک و ساده زندگی به شما کمک میکند تا از زندگی خود لذت بیشتری ببرید و از ناخرسندی ناشی از ناتوانی در تجربه همه چیز کاسته شود.
- پیدا کردن همفکران:
- ارتباط با دوستان و گروهها: با دوستان یا گروههایی که علایق مشابهی دارند، در ارتباط باشید. این میتواند تجربههای شما را غنیتر و لذتبخشتر کند.
- شرکت در جلسات و بحثهای گروهی: شرکت در جلسات و بحثهای گروهی مرتبط با علایقتان میتواند به شما کمک کند تا از تجربیات دیگران بهرهمند شوید و دیدگاههای جدیدی پیدا کنید.
- تشکیل گروههای مطالعاتی و فیلمبینی: با دوستان یا افراد همفکر گروههای مطالعاتی یا فیلمبینی تشکیل دهید و به طور منظم به فعالیتهای مشترک بپردازید.
- تنوع در فعالیتها:
- ترکیب فعالیتهای مختلف: ترکیب کردن انواع مختلفی از فعالیتهای فرهنگی و هنری میتواند به کاهش حس فشردگی کمک کند. به عنوان مثال، یک هفته فیلم ببینید و هفته بعد کتاب بخوانید.
- تنوع در موضوعات: به جای تمرکز بر یک موضوع خاص، سعی کنید به موضوعات مختلفی بپردازید. این کار به شما کمک میکند تا دیدگاههای جدیدی پیدا کنید و از تجربههای متنوعتری بهرهمند شوید.
- تغییر محیط: گاهی تغییر محیط و مکان انجام فعالیتها میتواند تجربه شما را تازهتر و جذابتر کند. به عنوان مثال، یک کتاب را در پارک بخوانید یا فیلمی را در سینما ببینید.
با انجام این اقدامات، میتوانید از احساس ناخرسندی خود کاسته و از تجربیات فرهنگی و هنریتان لذت بیشتری ببرید. همچنین، به یاد داشته باشید که زندگی یک سفر است و هر لحظه از آن ارزشمند است. بنابراین، سعی کنید از هر لحظه لذت ببرید و به جای نگرانی درباره آنچه که نمیتوانید انجام دهید، بر روی آنچه که میتوانید انجام دهید تمرکز کنید.
source