به گزارش سلامت نیوز به نقل از رکنا، چندی قبل زن میانسالی به پلیس آگاهی تهران بزرگ رفت و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت: ما ساکن کرمانشاه هستیم، پسرم که شاهرخ نام دارد طلافروش سیار است. او مدام به پایتخت رفت‌وآمد داشت اما ناگهان پیام‌های عجیبی برای من فرستاد و تلفن همراهش خاموش شد!

با توجه به احتمال وقوع جنایت، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیمی از زبده‌ترین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی (مبارزه با قتل) قرار گرفت. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که مرد گمشده به‌صورت مکرر در پیامی به خانواده‌اش اعلام کرده است که قصد دارد از ایران خارج شود!

تیم جنایی در نخستین گام با اقدامات فنی و اطلاعاتی متوجه شدند که شاهرخ با مرد جوانی به‌نام امیر اختلاف چندمیلیاردی داشته است و قرار بوده آنها یکدیگر را در بازار تهران ملاقات کنند که همین موضوع شک کارآگاهان را برانگیخت.

در گام بعدی با بهره‌گیری از شیوه‌های کشف نوین جرم و روش‌های علمی مشخص شد پیامک‌های ارسال‌شده برای خانواده فقدانی، از طرف خود شاهرخ نبوده و از سوی زن و مرد جوانی که فامیل درجه‌یک امیر هستند، فرستاده شده است!

کارآگاهان اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران به‌دنبال دریافت این اطلاعات مهم، زن و مرد جوان را بازداشت کردند اما آنها در جریان تحقیقات با اظهارات ضدونقیضی مدعی شدند که خبری از شاهرخ ندارند و به‌تازگی از شمال بازگشته‌اند.

تیم جنایی در این شاخه از تحقیقات دریافتند که زن و مرد جوان با برنامه‌ریزی قبلی، پیام‌ها را برای خانواده مرد طلافروش ارسال کردند و خود امیر که در بازار تهران مشغول کار بوده پس از این پیام‌ها به‌صورت مرموزی مخفی شده است.

تحقیقات جنایی که شبانه‌روزی در حال انجام بود، با تجزیه و تحلیل‌های اطلاعاتی مشخص شد آخرین بار شاهرخ برای حل مشکلات مالی به انبار امیر و عموی او در بازار رفته اما از آنجا به بعد گم شده است.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ که سایه به سایه دنبال امیر و عموی سابقه‌دارش بودند، مخفیگاه‌شان را شناسایی کردند و پس از هماهنگی‌های لازم با مرجع قضایی در یک عملیات ضربتی موفق به دستگیری آنها شدند.

امیر پس از انتقال به دایره ویژه قتل پلیس آگاهی، ابتدا منکر هرگونه اختلاف با مرد طلافروش شد اما پس از مواجهه با شواهد و مدارک موجود داخل پرونده به ارتکاب جنایتی هولناک اعتراف کرد و ماجرا را این‌طور توضیح داد: شاهرخ سال‌های پیش مقداری طلا به من فروخته بود که قرار شد پولش را بعداً بدهم، این اواخر مدام پیگیر پولش بود اما هنگامی که خواستم تسویه حساب کنم او گفت که پول‌ طلاها را باید به‌قیمت روز بازار بپردازم که سر همین ماجرا اختلاف پیدا کردیم.

متهم ادامه داد: موضوع را با عموی سابقه‌دارم مطرح کردم که او پیشنهاد کرد شاهرخ را به‌بهانه تسویه‌حساب طلبش به انباری در بازار تهران بکشانیم؛ هنگامی که شاهرخ به محل موردنظر آمد به او یک نوشیدنی مسموم دادیم، مرد طلافروش بی‌هوش شد و ما هم در خواب خفه‌اش کردیم.

مرد جنایتکار ادامه داد: سپس جسد را در همان انباری میان یک کارتن یخچال قرار دادیم و با گاری آن را به یکی از خانه‌های نیمه‌کاره در چهارراه سیروس بردیم و زیر خروارها خاک دفن کردیم! پس از ارتکاب جنایت از زن و مرد جوان که فامیل درجه‌یک ما هستند درخواست کردیم با ارسال پیام‌هایی به خانواده شاهرخ صحنه‌سازی کنند و سپس با یکدیگر با شمال برویم.

پس از این اعترافات تکان‌دهنده و تکمیل شدن پازل‌های این جنایت هولناک، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به خانه نیمه‌کاره در چهارراه سیروس رفتند و پس از تجسس‌ها، جسد مرد طلافروش را کشف کردند.

جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و ۴ متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.

source

توسط salamathyper.ir